نقد فیلم Once Upon a Time in America
راستش را بخواهید، برخلاف خیلیها که این اثر را مدتها قبل دیدهاند و سالها است که میتوانند موقع بیان
کردن حرفهای سینمایی یا نقدهای کوتاه و بلندشان، به مقایسهی برخی قصهگوییهای این روزهای هالیوود با آن بپردازند، شاهکار تمام و کمالِ سرجیو لئونه که به معنای حقیقی کلمه برایم شبیه به فیلمی خارج از جهان تعریفشدهی هنر هفتم که تا قبل از تماشایش میشناختم است، ساختهی لایق تحسینی محسوب میشود که به تازگی هویتش را شناختم و همین اواخر در ۴ ساعت قصهگویی توقفناپذیر، فکانداز و اگر بخواهم تعارف را کنار بگذارم خفنی که دارد، دست و پا زدم. فیلمی که شاید بشود گفت اندازهی ده تا از فیلمهای سینمای امروز داستان دارد، مدام مخاطبش را شگفتزده میکند، نمیتوانید به درستی ذاتش را بشناسید و شبیه به مجموعهای از سکانسهای سینمایی است که به واقع، باید گفت درونشان اشکالی یافت نمیشود. ویژگیهای مثبت فیلم و موارد ستایشبرانگیز حاضر در داستانگویی سینمایی سرجیو لئونه، از روایت کمالگرایانهی تصویری آغاز میشود و به فلسفهسراییهای اثرگذار، بدون خسته کردن حتی یک دسته از مخاطبان منجر میشود. از ضبط کردن نماهایی اکستریمکلوزآپ از صورت کاراکترها و درگیر کردن شخصیتها با آنها در اوج کمگویی و احساسپردازی شروع میشود و با خلق دکوپاژهایی که مخاطب به سختی امکان فراموش کردنشان را خواهد داشت، ادامه میپیدا میکند. از به تصویر کشیدن بخشهایی از زندگی کاراکتر اصلیاش در سنین گوناگون وسط روایتی غیرخطی و درهمتنیده آغاز میشود و به برگزاری چند جلسه کلاسِ «چگونه اتصال دادن داستانهای مختلفی با محوریت یک شخصیت به یکدیگر در جهان سینما» وسط دقایق فیلم منتهی میشود. تازه اینها، به واقع پایین آوردن سطح عظمت Once Upon a Time in America توسط من به خاطر حد و اندازهی ناقص شناختی که نسبت به آن پیدا کردم است و فیلم، کیلومترها جلوتر از همهی این جملات، به سر میبرد.
سرجیو لئونه، در این آخرین اثرش به سبک و نوع متفاوتی ساختار سه پردهای سینما را به سخره گرفته و با تکرار چندبارهی آن در طول فیلم، به جایگاهی رسیده که نمیتوانید مثل خیلی از دیگر آثار سینمایی، چگونگی روایتش را توصیف کنید. چرا که در Once Upon a Time in America، انگار مخاطب چند فیلم مختلف را در ترتیبی ناشناخته و صد البته سرگرمکننده (یک بار دیگر تاکید میکنم که لغت سرگرمکننده در جهان هنر هفتم یکی از ستایشبرانگیزترین صفاتی است که میتوان به یک فیلم اطلاق کرد) تماشا میکند که هر کدامشان ساختار سه پردهای خودشان را دارند و در انتها به عنوان قسمتی از عناصر شکلدهندهی یک ساختار سهپردهای متفاوت و چهار ساعته، معنی میشوند. بازی جذبکنندهی همهی بازیگران و به خصوص درخشش خواستنی رابرت دنیرو، بخشی از اصلیترین ویژگیهای مثبت فیلم به شمار میآیند که در کنار فیلمبرداری، موسیقی، موسیقی و باز هم موسیقی، از «روزی روزگاری در آمریکا»، شاهکاری میسازند که عاشقانه، پرشده از حرفهایی مهم، جنایی، تصویرکنندهی بخشی از تاریخ، رازآلود و خارقالعاده است. پس بگذارید بیشتر از اینها وقتتان را نگیرم و خیالتان را راحت کنم که اثر مورد بحث را باید ساختهی معرکه و پرارزشی دانست که فارغ از علایق سینماییتان، به تعویق انداختن دیدنش حتی برای مدتی کوتاه، یک اشتباه بزرگ محسوب میشود.
کارگردان سرجو لئونه
تهیهکننده آرنون میلچن
نویسنده هَری گری (رمان)
فیلمنامهنویس لئوناردو بنونوتی
پیرو دیبرناردی
انریکو مدیولی
فرانکو آرکالی
فرانکو فرینی
سرجو لئونه
استوارت ام. کامینسکی
ارنستو گاستالدی (در عنوانبندی نیامده)
بازیگران رابرت دنیرو
جیمز وودز
الیزابت مکگاورن
برت یانگ
تیوزدی ولد
جو پشی
تریت ویلیامز
دارلن فلوگل
موسیقی انیو موریکونه
فیلمبرداری تونینو دلی کلی
تدوین نینو بارالی
شرکت
تولید
رجنسی اینترپرایسس
(نسخهٔ دیویدی)
توزیعکننده کمپانی لد
برادران وارنر
سازماند سازندگان سالس
تاریخهای انتشار
۱ ژوئن ۱۹۸۴ (ایالات متحده)
مدت زمان
٢۶٩ دقیقه
(تدوین نهایی کارگردان)
٢٢٩ دقیقه
(اکران اروپایی)
١٣٩ دقیقه
(اکران آمریکا)
٢۴٩ دقیقه
(اکران ویژهٔ جشنواره فیلم کن ۲۰۱۲ نسخهٔ بازسازیشده باهمکاری بنیاد سینمایی مارتین اسکورسیزی)
کشور ایالات متحده آمریکا ایالات متحده آمریکا
ایتالیا ایتالیا
زبان انگلیسی
ایتالیایی
هزینهٔ فیلم ۳۰ میلیون دلار (تخمینی)
فروش گیشه ۵٬۳۲۱٬۵۰۸ دلار