واکاوی شبکه ای سرّی در عصر هادی امّت

User Rating: Be the first one !

واکاوی شبکه ای سرّی در عصر هادی امّت

از جمله دلایل روشنی که از عمق و گستره نفوذ ائمه علیهم السلام در محیط جامعه پیرامونی

شان حکایت می کند، شدت عمل و تحمیل فشارها و تضییقات شدیدی بود که توسط حکام

جور بر حضرات معصومین علیهم السلام اعمال می شد. این فشارها در زمان امامین عسکریین

علیهماالسلام و خصوصا در برهه امامت امام حسن عسکری علیه السلام به اوج خود رسید و

همین شرایط بحرانی بود که ائمه علیهم السلام را واداشت تا ابزاری جدید برای برقراری ارتباط

با پیروان خود جستجو کنند. ابزاری به نام ” شبکه ارتباطی وکالت”.

تشکیلاتی پیچیده در شرایطی پیچیده

“شبکه ارتباطی وکالت” تشکیلات هماهنگ و گاه پیچیده‏اى بود متشکل از امامان معصوم

علیهم السّلام و عده‏اى از پیروان نزدیک و وفادار آنان تا با همکارى یکدیگر اهداف خود را براى پیش‏برد اصول دینى و مذهبى محقق سازند.
ضرورت پدید آوردن چنین شبکه ای با در نظر گرفتن موقعیت و شرایط خاص ائمه علیهم

السلام در زمان حاکمیت عباسی به روشنی قابل درک خواهد بود:
اولا : به جهت کنترل های شدید بر روی ائمه علیهم السّلام، ارتباط مستقیم و مشافهی

آنان با شیعیان بسیار خطرآفرین بود. شواهد تاریخی متعددی وجود دارد که حاکی از شدت و حدّت این کنترل ها و سخت گیری ها است:
محمد بن شرف می گوید: همراه امام هادی علیه السلام در مدینه راه می رفتم. امام

فرمود: آیا تو پسر شرف نیستی؟ عرض کردم: آری. آنگاه خواستم از حضرت پرسشی

کنم، امام بر من پیشی گرفت و فرمود: ما درحال گذر از شاهراهیم و این محل، برای طرح سوال مناسب نیست! (١)
این حادثه هنگامی اتفاق افتاده است که امام علیه السلام در مدینه تشریف داشتند

نه در زمانی که در پادگان سامراء تحت مراقبت و کنترل شدید دستگاه حکومت متوکل عباسی به سر می بردند!
شاهد دیگر برای اثبات این مدعا، انتقال امام علیه السلام از مدینه به سامرا می باشد:
بریحه عباسى یکى از یاران متوکل عباسی به هدف سعایت از امام هادی علیه السّلام

طی نامه ای  به او چنین می- نویسد: اگر مى‏خواهى حرمین را از دست ندهى على بن

محمد (امام هادى علیه السّلام) را از آنجا بیرون کن چرا که او مردم را به خود فرا مى‏خواند و خلق بسیارى، از او پیروى مى‏کنند ! (٢)

کینه های دیرین شیاطین

از طرفی کینه و دشمنی متوکل نسبت به خاندان امام علی علیه السلام مطلبی نبود

که برای کسی پوشیده باشد. او همان کسی است که مقبره حضرت سید الشهدا

امام حسین علیه السّلام را تخریب کرد و زمینهاى اطراف مقبره را شخم زد و هموار

کرد تا بر روی آن زراعت شود و اثری از آن بارگاه مقدس بر جای نماند! (۳)
اقامت امام در مدینه و عدم دسترسی متوکل به ایشان، قطعا برای حکومت جابرانه

او خطری جدی در پی می داشت. لذا کوچکترین گزارشی درباره خطر احتمالی امام،

خلیفه را بر آن می داشت که به هر طریق ممکن فکر خود را از جانب امام راحت کند.

سرانجام، آن سعایت ها و این کینه ها متوکل را بر آن داشت که امام را مجبور کند از

مدینه به پایتخت حکومت عباسیان یعنی سامراء هجرت کند تا از نزدیک تمامی آمد و شدهای ایشان را زیر نظر بگیرد.

شبکه ارتباطی وکالت در واقع ثمره تبدیل تهدیدها و تضییق ها به فرصت هاست. توسعه
و گسترش این سیستم ارتباطی و نشر و تبلیغ آموزه های ناب تشیع به اقصی نقاط بلاد
عالم با وجود همه کنترل ها، تهدیدها، فشارها و سخت گیری های حکام عباسی نشان
دهنده این حقیقت است که پیروز قطعی این میدان نبرد، وجود مقدس امام هادی علیه السلام بود.

در سامراء نیز، بدخواهان آن حضرت هر از گاهى سعى داشتند کینه متوکل را نسبت

به امام علیه السلام برانگیزانند و خطر او را براى تاج و تختش گوشزد کنند. داستان

معروف تفتیش شبانه منزل امام و دستگیری و احضار ایشان در مجلس میگساری

متوکل (۴) تنها نمونه ای است از فشارها و سخت گیری های حکومت جبّار آن عصر.
اطرافیان متوکل، دشمنى و کینه دیرینه ای با اهل بیت علیهم السلام داشتند. کسانى

چون على بن جهم (۵) و ابى سمط (۶) و محمد بن داود هاشمى و بطحانى و دیگرانى

که خود را به شیطان فروخته بودند، از نزدیکان خلیفه و متنفذین دربار وی به شمار می آمدند.(٧)
در این شرایط، تشکیلات سازمان وکالت، قالب خوبى براى تقلیل ارتباطات مستقیم

شیعیان با ائمه علیهم السّلام به حساب مى‏آمد. وکلا در حقیقت رابط بین ائمه علیهم

السّلام و شیعیان بودند و بدین ‏وسیله هم جان ائمه علیهم السّلام و شیعیان مورد صیانت

قرار می گرفت و هم موجبات کاهش حساسیت خلفاى عباسى نسبت به امامان شیعه علیهم السّلام فراهم مى‏گردید.

پناهگاه قابل اعتماد شیعیان

ثانیا : سلطه حکومت‏هاى جائر عباسى و فشارهایى که علیه امامان علیهم السّلام وجود

داشت، گاه به حبس ایشان و گاه به شهادت آنان و در نهایت به غیبت خلف صالح آنان انجامید.

در این مقاطع حساس‏ زمانى، وکلا و سازمان وکالت، بهترین پناه‏گاه و مرجع و ملجأ براى

شیعیانى بودند که براى رفع مشکلات دینى، کلامى، فقهى و سایر امور مرتبط با امامان علیهم السّلام به نزد آنان مراجعه مى‏کردند.
به عنوان نمونه پس از شهادت هر یک از ائمه علیهم السّلام و بوجود آمدن تردیدهایی نسبت

به جانشین آن حضرت، وکلای ائمه علیهم السلام تعیین کننده ترین کانون برای معرفی امام بعدی بودند:
پس از شهادت امام جواد علیه السّلام، سران شیعه در خانه «محمد بن فرج»(۸)، وکیل

برجسته امام جواد علیه السّلام، اجتماع کردند تا نسبت به جانشین آن حضرت بحث کنند

و «محمد بن فرج» با دعوت از خادم و دستیار امام جواد علیه السّلام براى حضور در آن

جمع و ارائه نامه‏هاى امام جواد علیه السّلام براى تثبیت امامت فرزندش امام هادى علیه السّلام سران شیعه را نسبت به حقانیت امامت آن حضرت قانع نمود.(٩)

 

جغرافیای سیاسی سازمان وکالت

شبکه ارتباطی وکالت در زمان امام هادی علیه السلام، تبدیل به یک سیستم ارتباطی وسیع و گسترده شده بود و این خود حاکی از گستره نفوذ شیعیان در بلاد و مناطق گوناگون بود. تعیین، نصب و ارسال نمایندگانی از طرف ائمه علیهم السلام برای رسیدگی به امور دینی شیعیان به دلیل بُعد مسافت و صعوبت و دشواری سفر برای ملاقات با ائمه علیهم السلام، امری ضروری و لازم می نمود.
اخبار تاریخى و محتوای نامه هایی که امام هادی علیه السلام برای وکلای خود مرقوم می داشتند گویاى آنند که حیطه کاری وکلای ایشان به چهار منطقه تقسیم می شد: ناحیه نخست: بغداد و مدائن و سواد و کوفه؛ ناحیه دوم: بصره و اهواز؛ ناحیه سوم: قم و همدان؛ و ناحیه چهارم: حجاز و یمن و مصر را شامل مى‏شد.(١٠) هر ناحیه به یک وکیل مستقل واگذار مى‏شد به طوریکه هیچ یک از وکلا حق دخالت در امور مربوط به منطقه تحت قلمرو وکیل دیگر را نداشتند. (۱۱)
رابطه بین امام علیه السلام و وکلای ایشان عمدتا بوسیله مکاتبه و نامه نگاری بود و بخش قابل توجهی از معارف فقهی و کلامی از همین طریق در دسترس شیعیان و پیروان ایشان قرار گرفت.(۱۲)

زمینه سازی واقعه ای تاریخ ساز

ثالثا : غیبت ناگهانی امام معصوم پس از آنکه دو و نیم قرن مردم به حضور امام در کنار خود و بالتبع امکان دسترسی به ایشان عادت کرده بودند، مساله ای بود که می توانست برای شیعیان مشکل آفرین و سبب ایجاد انحرافات فکری و عقیدتی شود. این برای اولین بار بود که شیعیان در شرف مواجهه با تجربه غیبت یک امام معصوم بودند لذا صرف مطرح شدن پیشاپیش مساله غیبت حضرت حجت -عجل الله تعالی فرجه الشریف- در بیانات ائمه علیهم السلام، روشنگری کافی و وافی برای شیعیان در بر نداشت و لازم بود با اقدامات عملی یعنی توسعه و گسترش شبکه ارتباطی وکالت، مساله غیبت یک معصوم به صورت محسوس و ملموس به مردم نشان داده شود.(١٣)
دقت در سیره امامین عسکریین علیهماالسّلام در توسعه و استحکام سازمان وکالت، جای هیچ گونه شک و تردیدی بر جای نمی گذارد که شیوه حضرات معصومین علیهم السّلام در زمان نزدیک به عصر غیبت، کاملا حساب شده بوده است. سلوک عملی ایشان این مطلب را به روشنی اثبات می کند که گرچه دسترسی به معصوم در شرایطی امکان پذیر نخواهد بود ولی این بدان معنا نیست که امور دینی مردم تعطیل شود و مرجعی و ملجأی برای حل مشکلات و معضلات و سوالات آنها وجود نداشته باشد.

تشکیلات سازمان وکالت، قالب خوبى براى تقلیل ارتباطات مستقیم شیعیان با ائمه علیهم السّلام به حساب مى‏آمد. وکلا در حقیقت رابط بین ائمه علیهم السّلام و شیعیان بودند و بدین ‏وسیله هم جان ائمه علیهم السّلام و شیعیان مورد صیانت قرار می گرفت و هم موجبات کاهش حساسیت خلفاى عباسى نسبت به امامان شیعه علیهم السّلام فراهم مى‏گردید.

پیروز نهایی میدان

شبکه ارتباطی وکالت در واقع ثمره تبدیل تهدیدها و تضییق ها به فرصت هاست. توسعه و گسترش این سیستم ارتباطی و نشر و تبلیغ آموزه های ناب تشیع به اقصی نقاط بلاد عالم با وجود همه کنترل ها، تهدیدها، فشارها و سخت گیری های حکام عباسی نشان دهنده این حقیقت است که پیروز قطعی این میدان نبرد، وجود مقدس امام هادی علیه السلام بود.

پی نوشت:
۱) وَ حَدَّثَ مُحَمَّدُ بْنُ شَرَفٍ قَالَ: کُنْتُ مَعَ أَبِی الْحَسَنِ ع أَمْشِی بِالْمَدِینَهِ فَقَالَ لِی أَ لَسْتَ ابْنَ شَرَفُ قُلْتُ بَلَى فَأَرَدْتُ أَنْ أَسْأَلَهُ عَنْ مَسْأَلَهٍ فَابْتَدَأَنِی مِنْ غَیْرِ أَنْ أَسْأَلَهُ فَقَالَ نَحْنُ‏ عَلَى‏ قَارِعَهِ الطَّرِیقِ‏ وَ لَیْسَ هَذَا مَوْضِعَ مَسْأَلَهٍ.کشف الغمه فی معرفه الأئمه (ط – القدیمه)، ج‏۲، ص: ۳۸۵
۲) زندگانی دوازده امام ج۲ ص ۴۸۷
۳) المناقب، ابن شهرآشوب ،ج‏۴،ص:۶۴
۴) بحار الأنوار، المجلسی ،ج‏۵۰،ص:۲۱۱
۵) شاعر جیره خوار دربار متوکل، او یکى از اشخاصى بود که متوکل را به عداوت على و ویرانى قبر حسین تشویق مى‏کرد، ترجمه الکامل ابن الأثیر ،ج‏۱۷،ص:۲۹۰
۶) از اولاد مروان بن ابى حفصیه از موالى بنى امیه‏، ترجمه الکامل ابن الأثیر ،ج‏۱۷،ص:۲۲۲
۷) و إنّما کان ینادمه و یجالسه جماعه قد اشتهروا بالنصب، و البغض لعلیّ، منهم: علیُّ بن الجهم، الشاعر الشامیُّ، من بنی شامه ابن لویّ و عمر بن فرح الرّخّجیّ، أبو السَّمط من ولد مروان بن أبی حفصه، من موالی بنی أمیّه، و عبد اللَّه بن محمّد بن داود الهاشمیُّ المعروف* بابن أترجه/ الکامل فی التاریخ، ابن الأثیر ،ج‏۷،ص:۵۶
۸) سازمان وکالت، جبارى ،ج‏۲،ص:۵۳۲
۹) زندگانى چهارده معصوم علیهم السلام / ترجمه إعلام الورى، ص: ۴۷۳
۱۰) حیات فکرى و سیاسى ائمه، جعفریان ص ۵۱۳  به نقل از تاریخ سیاسى غیبت امام دوازدهم
۱۱) امام علیه السّلام در نامه ای به یکی از وکلای خود به نام “ایوب بن نوح ” چنین مرقوم فرمودند:
«و من تو را، اى ایّوب بن نوح، فرمان مى‏دهم که ارتباطات فراوانت بین خود و ابو على بن راشد را قطع نمایى! و هر یک از شما دو نفر، ملتزم به آن امرى باشد که بدان مأمور و موکّل گشته؛ و فعالیتش محدود به آن ناحیه‏اى شود که براى آن نصب شده؛ چرا که شما اگر آنچه بدان مأمورید عمل کنید، از مراجعه مکرّر به نزد من بى‏ نیاز خواهید شد. و تو را نیز، اى ابا على! به مثل آنچه به ایّوب امر کردم، فرمان مى‏دهم. (تو اى ایّوب) نباید از هیچ یک از اهل بغداد و مدائن، چیزى بپذیرى؛ و (براى ملاقات با من) اذنى صادر کنى؛ و هر آن‏کس که از غیر ناحیه تو چیزى به نزدت آورد، به سوى وکیل ناحیه خودش، گسیل بدار! و به تو نیز اى ابا على، به مثل آنچه به ایّوب فرمان دادم، امر مى‏ کنم؛ و هر یک از شما دو نفر بایستى تنها آنچه را بدان مأمور شده عمل نماید» رجال الکشی – إختیار معرفه الرجال، النص، ص: ۵۱۴ به نقل از سازمان وکالت، جبارى ،ج‏۲،ص:۵۴۱
۱۲) برای نمونه رجوع کنید به کتاب رجال کشی (اختیار معرفه الرجال) صفحه ۵۲۵
۱۳) احمد بن اسحاق که بنا به نقل کتب تاریخی خود نیز یکی از وکلای امام هادی علیه السلام بود چنین می گوید:
روزى به امام هادى علیه السّلام عرض کردم که گاه موفق به تشرف به حضور شما مى‏شوم و گاه نه. در این موارد که نمى‏توانم با شما دیدار کنم به چه کسى مراجعه کنم و قول چه کسى را بپذیرم و امر چه کسى را اطاعت کنم؟ و آن جناب فرمود: این أبو عمرو  (ابو عمروعثمان بن سعید عمری در ابتدا وکیل امام هادی علیه السلام بود و سپس وکالت امام حسن عسکری علیه السلام را عهده دار شدو پس از شهادت امام عسکری علیه السلام به عنوان اولین نائب امام زمان (عج) برگزیده شد) مورد وثوق و أمین است و آنچه به شما بگوید از جانب من گفته و آنچه به شما برساند از جانب من رسانده است». پس از رحلت آن حضرت به نزد امام عسکرى علیه السّلام رفته و نظیر آن سوال را مطرح کردم و آن جناب نیز در پاسخ فرمود: «این أبو عمرو مورد وثوق و أمین نزد ماضى (امام هادى علیه السّلام) و نزد من است و آنچه بگوید از جانب من گفته و آنچه به شما برساند از جانب من رسانده است». الغیبه للطوسی ص: ۳۵۵
تعابیر امام در روایت فوق در مورد امین بودن ابو عمرو و حجیت قول وی برای شیعیان، مشابه همان توقیع مبارک حضرت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است که فرمودند  وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَه فَارْجِعُوا فِیهَا إِلَى‏ رُوَاهِ حَدِیثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِی عَلَیْکُمْ وَ أَنَا حُجَّهُ اللَّهِ عَلَیْهِم :  اما وقایعی که رخ خواهد داد و مسائل مستحدثه، پس در مورد آنها به راویان احادیث ما رجوع کنید که آنان حجت من بر شما و من حجت خداوند بر آنان هستم. کمال الدین و تمام النعمه، ج‏۲، ص: ۴۸۴

About Mrezangi

Check Also

صحیفه سجادیه

دعای هفتم صحیفه سجادیه؛ توصیه رهبر انقلاب برای دفع بلا

دعای هفتم صحیفه سجادیه؛ توصیه رهبر انقلاب برای دفع بلاReviewed by پ on Mar 3Rating: …