نقد فیلم My Left Foot
این که فرد عجیبی در جهان با نام کریستی براون وجود داشته که در عین داشتن ذهنی شگفتانگیز و توانا، به سبب
بیماری فلج مغزیاش همگان وی را یک موجود ناتوان و بدون خاصیت میدانستند، شاید یکی از خاصترین و بهترین چیزهایی باشد که انسان میتواند دربارهاش فیلم بسازد و میتواند فیلمی دربارهی آن را تماشا کند. چون کریستی براون، به واقع فردی است که ارزش داشتههایش را خوب فهمید و فقط و فقط و فقط، با پای چپش که برخلاف مابقی اعضای بدن، به خاطر فلج مغزی به او پشت نکرده بود، توانست تبدیل به شاعر، رماننویس و حتی نقاشی بزرگ، در زندگانی خود شود. اینگونه بود که او زندگی خود را با تفاوتی نسبت به یک زباله نداشتن در نگاه خیلیها آغاز کرد و با کمک همان پای چپی که تنهایش نمیگذاشت، تبدیل به شخصی شد که انسانها در سالنهای بزرگ جمع میشدند تا حرفهایش را بشنوند و به دنبال آن، جهان پیرامونشان را با امیدواری بیشتری نگاه کنند. با همهی اینها ولی شاید تبدیل شدن چنین قصهی طولانی و خاصی که قطعا، لحظات عجیب و غریب در ثانیههای آن کم نبودهاند و گسترهای به اندازهی طول زندگی یک انسان دارد به یک فیلم سینمایی، ناممکن به نظر برسد. ناممکنی که البته جیم شریدان آن را به کمک بازیگران فوقالعادهاش و در راس آنها دنیل دی لوئیس که یکی از بهترین نقشآفرینیهای زندگانی پردرخشش در جهان سینما را وسط شاتهای این ساختهی او ارائه داده، ممکن کرده است. ناممکنی که ممکن شدنش به خاطر تلاشهای سازندگان، اثر را بدل به چیزی کرده که میتوان بارها آن را دید و بارها آن را ستایش کرد.
فیلم My Left Foot
فیلم My Left Foot
تلاشهای خاص و تماشایی سازندگان My Left Foot، اثر را بدل به چیزی کرده که میتوان بارها آن را دید و بارها آن را ستایش کرد
جیم شریدان، از آنجایی که قصد ساختن یک بیوگرافی کلیشهای دیگر را نداشته و به جای آن، تلاش کرده تا اثری ماندگارتر و بزرگتر از غالب فیلمهای متمرکزشده روی زندگی یک انسان بسازد، ترسی از آغازی متفاوت و رفتن به سراغ بخشهای مختلف زندگی این فرد بزرگ با روشهای خودش نداشته و حتی، کمدی سیاه و لایق تحسینی را وارد اثرش کرده است. افزون بر اینها، قاببندیهای عالی او و تمرکز بی ترس و مراعاتی که فیلم بر تلخترین لحظات زندگی کریستی دارد، My Left Foot را در قالب چیزی محترم که برای مخاطبان عام نیست اما عدهی زیادی از تماشاگران سینماشناس را مات و مبهوت میکند و روی دنیایشان تاثیرات انگارناپذیری میگذارد، بر پردهی تصویر برده است. چون شاید هیچ کاری به اندازهی به تصویر کشیدن دقایقی تلخ، نتواند ارزش شگفتانگیز ثانیههای شیرین و آرامشبخش زندگی را به رخ آدمها بکشد. همهی اینها هم در کنار یکدیگر، کاری میکنند که این اثر از منتقد بزرگی چون راجر ایبرت نمرهی کامل را دریافت کند و میانگین امتیازاتش در وبسایت راتن تومیتوز، نود و هفت باشد! اثری که با دیدنش بیش از هر چیز، به یاد یکی از جملات معروف زینالدین زیدان، فوتبالیست بزرگ و فراموشناشدنی فرانسوی افتادم که میگفت: «در بچگی به خاطر نداشتن کفش و به دنبال آن، ناتوانیام در فوتبال بازی کردن با مابقی بچهها حسرت میخوردم. تا این که یک روز فردی را دیدم که پا نداشت و آن زمان، فهمیدم چهقدر ثروتمندم».
کارگردان جیم شریدان
تهیهکننده نوئل پیرسون
نویسنده کریستی براون (کتاب)
شین کاناگتون
جیم شریدان
بازیگران دانیل دی-لوئیس
ری مک انالی
برندا فریکر
موسیقی المر برنشتاین
توزیعکننده گرانادا فیلمز (بریتانیا)
میراماکس فیلمز (ایالات متحده)
تاریخهای انتشار
۱۰ نوامبر ۱۹۸۹
مدت زمان
۱۰۳ دقیقه
زبان انگلیسی
هزینهٔ فیلم ۶۰۰٬۰۰۰ پوند