نقد و بررسی فیلم The Hunger Games: Mockingjay – Part 2 (بازی‌های مرگبار: زاغ مقلد – بخش دوم)

نقد و بررسی فیلم The Hunger Games: Mockingjay – Part 2 (بازی‌های مرگبار: زاغ مقلد – بخش دوم)Reviewed by محمدرضا on Aug 27Rating: ۵.۰نقد و بررسی فیلم The Hunger Games: Mockingjay – Part 2 (بازی‌های مرگبار: زاغ مقلد – بخش دوم)نقد و بررسی فیلم The Hunger Games: Mockingjay – Part 2 (بازی‌های مرگبار: زاغ مقلد – بخش دوم) یکی دیگر از فیلم‌های موسوم به نوجوانانه پایش به سینما رسید. مجموعه «بازی‌های مرگبار»( Hunger Games)

User Rating: Be the first one !

نقد و بررسی فیلم The Hunger Games: Mockingjay – Part 2 (بازی‌های مرگبار: زاغ مقلد – بخش دوم)

یکی دیگر از فیلم‌های موسوم به نوجوانانه پایش به سینما رسید. مجموعه «بازی‌های مرگبار»( Hunger Games)

که سه سال و نیم پیش با شعار تبلیغاتی «بزرگ‌ترین اتفاق بعدی» نخستین فیلمش را اکران کرده بود توانست انتظارات مخاطبان را برآورده سازد. این اقتباس سینمایی از آخرین کتاب از سه‌گانه پرفروش سوزان کالینز، «زاغ مقلد»(Mockingjay)، به دو قسمت تقسیم شده است؛ گرچه شکی نیست که این تصمیم بیشتر جنبه مالی داشته است، اما نتایج خلاقانه‌اش مشکوک هستند. «زاغ مقلد بخش اول»، که سال پیش اکران شد، داستانی گسسته و ناقص بود و اگرچه «زاغ مقلد بخش دوم» ظاهر آراسته تری دارد، اما ضرباهنگش ناموزون است و احساس می‌شود که این مجموعه بیش از حد طول کشیده است.

در همراهی با لحن داستان اصلی، «زاغ مقلد بخش دوم» لحنی محزون دارد. چیز اشتباهی در آن وجود ندارد- بسیاری از بهترین فیلم‌های علمی تخیلی فضای تاریکی داشته‌اند. مسئله این است که علاوه بر زدودن نور و امید، «زاغ مقلد» منحصر بودن این مجموعه را از آن گرفته است. این فیلم ناگهان حسی چون دیگر فیلم‌های پادآرمانشهری ایجاد می‌کند، و از این قبیل فیلم‌ها تا دلتان بخواهد تاکنون ساخته شده است. تمایز گذاشتن بین بخش‌های زیادی از «زاغ مقلد بخش دوم»، با کاراکترهایی که در تونل‌های زیرزمینی از دست مخلوقات زامبی شکل در حال فرار هستند، و بخش‌های مشابه فیلم‌های «مازگرد»( Maze Runner) یا مجموعه «ناهمگون»(Divergent) غیرممکن است. این‌ها با هم قاطی می‌شوند و این چیز خوبی برای هیچکدام شان نیست. فیلم‌های قبلی «بازی‌های مرگبار» این چنین نبودند. اما این یکی دیگر آن خاصیت را ندارد. و کتنیسی (جنیفر لورنس) که در نتیجه ابتلا به اختلال استرسی پس از ضایعه روانی به یک آدم مکانیکی تبدیل شده اینجا به فردی ژنریک تبدیل شده است.

«زاغ مقلد بخش دوم» به طرزی قابل پیش بینی از جایی شروع می‌شود که بخش اول تمام شده بود. حال کتنیس، بعد از این که تا سر حد مرگ توسط عاشق سابقش، پیتای رنج کشیده و شستشوی مغزی داده شده (جاش هاچرسون) خفه شده بود، رو به بهبودی است. کتنیس که از آنچه بر سر پیتا آمده ناراحت است برای شرکت در حملهای علیه کاپیتول داوطلب می‌شود. هدفش رویارویی و کشتن پرزیدنت اسنو (دونالد ساترلند) است. رئیس جمهور مقاومت، آلما کوین (جولین مور)، می خواهد از کتنیس برای بهره بردن سیاسی استفاده کند، حتی اگر این عمل باعث شهادت وی شود. کتنیس به همراه متحدانی نظیر گیل (لیام همسورث)، فینیک (سام کلافین) و باگس (ماهرشالا علی) به سمت کاپیتول حمله می‌کند اما طولی نمی‌کشد که متوجه نقش اصلی‌اش به عنوان طعمه و ستاره رسانهای می‌شود.

علیرغم برخی صحنههای جنگی جذاب، «زاغ مقلد بخش دوم» گاهی اوقات تکراری می‌شود. حمله به کاپیتول بیش از حد طولانی است و شامل یک سکانس طولانی در تونل‌ها و کوریدورهای زیرزمینی است. همه این‌ها به پایانی پاداوجی منتهی می‌شوند، که گرچه دارای یک نکته سیاسی قدرتمند درباره ابهام اخلاقی جنگ است، از نظر سینمایی راضی کننده نیست. «پیچش» پایان فیلم نیز نه غافلگیرکننده است و نه غیرمنتظره. حتی افرادی که کتاب را نخواندهاند می‌توانند چنین پایانی را پیش بینی کنند.

نکته ناامید کننده دیگر شخصیت پردازی پرزیدنت اسنو است. دیکتاتور بدذات و ماکیاولیستی که در تمام طول سه فیلم قبلی به دنبال کشتن کتنیس بوده است اکنون به سایه بی رمقی از گذشته خود تبدیل شده است. در «زاغ مقلد بخش دوم»، تقریباً دلمان برای اسنو می‌سوزد. نقشه‌هایش بی اثر هستند و سقوط ناگزیرش به طرز دراماتیکی بی‌روح است. اسنو، که بی تردید به قدری پست بود که «دوست داشتیم در بازی‌های مرگبار و گرفتن آتش از او متنفر باشیم»، اکنون به آدم بده رقت انگیزی تنزل پیدا کرده است. اگر یکی از لذت‌های قابل پیش بینی تماشای «زاغ مقلد بخش دوم» حظ کردن از سقوط ناگزیر اسنو بود، روندی که داستان این واقعه را نقل می‌کند به بینندهها رودست می‌زند.

با دیدن تعداد استعدادهای حاضر در لیست بازیگران «زاغ مقلد بخش دوم» جای شکی باقی نخواهد بود که سطح بازی‌ها بالا است. تا دلتان بخواهد برندهها و نامزدهای اسکار در این فیلم حضور دارند. جنیفر لورنس به اندازه دو فیلم اول این مجموعه متقاعد کننده یا کاریزماتیک نیست، اما این نتیجه نحوه نگارش این شخصیت است- کتنیس به ترمیناتوری شوکه از جنگ و انتقامجو تبدیل شده است. جاش هاچرسون بهترین تأثیرگذاری خود از نوع کاندیدای منچوری را اعمال می‌کند اما دیگر خبری از کشش و جاذبه بین او و لورنس نیست. مثلث عشقی کتنیس-پیتا-گیل به وادی بی ربطی افتاده است.

بسیاری از شخصیت‌های برگشته از فیلم‌های قبلی (مانند وودی هارلسون، فیلیپ سیمور هافمن در آخرین نقش آفرینی زندگی‌اش، استنلی توچی و جولین مور) زمان کمی برای ایفای نقش روی پرده دارند و فرصتی برای رشد در اختیار ندارند.

فرانسیس لورنس، کارگردان، که صحنههای اکشن خوبی در

«گرفتن آتش» درآورده بود (او به جز فیلم اول کارگردان سایر

فیلم‌های این مجموعه بوده است)، نتوانسته این موفقیت را

اینجا تکرار کند. چند سکانس تعلیق دار- یکی شامل یک تله

روغنی و دیگری مربوط به شواهد نفوذ بیگانهها- در فیلم وجود

دارند- اما بسیاری از سکانس‌های پرهیجان فیلم از نظر بصری

تأثیرگذار هستند اما بار عاطفی چندانی ندارند. مرگ چندین

شخصیت کلیدی فیلم بسیار کم اثر است.

می‌توان گفت که «زاغ مقلد بخش دوم» پایان این حماسه است.

تمام خطوط داستانی فیلم به پایان می‌رسند و یک موخره کوتاه

زیبا در فیلم وجود دارد. شکی نیست که این فیلم الهام‌های زیادی

را برانگیخت- این مجموعه می‌خواهد جنگ را نه به صورت یک تجربه

شعاری و ویدئوگیمی بلکه به صورت اتفاقی خشن، ناامید کننده و

مخرب توصیف کند. اما در این راه برای جذب مخاطب بیشتر دست

به مصالحه می‌زند و این باعث خنثی شدن این پیام شده است.

«زاغ مقلد بخش دوم» هرگز کامل نمی‌شود و در نتیجه نه می‌تواند

یک فیلم پرفروش سنتی علمی تخیلی باشد و نه مکاشفه ای درباره

نیمه پنهان جنگ. فیلم‌های «بازی‌های مرگبار» با نوید زیادی شروع

شدند اما بعد از این که با «گرفتن آتش»(Catching Fire) به اوج

رسیدند، دیگر نای رسیدن به خط پایان را نداشتند. بالاخره به پایان

داستان رسیدیم و من بیش از آن که راضی باشم خسته‌ام.

About writer

Check Also

ماتریکس 2021

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید!

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید! از …