نقد فیلم Spellbound

نقد فیلم SpellboundReviewed by محمدرضا on Dec 30Rating: ۵.۰نقد فیلم Spellboundنقد فیلم Spellbound "طلسم شده" یکی از فیلمهای سینمای تعلیق هیچکاک است که در اکثررده بندی ها مظلومانه جزو فیلمهای درجه

User Rating: Be the first one !

نقد فیلم Spellbound

طلسم شده” یکی از فیلمهای سینمای تعلیق هیچکاک است که در اکثررده بندی ها مظلومانه جزو فیلمهای درجه دو هیچکاک قرار

گرفته است. اما آنچه به نظر فیلم را در جایگاهی مهم و والا قرار می دهد، نه بخاطر مضمون تریلر بلکه بدین جهت است که یکی از موفق ترین فیلمهای کلاسیک هالیوود با رویکرد روانشناختی در دهه چهل میلادی است و درواقع از پیشگامان موثر این ژانر محسوب می شود. گرچه ابعاد روانشناسانه فیلم شاید درعصر حاضر با پیشرفت علم و آگاهی بینندگان، ساده و تا حدودی پیش پاافتاده به نظر برسد اما به گفته جاناتان فریدمن جامعه شناس شهیر در آن دوران که آمریکا بحران پس از جنگ جهانی را می گذراند ظهور فیلمهایی با این ژانر سبب شد نه تنها عقاید فروید که تا آن زمان برای عامه عجیب و سنگین می نمود ، کاملا جابیفتد بلکه روان شناسی تجربی، خودشناسی و حتی رویکردهای ایدئولوژیک مهندسی اجتماعی نیز به مدد پسیکوآنالیزم هالیوودی در جامعه آمریکایی کاربردی گردد.

فیلمنامه طلسم شده از روی داستانی نوشته هیلاری سنت جرج (با نام مستعار فرانسیس بیدی) به نام “خانه دکتر ادواردز “،توسط جان پالمر تنظیم گردید. البته سلزنیک برای توجیه علمی روند فیلم از نظرات کارشناسی دکتر روانشناس می رام مدد گرفت.

دیوید سلزنیک تهیه کننده فیلم بودجه زیادی را صرف تهیه آن نمود و البته فیلم هم در همان اکران اول با فروشی عالی در گیشه و موج نقدهای مثبت اهالی سینما، زحمات تهیه کننده بزرگ و عواملش را جبران نمود و از همین رو بسی جای تعجب دارد که “طلسم شده” درهیچ یک از لیستهای معتبر سینمایی جزو بهترین های هیچکاک قرار نگرفته است، درحالیکه کاندید شش جایزه اسکار (از جمله بهترین فیلم، بهترین کارگردانی وبهترین سینماتوگرافی) گردید و اسکاربهترین موسیقی متن را به حق از آن خود نمود.

گناه ما در طالع ما نیست ، بلکه در خود ماست (شکسپیر)

“طلسم شده” مملو از نمادهای فرویدی است اما درعین حال به رد یا قبول این نظریات علمی نمی پردازد بلکه درونمایه ای مبتنی بر کاوش روی حقیقت وجودی روان آدمی دارد. چنانکه در ابتدا فیلم با این جمله شکسپیر آغاز می شود: “گناه ما در طالع ما نیست بلکه در خود ماست” آنگاه راوی مختصرا از پسیکوآنالیز فرویدی که مبتنی بر وادار کردن بیمار به صحبت درباره گذشته و ناراحتی های پنهان خویش با هدف آشکار شدن عقده های درون در ضمیرناخودآگاه است، سخن می گوید. در سکانس آغازین با ماری (روندا فلمینگ)، دختر بیماری در بیمارستان روانی مواجه می شویم که به تمسخر روش های علمی روان درمانی می پردازد و شاید بیننده تا حدودی با حرفهای او دچار چالش گردد. گویی هیچکاک نیز چنین منظوری دارد. موضع او دربرابر عقاید فروید دوپهلو است، بخصوص با دیالوگهایی که دختر ادا می کند مثلا: ” این روانکاویها منو خسته و کسل می کنه…شما انتظار دارین با این چرندیاتی که از بچگیم تعریف می کنم بجایی برسین!؟” روان درمانگر او دکتر کنستانس پیترسن (اینگرید برگمن) است.

با خروج دختر بیمار از صحنه، حالا این دکتر پیترسن است که کل فیلم را از آن خود می کند. بیمارستان قرار است برخلاف میل ریاست فعلی دکتر مارچینسون (لئو جی کارول) با تغییر ریاست دچار تحول شود. با ورود دکتر ادواردز (گریگوری پک) رییس جدید، کنستانس نه تنها رفته رفته به او علاقه مند می شود بلکه با شناخت بیشتر او درمی یابد این مرد دچار بی ثباتی های عاطفی و روانی است و بالاخره به هویت او شک می کند. بحرانهای مرد بیمار شدت می گیرد و ناچار متواری می شود. با خبرناپدید شدن دکتر ادواردز اصلی و سپس خبر قتل او ، کنستانس پیترسن در هتلی ادواردز قلابی را پیدا نموده و او اقرار می کند دچار فراموشی شده و احتمال دارد خودش دکتر ادواردز را کشته باشد. اما دکتر پیترسن باور دارد که او مجرم نیست و این اقرار تنها به علت عقده گناهی است که از درون این مرد را می آزارد. بنابراین در چندین مرحله او را وادار به صحبت از ردپاهای فعلی موجود از گذشته اش نموده و با کمک استادش پروفسور برولوف (با بازی مایکل چخوف کاندید اسکارهنرپیشه مکمل) به کشف گذشته پر رمز و راز مرد و هویت اصلی او – دکتر جان بالانتاین -ادواردز جعلی نایل می شود. کنستانس و بالانتاین مصر می شوند تا برای حل معمای قتل دکتر ادواردز و تبرئه شدن جان بالانتاین از اتهام قتل، قدم به راهی پرخطر گذارند…

نکته بحث انگیز فیلم رابطه عاطفی و عاشقانه روان شناس و روان پریش است . چیزی که نه علم بر آن صحه می گذارد و نه اخلاق. اما درفیلم علیرغم نکوهش و تمسخر همکاران دکتر پیترسن او علاقه اش را به دکتر تازه وارد کتمان نمی کند و برعکس باوجودیکه خودش بر نادرستی احساسش از نظر حرفه ای آگاه است آن را تداوم می بخشد. حتی وقتی استادش دکتر برولوف برپایه اصول علم روانشناختی معتقد است که بیمار قاتل می باشد و خود بالانتاین هم اعتراف به قتل می کند. کنستانس به علت احساس مهر و محبت و شناختی که نسبت به او دارد آن را نمی پذیرد و همین انکار و اصرار کنستانس پیترسن است که عاقبت به کشف تمامی معماهای فیلم می انجامد. آنک در ذهن مخاطب چالشی برمی انگیزد؛ ما که از کودکی تا الی ابد درگیر جواب این سوالیم که “علم بالاتر است یا ثروت؟” اینک با دیدن این فیلم در باورمان قوزبالاقوز می شود! حالا “علم بالاتر است یا عشق و محبت؟” …

“طلسم شده” در زمان خودش با کاربرد تکنیکهای نوین و سبکی خاص، انقلابی در زمینه فیلمهای روانکاوانه بود. روشهایی که حتی با استانداردهای امروزه نیز تطابق دارد. بیش از هرچیز استفاده از فلسفه فرویدی با بهره گیری ازهنر سوررئالیسم در نشان دادن رویاهای بیمارگونه جان بالانتاین در سکانس طولانی روانکاوی او توسط دکتر برولوف است که نبوغ هیچکاک را آشکار می کند. او برای پردازش رویاها از طرحهای فراواقع گرایانه هنرمند شهیر سالوادور دالی استفاده می کند ومنجر به نمایشی درخشان و بسیار مفهومی از رویاها و توهمات بیمار می گردد و فیلم از این بابت نیز کاندید چند اسکار ازجمله بهترین جلوه های ویژه می شود. البته گفتنی است که سالوادور دالی طرح و نقشهای بسیاری را دراین زمینه برای فیلم خلق نمود و حتی بعضا تصاویر عکسبرداری و فیلمبرداری شدند من جمله تصاویری از برگمن در قالب الهه دیانا، اما سلزنیک به علت جو سانسورمدارانه آن زمان با نمایش آنها مخالفت نمود.

بهرجهت سکانس رویاها نه تنها برای نمایش مفهومی توالی رویاها بلکه در حل معمای فیلم بسیار تاثیرگذار و شاخص بود. استفاده هیچکاک از نماهای مسترشات که در آن دوران بین کارگردانان دهه چهل بسیار مرسوم بود، به شیوه ای هنری و منظوردار نمونه دیگری از امتیازات فیلم است به گونه ای که فیلم نسبتا طولانی دوساعته به مدد تکنیک فیلم بردار جرج بارنز و کارگردانی آلفرد هیچکاک و موسیقی بم توهم آمیز میکلوش روژا روندی یکدست و سریع دارد.

حضور اینگرید برگمن و گریگوری پک دوستاره طلایی سینمای کلاسیک به درخشش “طلسم شده” افزوده است. هردوی آنها در عین جوانی از پس نقش خود بخوبی برآمده اند. اصرار سلزنیک بر پاگرفتن رابطه ای عاشقانه بین دکتر و بیمار هرچند غیر علمی و نامتعارف اما به جهت تماشاگرپسند شدن هرچه بیشتر فیلم باعث گردید او روی سناریست فیلم بن هچت برای پیش کشاندن پررنگ در عین حال محتاطانه این رابطه ، فشار آورد. هچت بااکراه عشق را نیز به مضمون اصلی فیلم افزود ولی دوهنرپیشه توانمند آنچنان وجوه مختلف کاراکترشان را بروز دادند که فیلم برخلاف فیلمهای دهه چهلی که با صحنه های پر کشش عاشقانه لوث می شدند، هرگز از موضوع و هدف اصلی خارج نگردید.

برگمن در اوج زندگی هنری و حرفه ایش درست اندکی

قبل در سال ۱۹۴۴ با فیلم چراغ گاز جرج کیوکر اسکار

نقش اول زن را دریافت کرده بود. او اینک درنقش دکتر

پیترسن خشک و جدی و فرویدگرا با وجود دیالوگهای

سنگین و پزشک مآبانه بسیار دوست داشتنی و

درخشان ظاهر شد به گونه ای که فیلمی با چنین

سوژه سنگین وآمیخته با افکار فرویدی و سورئالیسم

دالی با بازی روان و ساده او کاملا برای بیننده عادی

قابل درک و مقبول واقع شد. پک نیز که اولین حضورش

در یک فیلم هیچکاکی بود گرچه نتوانست با فروغ

برگمن مقابله کند اما بهرحال بازی قابل قبولی ارائه داد.

البته طلسم فیلم در زندگی حقیقی پک و برگمن

نیز دامن گیر آنها شد. آن دو دراثنای فیلم برداری

با وجودی که هردو متاهل بودند دلباخته هم شده

و ارتباطی مخفیانه بینشان شکل گرفت که خیلی

زود خاموش شد و به رسوایی نینجامید. تنها چند

سال بعد از مرگ برگمن بود که پک از طلسم این

کشش عشقی گذرا و مدفون در اعماق قلبش در

مجله پیپل پرده برداشت و بالاخره آن را شکست .

کارگردان آلفرد هیچکاک
تهیه‌کننده دیوید اُ سلزنیک
نویسنده هیلاری سنت جرج ساندرس
جان پالمر
بازیگران اینگرید برگمن
گریگوری پک
مایکل چکوو
موسیقی میکلوش روژا
فیلم‌بردار جرج بارنز
کشور آمریکا
زبان انگلیسی
فروش گیشه ۷٬۰۰۰٬۰۰۰ دلار

About writer

Check Also

ماتریکس 2021

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید!

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید! از …