نقد و بررسی انیمیشن The Iron Giant (غول آهنی)

نقد و بررسی انیمیشن The Iron Giant (غول آهنی)Reviewed by محمدرضا on Jul 26Rating: ۵.۰نقد و بررسی انیمیشن The Iron Giant (غول آهنی)نقد و بررسی انیمیشن The Iron Giant (غول آهنی) «ای. تی/E. T» را در شکل و شمایل مرد فلزی بسیار بلند قدی تصور کنید، بعد [خود به خود] عاشق «غول آهنی /

User Rating: Be the first one !

نقد و بررسی انیمیشن The Iron Giant (غول آهنی)

«ای. تی/E. T» را در شکل و شمایل مرد فلزی بسیار بلند قدی تصور کنید، بعد [خود به خود] عاشق «غول آهنی /

The Iron Giant»، انیمیشنی دلربا درباره پسرکی که با رباتی از فضایی دیگر دوست می‌شود، می‌شوید. این غول آهنی در یکی از شب‌های سال ۱۹۵۷، زمانی که آمریکا در آسمان به دنبال آثار ماهواره اسپوتنیک[۱] می‌گردد، به زمین می‌خورد و به سمت یکی از روستاهای ایالت مِین آمریکا به راه می‌افتد؛ او در مسیر خود آنتن‌های تلویزیونی و خودروها را می‌خورد تا این که به یک نیروگاه می‌رسد. این نیروگاه جایی است که هوگارت هیوز کوچک غول آهنی را پیدا می‌کند.

هوگارت، پسرک ۹ ساله ای است که به همراه مادر مجردش (با صدای جِنیفر اَنیستون) زندگی می‌کند و آرزو دارد یک حیوان خانگی داشته باشد. مادر می‌گوید که خانه‌شان به حد کافی شلخته است، حال اتفاقات ناشی از بلند شدن یک ربات ۱۰۰ فوتی در خانه را خودتان تصور کنید. یک شب هوگارت متوجه می‌شود که آنتن تلویزیونشان گم شده و رد پای غول آهنی را تا نیروگاه دنبال می‌کند و آنجا است که موفق می‌شود جان ربات را از خطر برق گرفتگی ناشی از خوردن چندین سیم دارای جریان برق نجات دهد. این کار هوگارت باعث می‌شود که غول تا ابد دوست او بماند و حالا هوگارت باید راز رباط را از مادرش و دولت فدرال پنهان کند.

«غول آهنی» نمونه دیگری از آزادی است که فیلم‌سازها در ساخت انیمیشن به آن دست یافته‌اند: این اثر می‌توانست یک فیلم اکشن صد میلیونی با جلوه های ویژه بسیار باشد، اما سازنده‌ها موفق شدند آن را با کسری از این هزینه بسازند برای این که این مرد آهنی به جای این که ساخته شود، نقاشی شده است. و اینجا با یک فیلم خانوادگی دارای پیام روبرو هستیم: یک تمثال جنگ سرد که در آن غول آهنی از پسر بچه ای یاد می‌گیرد که محکوم نیست که حتماً سلاح باشد برای این که «تو چیزی هستی که دوست داری باشی.» داستان فیلم در دهه ۱۹۵۰ اتفاق می‌افتد، چون این دوره دورانی است که ژانر علمی تخیلی تحت سیطره هولوکاست هسته ای و مهاجمان فضای دیگر در آمده بود. این فیلم شامل نسخه کارتونی مضحکی از فیلم آموزشی هشدار دهنده «اردک و سنگر / Duck and Cover» است که در آن به بچه‌ها توصیه می‌شود با پنهان شدن زیر میزهایشان در برابر بمب‌های هیدروژنی سنگر بگیرند. و شخصیت شرور فیلم هم یک جنگجوی جنگ سرد به نام کِنت مانزلی (با صدای کریستوفر مَک‌دونالد)، نماینده مخصوص دولت، که البته به غول آهنی با چشم یک نقشه خرابکارانه نگاه می‌کند و می‌خواهد آن را منفجر کند.

این تمثیل سیاسی زیر هزاران لذت سطحی مدفون می‌شود؛ جذابیت این فیلم ناشی از داستان «ای تی» گونه‌اش درباره پسری است که تلاش می‌کند بیگانه ای را از چشم مادرش پنهان کند. غول آهنی آن قدر بزرگ است که نشود در کمد پنهانش کرد، اما در فیلم سکانس جالبی وجود دارد که در آن هوگارت دست این مخلوق را به داخل خانه می‌آورد، و بعد آن مانند سگ چموشی شروع به ورجه وورجه در خانه می‌کند.

«غول آهنی» مانند فیلم‌های انیمیشنی ژاپنی جدید می‌تواند در هر ژانری به جز اکشن زنده دسته بندی شود. در فیلم خبری از حیوانات کوچولوی بامزه و یا مؤلفه های ترانه، رقص و ساز خبری نیست: این یک داستان ساده و سرراست است. کارگردان، بِرَد بّرد، یکی از قدیمی‌های انیمیشن «سیمسون ها/Simpsons» است که جلوه های بصری‌اش در این کار به مراتب پیچیده تر از «سیمسون ها» هستند و ما را بیشتر به یاد تکنیک «خط روشن»(clear line)هایائو میازاکی (همسایه من توتورو/My Neighbor Totoro» می‌اندازد. این فیلم مانند اغلب انیمیشن‌های دیگر است و سعی می‌کند فراموش کنید این‌ها نقاشی‌های متحرک هستند چون داستان و شخصیت‌های کاملاً متقاعد کننده از آب درآمده‌اند.

اگر بخواهیم به طور اختصاصی درباره غول آهنی صحبت کنیم،

باید بگوییم که این موجود واقعاً دوست داشتنی است. ابتدا

نمی‌تواند انگلیسی صحبت کند، ولی مثل ای تی خیلی

زود یاد می‌گیرد و دانش فراوان خود را با سادگی یک غریبه

در سرزمینی عجیب ترکیب می‌کند. وین دیزل به جای او

حرف می‌زند و به نظر می‌رسد که صدایش به وسیله دستگاه

های الکترونیکی کمی زیر شده است. خیلی پیچیده طراحی

نشده – چیزی شبیه به بلوک‌های خانه سازی با خاک اندازی

به جای دهانش – اما وقتی او را بهتر می شناسیمش که

مقابل چشمان مان به یک شخصیت تبدیل می‌شود – موجود

احمق گُنده ای که به نوعی برایش احساس تأسف می‌کنیم.

قبل از رسیدن به اوج داستان (همانند داستان ای تی شامل

تهدیدی از جانب بروکرات ها و تکنوکرات ها) امیدواریم که هوگارت

بتواند بار دیگر دوستش را نجات دهد.

ساخت چنین فیلمی باید کار سختی باشد. دیزنی بازار

انیمیشن سنتی را قبضه کرده، اما به نظر می‌رسد که

استودیوهای دیگر مایلند روی مشابه های موزیکال دیزنی

(مانند «پادشاه و من/ The King and I») سرمایه گذاری

کنند، گرچه اگر به جهت مخالف – داستان‌های واقعی

سرراست – بروند شانس بیشتری خواهند داشت. «غول آهنی» بر اساس داستانی از یک شاعر بریتانیایی به نام تِد هیوز، که به تازگی فوت شده، ساخته شده است. این اثر صرفاً یک فیلم پر سر و صدای بانمک نیست، بلکه داستان درگیرکننده ای است که چیزی برای گفتن دارد.

About Mrezangi

Check Also

ماتریکس 2021

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید!

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید! از …