دانشمندى را ديدم که به محنت عشق زيبارويى گرفتار گشته است ، و راز اين عشق ، فاش شده است ، از اين رو بسيار ستم مى کشيد و تحمل مى کرد، يکبار از روى مهربانى به او گفتم : ((بخوبى مى دانم که از تو در رابطه با آن محبوب کار ناپسندى سر نزده ،
Read More »مهر ۱۶, ۱۳۹۰ حكايت هاي گلستان سعدي: در عشق و جواني دیدگاهها برای بى اعتنایى یار، آسانتر از محرومیت از دیدارش بسته هستند 2
دانشمندى را ديدم که به محنت عشق زيبارويى گرفتار گشته است ، و راز اين عشق ، فاش شده است ، از اين رو بسيار ستم مى کشيد و تحمل مى کرد، يکبار از روى مهربانى به او گفتم : ((بخوبى مى دانم که از تو در رابطه با آن محبوب کار ناپسندى سر نزده ،
Read More »