نقد و بررسی فیلم Silent House (خانه ساکت)

نقد و بررسی فیلم Silent House (خانه ساکت)

خانۀ ساکت از آن دسته فیلمهایی است که تماشاگر با دیدن آن مدام جیغ میزند و به قهرمان

داستان میگوید، این کار را بکن، آن کار را نکن. دختری جوان که تقریباً در تمام مدت فیلم درون

خانه ای تسخیر شده گیر افتاده است، تا اینکه بالاخره خودش را خلاص کرده و در جاده ای

تاریک شروع به دویدن میکند تا عمویش او را سوار کرده و دوباره به خانه برش میگرداند!

نقش این دختر جوان که سارا نام دارد را Elizabeth Olsen خواهر کوچک Kate and Ashley

(خواهران دوقلوی معروف هالیوود) بازی میکند که مدتی پیش شاهد بازی فوق العاده اش

در غالب شخصیت پیچیدۀ نقش اول فیلم “Martha Marcy May Marlene” در سینما بودیم.

Olsen که در آن فیلم استعداد بازیگری اش را به رخ همگان کشیده بود، اینبار به بازیگران

جوان امروز هالیوود نشان میدهد که چگونه باید نقش یک دختر وحشت زده را بازی کنند.

اول گفتم که خانۀ فیلم تسخیر شده است، اما خوب قضیه بهمین سادگی هم نیست.

خانۀ ساکت بازسازی فیلمی اروگوئه ای است که هر دو ادعا دارند تمام فیلم را تنها در

یک برداشت گرفته اند. البته من شک دارم. اگر این طور باشد، بنظرم خانه ساکت بهترین

تک برداشت (single take) بعد از فیلم Rassian Ark بحساب میاید که با نمایی از لب

دریاچه شروع شده، جاده را دنبال کرده و وارد خانه میشود. سپس همراه با قهرمان فیلم

مدام از پله ها بالا و پایین میرود. در این تکنیک کار فیلمبردار خیلی مشکل است بطوریکه

اگر کارگردان بخواهد کات دهد، اینکار باید بدون آنکه تماشاگر متوجه شود انجام بپزیرد. در

این فیلم بنظر میرسد در جاهایی که دوربین آنقدر جلو میاید که تصویر سیاه میشود، این کاتها اتفاق میافتد.

به هر صورت! دوربین همیشه نزدیک به سارا است. حتی بعضی اوقات بنظر میرسد

که بر روی دوش خود او قرار دارد و چقدر Olsen خوب توانسته ترس و دلهره را تا پایان

فیلم پیوسته به تماشاگر منتقل کند. او که چهرۀ زیبای هم دارد که کاملاً احساسات

درونش را در خط و خطوت آن میتوان مشاهده کرد، قادر است حرکاتش را جلوی دوربین

بخوبی متناسب با شرایط داستان تنظیم کند. نه زیاده روی میکند، نه تمارض میکند و

نه سعی دارد بیبینده را بیخودی هیجان زده کند. بهترین زمانهای بازی اش هم مواقعی است که ساکت است و با چهره اش بازی میکند.

خود خانۀ ساکت، ویلایی است تابستانی، نسبتاً بزرگ و سه طبقه با تعداد کمد و در. درهایی که تمامشان انگار رو به پله ها باز میشوند. سارا، پدرش جان و عمویش پیتر وارد خانه میشوند. در این لحظه با اینکه روز است ولی پنجره های بسته فضای داخل خانه را تاریک کرده اند. وقتی سارا در خانه تنها میشود صداهای عجیب و غریبی میشنود. صدای پا، قژ فژ، نفس کشیدن، خش خش پله ها و جیغ. انگار که خانه مدام صدایی با ریتمی مشخص تولید میکند.

سارا که آهسته و قدم به قدم خانه را جستجو میکند، بالاخره پدرش را دوباره مییابد اما عمویش خانه را برای مدتی ترک میکند. اینجاست که شرایط بدتر میشود. در واقع داستان فیلم به طور غیر منتظره ای با اضافه شدن عناصری سورئال وارد فازی جدید میشود. اجسادی در وان حمام، توالتهای آویزان شده به دیوار و خونهایی که مدام از جاهایی مختلف جاری میشوند.

تمام تعریفهایی که از فیلم کردم، تنها مربوط به سکانسهای اول آن میشود. در واقع با جلو رفتن فیلم مشخص میشود که خانه و داستانی که در آن اتفاق میافتد، فقط ابزاری برای ساختن اثری است مانند خیلی از فیلمهای تکراری که با همین تم ساخته شده اند. هیچ توضیح قانع کننده ای هم برای این چرخش موضوع داده نمیشود. آخر فیلم هم بنظر تا اندازه گنگ و غیر ضروری میرسد. این طور نیست؟

ارزش یک فیلم با دوباره دیدنش مشخص میشود. من فیلم را در نمایش پیش از اکرانش دیدم. تعدادی دختر سه ردیف جلوتر از من نشسته بودند که گاه به گاه جیغ میزدند و بعد میخندیدند. در واقع درستش هم همین است. شما با دیدن صحنه ای ترسناک میترسید و بعد، از این که فیلم چقدر خوب شما را ترسانده خوشحال میشوید. اگر هدفتان همین است، خانه ساکت واقعاً بدردتان میخورد. اما اگر دنبال منطق اتفاقاتی هستید که در فیلم میافتد. باید بگویم که آخرش هم چیزی دستگرتان نمیشود.

About Mrezangi

Check Also

ماتریکس 2021

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید!

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید! از …