به پهلوان زورآزمایى در یک ماجرایى ناسزا گفت . پهلوان عصبانى و خشمگین شد، به طورى که بر اثر خشم ، کف از دهانش بیرون آمده بود و با هیجان شدید بر سر ناسزاگو فریاد مى کشید، صاحبدلى از آنجا عبور مى کرد، پرسید: ((این پهلوان چرا این گونه عصبانى …
Read More »پهلوان تن و ناتوان جان
مهر ۸, ۱۳۹۰ حكايت هاي گلستان سعدي: در اخلاق پارسايان دیدگاهها برای پهلوان تن و ناتوان جان بسته هستند 0