نقد و بررسی فیلم «ناخدا خورشید»
یک ـ ظرف زمانی تولید و درنظر گرفتن شرایط خاص ساخت یک فیلم، همواره به تحلیل مستدل آن کمک می کند.
ناصر تقوایی بعد از ساخت فیلم «نفرین» در سال ۱۳۵۲ برای ساخت فیلم سینمایی پشت دوربین نرفته بود. شاید طی آن سالها به دنبال قصهای بود که علاوه بر دغدغههای شخصی در فیلمهای قبل از انقلابش، با معیارهای ممیزی نیز تطبیق داشته باشد. تقوایی که خود یک داستاننویس و دانشآموخته دانشکدهی ادبیات دانشگاه تهران بود ــ و کتاب «تابستان همان سال» او از زمرهی آثار ادبی مهم دهه ۱۳۴۰ محسوب میشد ــ از قصهی «داشتن و نداشتن» از نویسنده امریکایی ــ ارنست همینگوی ــ برداشتی آزاد کرد و حاصل کار را با امضای خودش به نمایش گذاشت. به این ترتیب او خشونت، یاغی و آدمهای خشن دیگر آثارش را در «ناخدا خورشید» حفظ کرد به طوریکه در فصل کشته شدن خواجه ماجد با جزییات زیاد، یکی از خشنترین صحنههای سینمای ایران را رقم زد. زن نیز ــ کاملا برخلاف کتابی که برای فیلم مورد اقتباس قرار گرفته ــ در فیلمش کمرنگ شد و نقش بانوی خانهدار جنوبی را به خود گرفت تا با معیارهای سینمای پس از انقلاب سازگاری داشته باشد.
دو ـ «ناخدا خورشید» بازیگرانی را به سینمای ایران معرفی کرد که برخی از آنها مانند سعید پورصمیمی در نقش ملول بهترین بازی دوران بازیگری خود را ارایه دادند و برخی مثل داریوش ارجمند یکی از شاخصترین و کاملترین شخصیتهای سینمای ایران را با قدرت بازی کرد. ناخدای یک دست فیلم ــ مثل قهرمان فیلمنامهی «چرخدنده»ی ژان پل سارتر ــ همت و ارادهاش را در کار با همان یک دست نشان داد. علی نصیریان هم به خوبی از عهده شخصیت بسیار پیچیدهی مستر فرحان برآمده است. بازیگران فرعی فیلم مثل پروانه معصومی و صدرالدین حجازی نیز بازیهای خوبی به نمایش گذاشتند. بیهوده نبودکه فیلم جوایز بازیگری مانند سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد را برای داریوش ارجمند و لوح زرین بهترین بازیگر نقش دوم مرد را برای سعید پورصمیمی از پنجمین جشنواره فیلم فجر (۱۳۶۵) دریافت کرد. فیلم همچنین نامزدی سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش دوم مرد را برای فتحعلی اویسی به ارمغان آورد. عالوه بر این، فیلم کلکسیونی از افتخارات را در میان نامزدهای دریافت جایزه کسب کرد: ناصر تقوایی نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی مهرداد فخیمی نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین فیلمبرداری، فریدون ناصری نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین موسیقی متن و خود فیلم و تهیه کنندگانش ــ محمدعلی سلطانزاده و هارون یشایائی ــ نامزد سیمرغ بلورین بهترین فیلم از پنجمین جشنواره فیلم فجر شدند. «ناخدا خورشید» از نخستین فیلمهای سینمای ایران بود که به عرصهی جهانی راه یافت و توانست در چهل و یکمین جشنواره بینالمللی لوکارنوی سوییس (۱۹۸۸) جایزهی یوزپلنگ برنزی را دریافت کند تا یکی از پیشگامان بیادعای سینمای ایران در عرصهی جهانی لقب گیرد.
سه ـ جذابیتهای «ناخدا خورشید» از کجا ناشی میشدند؟ شخصیت ناخدا خورشید مثل شخصیت اصلی دیگر فیلم ناصر تقوایی، «صادق کرده» (۱۳۵۰)، اعتقادی به قانون نداشت. اما اگر صادق کرده خود تبدیل به مجری قانون میشد تا مثل «قیصر» (مسعود کیمیایی) انتقام شخصی خود را از جامعه بستاند، «ناخدا خورشید» به انتقام و اجرای شخصی قانون فکر نمیکرد. او به فکر زندگی خود و نان درآوردن برای خانوادهاش بود و به همسرش میگفت: «من نمیدانم این قانون را چه کسی نوشته، اما میدانم که آن را برای من ننوشته!» پس به دنبال مفری از قانون بود که در حد خودش کارساز باشد. در ابتدای فیلم بار قاچاق او سوزانده میشود، تا این بار به فکر قاچاقی موثرتر باشد: قاچاق انسانهای خطرناک تبعیدی، که برخی از آنها در ماجرای ترور حسنعلی منصور نیز دست داشتهاند! علاقهی تقوایی به همینگوی و شخصیتهای داستانش، باعث شد او با شناخت کامل از دو شخصیت اصلی داستان به آنها هویت جنوبی بدهد، بدون آنکه در شخصیت پردازی آنها خللی ایجاد شود. البته تقوایی به لحاظ تعلق به محیط جنوب و آدمهایش، در اندازههایی فراتر از هری مورگان به شخصیت ناخدا خورشید نزدیک شده و به او وجهی قهرمانانه داده است. جالب اینکه تقوایی پایان داستان همینگوی را برای اسطورهای شدن شخصیت ناخدا تغییر داد: در کتاب، داستان با آوردن جسد مورگان به ساحل و تکگویی درونی سوگوارانه همسر او پایان مییابد، در حالیکه در فیلم تقوایی این فصل به کلی حذف شده و فیلم لنج شناور بیناخدا را کنار ساحل به نمایش میگذارد. سنت داستاننویسی تقوایی که در کنار ابراهیم گلستان و داریوش مهرجویی، از بهترین دیالوگنویسان سینمای ایران محسوب میشود، در ناخدا خورشید هم نمود دارد. او که در فیلم ماندنی «خشت و آینه» دستیار ابراهیم گلستان بود، ایجاز در دیالوگنویسی و نحوهی روایت در سینما را به خوبی از استادش آموخته است. تقوایی که خود جنوبی بود ــ و مستندهایی نظیر «باد جن» را در جنوب کشور دربارهی مراسم زار ساخته بود ــ فضای جنوب کشور،کشتی، ناخدا، جاشو و… را میشناخت و به خوبی حتی با جغرافیای کشتی به هنگام فیلمبرداری و سپس تدوین آشنا بود.
چهار ـ علاوه بر تلاش بسیار تقوایی برای حفظ محیط سنتی جنوب و انتقال
هرم گرمای آن به بیننده، او به نشانهها نمادها نیز اهمیت زیادی داده است.
به عنوان نمونه میتوان به شخصیت کامل و قدرتمند مستر فرحان (با بازی
استادانهی علی نصیریان) اشاره کرد که با نشانههای خاصی فیلم کشیده
شدن او به کام مرگ را به تصویر میکشد. فصل طولانی کشته شدن فرحان
از منظر نشانهشناسانه، یکی از مهمترین فصلهای سینمای ایران است.
این فصل با خروج مستر فرحان از مسافرخانه آغاز میشود و با مرگش در
لنج ناخدا به پایان میرسد. پس از خروج از مسافرخانه، مستر در آبانبار
تاریک با نمایی خوفناک، مکثی میکند و پس از انعکاس تصویرش بر روی
آب، به مسیر خودش ادامه میدهد. سپس او بیاعتنا از کنار زنانی که
لباسهای سفید شسته شده را با خشونت بر زمین میکوبند، میگذرد.
عبور فرحان از کوچهای که در آن تبعیدیها نقشه قتل خواجه را میکشند،
او را وحشتزده میکند. نشانه بعدی عبور مرغان دریایی در مسیر گذر
فرحان است. وقتی مرغان ماهیخوار برسر تکهای نان به جان هم میافتد،
مرگ فرحان نیز فرا میرسد. نمای تیر خوردن فرحان با حرکت آهسته
(اسلوموشن) قطع میشود به درگیری مرغان. با این حس و حال فضا
و ظرافت و ایجاز استادانهای که در آن به کار رفته، به خوبی میتوان
فرجام بد مستر فرحان را حدس زد.