نقد و بررسی فیلم The Man From U.N.C.L.E. (مردی از آنکل)

نقد و بررسی فیلم The Man From U.N.C.L.E. (مردی از آنکل)Reviewed by محمدرضا on Aug 20Rating: ۵.۰نقد و بررسی فیلم The Man From U.N.C.L.E. (مردی از آنکل)نقد و بررسی فیلم The Man From U.N.C.L.E. (مردی از آنکل) ۱۷ سال پیش، صنعت فیلم سازی یک فیلم جاسوسی دهه شصتی را از صندوقچه خود در آورد

User Rating: Be the first one !

نقد و بررسی فیلم The Man From U.N.C.L.E. (مردی از آنکل)

۱۷ سال پیش، صنعت فیلم سازی یک فیلم جاسوسی دهه شصتی را از صندوقچه خود در آورد

و از روی آن فیلم پرزرق و برق و پرهزینهای با شرکت ستارگانی چون رالف فینس، شون کانری و اوما تورمن ساخت و بعد به تماشای شکست آن در گیشه نشست. نقدهای منفی و بی تفاوتی مردم نه تنها منجر به افول «انتقامجوها»(The Avengers) شد، بلکه باعث شد که استودیوها فکر تکرار این تجربه با «مردی از آنکل»(The Man from U.N.C.L.E.) را از ذهن خود دور کنند. ده سال طول کشید تا کمپانی برادران وارنر به این دارایی خود جان دوباره ببخشد و خوشبختانه نتیجه کار هیچ شباهتی به حاصل سریالی با همین نام که در دهه ۱۹۶۰ ساخته شده بود ندارد. یا به بیان دیگر، «مردی از آنکل» (۲۰۱۵) بر خلاف «انتقامجوها» (۱۹۹۸) فیلم مفرحی است.

فیلم سازها برای کارگردانی «مردی از آنکل» سراغ گای ریچی رفتند (البته بعد از این که استیون سودربرگ از ساخت این فیلم انصراف داد). گای ریچی با ساخت «شرلوک هلمز» و دنباله‌اش نشان داد که نه تنها قادر است انرژی مدرن را وارد یک دوره زمانی کند بلکه به خوبی می‌تواند از پس ملزومات و نیازهای یک فیلم بزرگ بربیاید. ریچی با ساخت فیلم‌های دارای سکانس‌های غیرعادی، سکانس‌های اکشن پر از بدل کاری و فیلم نامه‌هایی که رفتار گستاخانه را با پس زمینه های پر جنب و جوش ترکیب می‌کنند بیگانه نیست. اگر «مردی از آنکل» کمی شبیه به «کینگزمن: سرویس مخفی»(Kingsman: The Secret Service) درآمده، این اصلاً اتفاقی نیست. هر دو فیلم سعی در ادای دین به ژانر دلهره آور جاسوسی محبوب دهه ۱۹۶۰ دارند.

این فیلم که ماجرایش در همان دوره زمانی سریال تلویزیونی مردی از آنکل رخ می‌دهد در جایی در نزدیکی ایست بازرسی چارلی شروع می‌شود، وقتی که ناپلئون سولو (هنری کاویل)، یک مأمور آمریکایی، با هدف قاچاق گبی تلر (آلیشیا ویکاندر)، دختر دانشمند نخبه موشک سازی که ناپدید شده است، وارد برلین شرقی می‌شود. سولو و گبی توسط یک مأمور کا گ ب به نام ایلیا کوریاکین (آرمی هامر) تعقیب می‌شوند ولی قبل از این که او بتواند دستگیرشان کند آن‌ها به جای امنی می‌رسند. بعد از مدت کوتاهی، رئیس سولو، ساندرس (جارد هریس) به او اطلاع می‌دهد که او و ایلیا باید با یکدیگر جای پدر گبی را پیدا کنند و مانع از ساخت بمب هستهای توسط او برای ویکتوریا وینسیگوئرای (الیزابت دبیکی) خطرناک و بدطینت شوند. در حالی که ایلیا و گبی وانمود می‌کنند که زوجی هستند که قبل از ازدواجشان به دیدن شهر رم آمده‌اند، سولو از فریبندگی و انگشتان چسبناکش برای جلب توجه ویکتوریا استفاده می‌کند.

با امداد از دایره واژگان فیلم‌های ابرقهرمانی می‌توان گفت که این یک داستان «نومایه» است. خوشبختانه این داستانی نیست که با آن آشنا باشیم چون این قصه هرگز ربطی به سریال مربوطه ندارد. «مردی از آنکل» به شرح تولد این سازمان (یو ان سی ال ایی مخفف «فرماندهی شبکه متحد قانون و اجرای قانون» است) و نشان می‌دهد که چگونه دو جاسوس تا این حد متفاوت با هم همکاری می‌کنند. همچنین رئیس آن‌ها واورلی (هیو گرانت) را معرفی می‌کند.

ریچی این فیلم را با مهارت زیادی کارگردانی کرده است، و اجازه داده تا اتفاقات خیلی سریع در فیلم رخ دهند و در عین حال یک ضرباهنگ سبک و گاهاً شوخ طبعانه را حفظ کرده است. در مقایسه با «مأموریت غیرممکن: ملت خطرناک»(Mission: Impossible – Rogue Nation)، این فیلم ملایم‌تری است (هیچ کس روی بدنه هواپیمای در حال پرواز راه نمی‌رود) اما ملایم بودن چیز بدی نیست.

«مردی از آنکل» را به هیچ وجه نمی‌توان یک کمدی مستقیم یا یک

فیلم طنز نامید اما بازیگوشی‌اش بیشتر از فیلم اخیر تام کروز است.

فیلمنامه این فیلم حائز استانداردهای فیلم‌های جاسوسی است اما

عمده توجه به ایجاد روابط معطوف شده است. این امر توسط جاذبه

شدید بین سه شخصیت اصلی هنری کاویل (بیشتر از این که سوپرمن

باشد شبیه باند است)، آرمی همر و آلیشیا ویکاندر تشدید شده است.

«مردی از آنکل» می‌تواند درباره نجات دنیا باشد، اما احتمالاً بعداً بیشتر

صحنه های عشق بازی ایلیا و گبی یا چالاکی سولو در طول تعقیب و گریز

با قایق را به یاد خواهیم آورد. لحظات ناهماهنگ باعث خوشایند شدن این

فیلم شده‌اند.

جزئیات این دوره فوق‌العاده‌اند. صحنه های ابتدایی از چنان سندیتی برخوردارند

که گاهی اوقات یادمان می‌رود که این فیلم در سال ۲۰۱۵ فیلم‌برداری شده است

و نه در ۱۹۶۳. برای طرفداران سریال این فیلم نیز چیزهایی در نظر گرفته شده

است از جمله استفاده از آهنگ آن سریال. متأسفانه از دو بازیگر اصلی این

سریال، رابرت وان و دیوید مک کالوم، که هر دو زنده و فعال هستند در این

فیلم استفاده نشده است. نادیده گرفتن آنها نابخشودنی است.

فیلم جایی تمام می‌شود که در آن مجموعه تلویزیونی شروع شده بود و

نوید ساخت داستان‌های بیشتر در آینده را می‌دهد. این یکی از آن نادر

مواردی است که ساخت یک دنباله می‌تواند خوشایند باشد. گذراندن یکی

دو ساعت دیگر در کنار این شخصیت‌ها و تصور یک کارگردانی دیگر به همین خوبی لذت بخش است.

About writer

Check Also

ماتریکس 2021

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید!

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید! از …