نقد فیلم The Stepford Wives

نقد فیلم The Stepford WivesReviewed by محمدرضا on Jul 21Rating: ۵.۰نقد فیلم The Stepford Wivesنقد فیلم The Stepford Wives والتر و جوانا به همراه فرزندانشان به روستای استپفورد نقل مکان می کنند. روستایی ظاهراً ایمن و ساکت و کم جمعیت. جوانا

User Rating: Be the first one !

نقد فیلم The Stepford Wives

والتر و جوانا به همراه فرزندانشان به روستای استپفورد نقل مکان می کنند. روستایی ظاهراً ایمن و ساکت و کم جمعیت. جوانا در

حین رفت و آمد با زنان روستا متوجه می شود آنها بیش از آن چیزی که لازم است به خانه داری، نگهداری از بچه ها و رسیدگی به شوهرانشان اهمیت نشان می دهند. او چیزی غیرمعمول در حالتشان می یابد …

یادداشت: اینبار می خواهم از فیلمی صحبت کنم که مطمئناً خانم ها را عصبانی خواهد کرد! فیلمی که مردان، محیطی تشکیل داده اند برای اسارت زن ها و به کارگیری شان برای اهداف خود. آن ها همسرانشان را از بین می برند و از روی آنها رباتی می سازند، درست شبیه خودشان. یکی از آنها در جواب جوانا که پی به موضوع برده و پرسیده: چرا؟، می گوید: (( برای اینکه ما می تونیم )). در این محیط، مردها حکمران هستند و از زنان رباتی ساخته اند تا فقط در خانه باشند و سرشان به کار خودشان گرم باشد. آنها همینکه غذا بپزند و کیک های خوشمزه برای شوهرانشان درست کنند، خودشان را خوشبخت احساس می کنند. شروع فیلم، سرنخ خوبی از کلیت ماجرا به ما می دهد؛ در نمای اول، چهره ی گرفته ی جوانا را در آینه می بینیم. این مضاعف شدن چهره، در ادامه ی داستان است که کاربرد پیدا می کند. اما سر نخ اصلی وقتی به ما داده می شود که در همان سکانس، وقتی جوانا به خیابان می رود تا سوار ماشین بشود، متوجه مردی می شود که مانکنِ زنی را در زیر بغل زده و با خود حمل می کند. این صحنه، علاوه بر اینکه حاوی مضمون اثر یعنی استثمار زن ها توسط مردها ست، حاوی نکته ای دیگر هم هست و آن نسخه های بدلی ست که از زنان استپفورد ساخته می شود. نسخه های مجسمه واری که هر چه شوهران بگویند و بخواهند، انجام خواهند داد. از روی رمان دیگر ایرا لوین معروف، شاهکار رومن پولانسکی، “بچه رزمری” را خوب به یاد می آوریم. همچنان که آنجا هم زن، در دام اطرافیانش اسیر می شود و شیطان روحش را تصاحب می کند، اینجا هم این زن/زن ها هستند که مورد هجوم واقع می شوند. بارها از زبان افراد مختلف می شنویم که استپفورد جایی آرام و امن است و خب به حکم قانون درام نویسی می دانیم که این کلمات، تنها هشداری هستند به بیننده. در جایی از فیلم وقتی یکی از همسایه ها از جوانا می پرسد که برای چه چیز شهر دلش تنگ شده، او جواب می دهد: سر و صدا. انگار سکوت آن منطقه ی سرسبز، برای او نه نشانه ی آرامش که نشانه ی آرامش قبل از طوفان است. ویلیام گلدمن بزرگ، برای هر چه باورپذیرتر کردنِ داستان، یکی از مردها را کارمند شرکت “والت دیزنی” معرفی می کند که مجسمه ساز ماهری ست تا ساخته شدن بدل زن ها را باور کنیم که البته کمی سخت است. از طرف دیگر، اینکه دقیقاً چرا مردها دست به این کار می زنند، چندان روشن نمی شود. یعنی یک یا چند جنبه ی خاص از شخصیت مردها ـ یا حداقل از یکی از مردها به عنوان نمونه ـ برایمان بروز پیدا نمی کند که بتوانیم عملشان را باور کنیم.

از میانِ دیالوگ ها: یکی از زنان استپفورد: من خوشبختم.

کارگردان فرانک اوز
بازیگران نیکول کیدمن
متیو برودریک
بت میدلر
کریستوفر واکن
راجر بارت
فیث هیل
گلن کلوز
موسیقی دیوید آرنولد
تدوین جی رابینوویتز
توزیع‌کننده پارامونت پیکچرز (آمریکا)
دریم‌ورکس (جهانی)
تاریخ‌های انتشار
۱۱ ژوئن ۲۰۰۴
مدت زمان
۹۳ دقیقه
کشور ایالات متحده
زبان انگلیسی
هزینهٔ فیلم ۹۰ میلیون دلار
فروش گیشه ۱۰۲٬۰۰۱٬۶۲۶ دلار

About writer

Check Also

ماتریکس 2021

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید!

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید! از …