Tag Archives: دوستى اهل صفا و انسانهاى پاکدل

دوستى اهل صفا و انسانهاى پاکدل

سارقى براى دزدى به خانه يکى از پارسايان رفت ، هر چه جستجو کرد چيزى در آنجا نيافت . دلتنگ و رنجيده خاطر شد. پارسا از آمدن دزد و دلتنگى او باخبر شد. گليمى را که بر روى آن خوابيده بود بر سر راه دزد انداخت تا محروم نشود.

Read More »

دوستى اهل صفا و انسانهاى پاکدل

سارقى براى دزدى به خانه یکى از پارسایان رفت ، هر چه جستجو کرد چیزى در آنجا نیافت . دلتنگ و رنجیده خاطر شد. پارسا از آمدن دزد و دلتنگى او باخبر شد. گلیمى را که بر روى آن خوابیده بود بر سر راه دزد انداخت تا محروم نشود. شنیدم …

Read More »