نقد فیلم The Song of Bernadette + تحلیل کامل

نقد فیلم The Song of Bernadette + تحلیل کاملReviewed by محمدرضا on Apr 24Rating: ۵.۰نقد فیلم The Song of Bernadetteنقد فیلم The Song of Bernadette برنادت دختر دهقانی است که به همراه اعضای خانواده اش در زندان شهر زندگی می کند. او هنگامی که در حال جمع

User Rating: Be the first one !

نقد فیلم The Song of Bernadette

برنادت دختر دهقانی است که به همراه اعضای خانواده اش در زندان شهر زندگی می کند. او هنگامی که در حال جمع

کردن هیزم هست ناگهان مریم مقدس را می بیند و…

کارگردان:

هنری کینگ (Henry King ) : کارگردان آمریکایی که پیش از تبدیل شدن به کارگردان به عنوان بازیگران در بسیاری از فیلمهای کوتاه به ایفای نقش پرداخت. کینگ به عنوان یکی از موفق ترین تبلیغات سازان هالیوود در دهه بیست و سی میلادی نیز شناخته می شد اما بعدها نام خود را به عنوان کارگردان در سینما مطرح کرد. هنری کینگ در سالهای ۱۹۴۳ و ۱۹۴۴ برای ساخت فیلمهای « آوای برنادت » و « ویلسون » نامزد اسکار بهترین کارگردان شد.

وی در سال ۱۹۸۲ بر اثر حمله قلبی درگذشت.

بازیگر :

جنیفر جونز (Jennifer Jones ) : جنیفر جونز، که نام اصلی‌اش فیلیس ایسلی بود، در سال ۱۹۱۹ در تالسا، اکلاهما به دنیا آمد. والدین وی هردو از هنرپیشه‌های وودویل بودند. مادر او «فلورا مای» (با نام اصلی «سوبر») و پدرش «فیلیپ راس ایسلی» بود. پدر و مادر او در ایالت‌های غرب میانه آمریکا، یک تور مخصوص جهت نمایش‌های دوره‌ای به راه انداخته بودند که خود صاحبان و اداره‌کنندگان و بازیگران آن بودند و نمایش‌های مختلف را در یک چادر اجرا می‌کردند. جنیفر جونز نخستین بار در چادر یکی از همین نمایش‌های دوره‌ای به روی صحنه آمد.

در سال‌های ۱۹۳۶ تا ۱۹۳۷، جونز وارد کالج مونت کازینو جونیور، واقع در تالسا شد و سپس در دانشگاه نورث وسترن تحصیلات خویش را ادامه داد، اینجا همان جایی بود که وی در آن به عضویت یکی از معروفترین انجمن‌های أخوّت در ایالات متحده، یعنی انجمن خواهری کاپا آلفا تتا درآمد. وی سپس و در سال ۱۹۳۸ به آکادمی هنرهای دراماتیک آمریکا (آکادمی هنرهای نمایشی آمریکا)، در شهر نیویورک رفت و در آنجا نیز آموزش‌های خویش را ادامه داد. در همین آکادمی، وی با یکی از دانشجویان همکار خویش، یعنی رابرت واکر ملاقات کرد و کار آن دو به عشق انجامید. این زوج در ۲ ژانویهٔ ۱۹۳۹، با یکدیگر ازدواج کردند.

آنها سپس به تالسا بازگشتند تا در یک برنامه رادیویی ۱۳ هفته‌ای که توسط پدر جنیفر تنظیم می‌شد، شرکت کنند. همین موضوع سبب شد که آن دو، راه خویش به سمت هالیوود را پیدا کنند. ایسلی (جنیفر)، برای نخستین بار در سال ۱۹۳۹ در دو نقش کوچک ظاهر شد که اولی ایفای نقش در یک فیلم وسترن با شرکت جان وین با عنوان مرزبانان جدید، و دیگری نقشی کوچک در سریالی با شرکت دیک تریسی تحت عنوان گروه مردان(جی من) بود. در این دو فیلم، او با نام فیلیس ایسلی شناخته شد. با این حال، وی نتوانست از پس یک تست بازیگری که توسط کمپانی پارامونت انجام می‌شد، با موفقیت برآید و به همین خاطر تصمیم به بازگشت به شهر نیویورک گرفت.در حالی که همسر ایسلی، یعنی رابرت واکر مشغول انجام فعالیت‌هایی مداوم در برنامه‌های رادیویی بود، ایسلی بدنبال شغلی مناسب در عرصهٔ بازیگری می‌گشت و در همین زمان، درعین حال به صورت پاره وقت، به عنوان مدل در یک کارخانهٔ ساخت کلاه زنانه که به آژانس پاورتی (قدرت) وابسته بود، مشغول به کار شد.

آوای برنادت (The Song of Bernadette)

هنگامی که وی اطلاع یافت که یک تست بازیگری برای یافتن ستاره‌ای تازه جهت ایفای نقش اصلی یک فیلم (کلودیا که نقش اصلی آن عاقبت توسط رُز فرانکن ایفا گردید)، در حال انجام است، خودش را به دفتر فیلمسازی دیوید او سلزنیک در نیویورک رسانید و برای ایفای این نقش اعلام آمادگی کرد. امّا پس از پایان این تست بازیگری وی به گریه افتاد!، چراکه تصور می‌کرد در ارائهٔ هنر خویش، بسیار بد عمل کرده‌است. با این حال، خود دیوید او سلزنیک برحسب اتفاق صدای وی را در موقع ارائهٔ تست بازیگری شنید و همین شنیدن اجرای او، سلزنیک را به اندازه کافی تحت تأثیر قرار داد که سبب شود وی از منشی اش بخواهد که با ایسلی تماس حاصل کند و او را دوباره فرابخواند. بدین ترتیب پس از انجام مصاحبه، میان آن‌ها یک قرارداد ۷ ساله به امضاء رسید.

بدین ترتیب وی در سال ۱۹۴۱ بوسیلهٔ دیوید سلزنیک کشف شد و در یک نمایشنامه در نیویورک به روی صحنه رفت.

از آن پس ایسلی به دقت برای تبدیل شدن به یک ستاره سینما، مورد توجه قرار گرفت و صاحب نام تازه‌ای شد: جنیفر جونز. در سال ۱۹۴۳، کارگردانی به نام هنری کینگ برای انتخاب هنرپیشه‌ای که در نقش «برنادت سوبیرو» در فیلم آوای برنادت (۱۹۴۳)، ایفای نقش کند، یک آزمون به انجام رسانید. در این آزمون جنیفر جونز توانست کارگردان مذکور را به شدت تحت تأثیر قرار دهد و از میان صدها نفر داوطلب که آرزومند ایفای این نقش بودند، برای این نقش برگزیده شود. بدین ترتیب جنیفر جونز در سال ۱۹۴۴، و در بیست و پنجمین سالروز تولد خود موفق شد که برندهٔ جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن برای بازی درخشان خود در نقش برنادت سوبیرو گردد. در همان سال، اینگرید برگمن، که از دوستان جنیفر جونز بود نیز، نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن برای بازیش در نقش ماریا در فیلم: ناقوس مرگ چه کسی را می‌نوازند؟ [که در تهران با عنوان: زنگ‌ها برای که به صدا در می‌آیند؟، نمایش داده شد]، گردیده بود. به همین دلیل جونز وقتی برای دریافت جایزه‌اش رفت، از برگمن عذرخواهی نمود، امّا برگمن جواب داد: «نه جنیفر! برنادت تو، خیلی بهتر از ماریای من بود!». البته یک سال بعد، جونز جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن را، به خاطر ایفای نقشی که اینگرید برگمن در فیلم چراغ گاز کرده بود، به برگمن واگذار نمود.

در طول دو دههٔ بعد، جونز در طیف گسترده‌ای از نقش‌هایی که توسط سلزنیک انتخاب شده بودند، ظاهر شد. چهرهٔ سبزه و زیبایی خاصّ و ویژهٔ جنیفر جونز، در کنار طبع ظریف و حساس وی، از او چهره‌ای جذاب برای مخاطبان می‌ساخت و طیف‌های متفاوتی از تماشاگران سینما را جذب او می‌نمود. تصویر اولیهٔ او در سینما (تصویری که با نخستین ایفای نقش جدی او، در نقش برنادت سوبیرو پدید آمده بود) چهرهٔ او را در هاله‌ای از قداست پیچیده بود، امّا این چهره در تضاد کامل با نقشی بود که او، سه سال بعد و هنگامیکه وی نقش یک زن دورگهٔ اغواگر و تحریک‌کننده در فیلم جنجال‌برانگیز دوئل زیر آفتاب (۱۹۴۶) [که در تهران با عنوان جدال در آفتاب نمایش داده شد]، را ایفا نمود.

the song of bernadette

از جملهٔ هنرپیشگان برجستهٔ مرد که در این دوره همبازی جنیفر جونز بودند، می‌توان به این افراد اشاره کرد: شارل بوآیه، جوزف کاتن، گریگوری پک، جان گارفیلد، چارلتون هستون، لارنس الیویه، مونتگومری کلیفت، هامفری بوگارت، ویلیام هولدن، رابرت استاک، جان گیلگد، راک هادسن و جیسون روباردز. از چهرهٔ جنیفر جونز برای فیلم پرترهٔ جنی (تصویر جنی)، پرترهای قابل توجه تهیه شد که در سرتاسر فیلم محوریت داشت. این پرترهٔ معروف، بوسیلهٔ رابرت براکمن نقاشی شده بود.

آخرین ظهور و هنرنمایی بزرگ و قابل توجه جنیفر جونز بر

روی صفحه نقره‌ای سینما، یک فیلم فجیع و تماشایی به

نام برج جهنمی (آسمانخراش جهنمی) بود که در سال

۱۹۷۴ ساخته و اکران شد و در آن او همراه با فرد آستر

، رقصی به یاد ماندنی را بر فراز یک برج که در معرض

خطر آتش‌سوزی بود، انجام می‌دهد. آن هم درست

قبل از آن که آتش در سان فرانسیسکو سرتاسر یک

آسمانخراش را در روزی که افتتاح رسمی آن را به

عنوان بلندترین ساختمان در جهان جشن گرفته‌اند،

فرابگیرد. آخرین صحنهٔ حضور جنیفر جونز در این فیلم

یا صحنهٔ خروج او از تصویر [که معادل با خروج او برای

همیشه از سینماست] نیز، صحنه‌ای بسیار احساسی

و تأثربرانگیز است. در این صحنه وی پس از اینکه به دو

کودک برای فرار از فاجعه کمک می‌کند، خود قربانی

انفجار می‌شود و در آسانسوری که از کار افتاده و

در خارج از ساختمان قرار گرفته و از فراز ۱۱۰ طبقه،

به پایین سقوط می‌کند و می‌میرد. نقش آفرینی او

در این فیلم برایش نامزدی جایزه گلدن گلوب به عنوان

بهترین بازیگر نقش مکمل زن را به ارمغان آورد. صحنه‌

هایی در اوایل این فیلم هست که در آن نقاشی‌های

زیبایی قرض گرفته شده از گالری هنری نورتون سیمون

نشان داده می‌شود که این سیمون همسر جنیفر جونز

در زمان تولید فیلم مذکور بود.

جونز در سال‌های پایانی عمرش از بازنشستگی آرام

خود در جنوب کالیفرنیا و در کنار پسرش لذت می‌برد.

او در هیچ مصاحبه‌ای شرکت نمی‌کرد و به ندرت در

انظار عمومی ظاهر می‌شد. سرانجام او در روز پنج

شنبه ۱۷ دسامبر ۲۰۰۹، و در سن ۹۰ سالگی بر

اثر علل طبیعی در خانه‌اش واقع در ملیبو، کالیفرنیا

درگذشت و در آرامگاه فارست لان مموریال پارک به

خاک سپرده شد

About writer

Check Also

ماتریکس 2021

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید!

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید! از …