نقد و بررسی فیلم Mortdecai (مردکای)

نقد و بررسی فیلم Mortdecai (مردکای)Reviewed by محمدرضا on Aug 7Rating: ۵.۰نقد و بررسی فیلم Mortdecai (مردکای)نقد و بررسی فیلم Mortdecai (مردکای) شکی نیست که آخرین کمدی-اکشن ضعیف جانی دپ از تمام فیلم‌های پیش از خود که قهرمانشان «سبیل چخماقی» داشته بی نمک تر است.

User Rating: Be the first one !

نقد و بررسی فیلم Mortdecai (مردکای)

شکی نیست که آخرین کمدی-اکشن ضعیف جانی دپ از تمام فیلم‌های پیش از خود که قهرمانشان «سبیل چخماقی» داشته بی نمک تر است.

گرچه بخش زیادی از فیلم در انگلستان معاصر رخ می‌دهد، اما قرار بوده که نوعی حس نوستالژیک از فیلم‌های قدیمی دهه ۱۹۶۰ با هنرنمایی پیتر سلرز و تری توماس را در بیننده زنده کند. «مردکای/Mortdecai» اثر شلخته و نابه جایی است که هرگز موفق بازخلق لحن شادی بخش و ریتم سرزنده فیلم‌های پرنشاط کلاسیکی که قصد تقلیدشان را داشته نمی‌شود. علیرغم برخورداری از فهرستی از بازیگران طراز اول و مهارت‌های کارگردانی برجسته یک فیلمنامه نویس درجه یک، دیوید کوئپ (پارک ژوراسیک، اتاق وحشت، مرد عنکبوتی)، این اثر مسخره و بی نمک چیزی جز نمره منفی دیگری در کارنامه هنری اخیر جانی دپ ، که به بازی در فیلم‌های آبگوشتی روی آورده، ثبت نمی‌کند.

«مردکای» بر اساس اولین داستان از مجموعه رمان‌های کمیک هتاکانه کیریل بونفیگلیولی، نویسنده بریتانیایی با ریشه ایتالیایی و اسلوونیایی، ساخته شده است. این کتاب‌ها که در دهه ۱۹۷۰ منتشر شده‌اند ماجراهای آنتیک‌های غیراخلاقی یک دلال هنری بریتانیایی اشراف زاده به نام لرد چارلی مردکای (با بازی جانی دپ) را نقل می‌کنند که به همراه دستیار فوق‌العاده جذاب آدمکش منتها کاردانش، جاک استرپ (با بازی پل بتانی)، دست به عملیات‌های جالبی می‌زند. بونفیگلیولی، که در برخی عادت‌های زشت با قهرمان داستان‌هایش مشترک بود، مدام با فقر و الکلیسم در جدال بود تا این که در سال ۱۹۸۵ در اثر سیروز کبدی درگذشت.

دپ نقش مردکای را در قالب شخصیت انسانی لونی تونز، مرد خودشیفته پرافاده زن بارهای که آن قدر شیفته سبیل مضحک جدیدش است که حاضر است به خاطر آن همسر ناراضی‌اش جوانا (با بازی گوئینت پالترو) را طلاق بدهد. این انسان شیاد که در آستانه ورشکستگی و از دست دادن خانه بزرگ و مجللش قرار دارد وقتی که می‌شنود که یکی از بومهای نقاشی گویا- نقاش معروف- بعد از یک سرقت مرگبار گم شده است فرصت را برای فرار از ویرانی مالی مغتنم می شمرد. او که توسط یک مأمور با نزاکت MI5 به نام آلیستر مارتلند (با بازی ایوان مک گریگور) که در عین حال رقیب عشقی قدیمی اش نیز است استخدام شده سوار بر هواپیمای جت دور کره زمین می‌چرخد تا تابلوی مسروقه را پیدا کند و از راز گرانبهایی که گفته می‌شود پشت آن پنهان شده به نفع خود استفاده کند.

جانی دپ به این معروف است که می‌تواند ادای الگوهای واقعی را در کاراکترهایش تقلید کند، و اغلب هم برای این کار سراغ بزرگان موسیقی می‌رود، معروف‌ترین نمونه از این دست کیث ریچارد در فیلم‌های «دزدان دریایی کاراییب» بود. به نظر می‌رسد که دپ برای درآوردن لهجه و رفتارهای چارلی مردکای سراغ دوستش پل وایت هاوس، کمدین تلویزیونی بریتانیایی، رفته است. دپ قبلاً مهمان برنامه قدیمی وایت هاوس به نام The Fast Show، که از مدل تاک شوهای بی بی سی تقلید می‌کند، بوده و چندین بار از او خواسته تا در نقش مکمل برخی فیلم‌هایش از جمله همین یکی بازی کند. او در این فیلم در نقش مکانیک بددهان چارلی، که البته در زمینه دزدی آثار هنری هم دستی بر آتش دارد، ظاهر شده است.

«مردکای» پر است از نام ستارگان سینما و مؤلفه های لودگی آثار کلاسیک، اما اشتباه مرگبار آن فقدان تقریباً سورئال شوخی‌ها است. بازیگران اصلی تقریباً در تمام صحنههای فیلم ناامیدانه مشغول ژست گرفتن جلوی دوربین هستند و سعی می‌کنند از هر کنایه جنسی سخیف و اتفاقات ناگوار خندهدار خام دستانه فیلمنامه نازک نویسنده تازهکار اریک آرونسون حداکثر بهره را برای خندان بیننده ببرند. از قضا، این بازی‌های ته گرفته باعث شده‌اند که معدود صحنههای خنده دار فیلمنامه نیز از بین بروند.

در حالی که لهجه انگلیسی جذاب دپ به اندازه کافی به دل می‌نشیند، لهجه

مبالغه شده مک گریگور به نظر تحمیل شده و غیر قابل قبول می‌آید. تنها پالترو

توانسته با دست کم گرفتن نقشش سربلند بیرون بیاید در حالی که تمام دوروبری

هایش در این آزمون مشروط شده‌اند.

در کتاب، مردکای و استراپ عموزادههای ناشناس شخصیت‌های جیوز و ووستر

داستان‌های پی جی وودهاوس هستند. روی پرده سینما، رفتارهای دور از نزاکت

و حرکات عقب مانده‌شان بیشتر ما را به یاد آستین پاورز می‌اندازند. اما گرچه از

نظر مایک مه یرز طنز زیادی در شکاف بین یک گذشته میهن پرستانه و حال درست

سیاسی وجود دارد، بخش زیادی از کمدی دم دستی «مردکای» متکی بر کلیشه های

تاریخ گذشته است. زن‌ها موجودات نیمفومانیاکیه(nymphomaniac) سیری ناپذیری

هستند که از دستمالی شدن لذت می‌برند، آمریکایی‌ها ماتریالیستهای پست

هستند، اشراف‌زاده‌های بریتانیایی احمقند و الی آخر. این کاریکاتورها آن قدر

خام درآمده‌اند که نه تنها رمق توهین به کسی را ندارند بلکه به جای خنداندن

حوصله بیننده را سر می‌برند.

پلان آخر که در یک گالری حراج آثار هنری در لندن رخ می‌دهد تمام شخصیت‌ها

و پی رنگ‌ها را در محفلی از خشونت کارتونی و نیرنگ‌های متعدد جمع می‌کند

که به سرعت خسته کننده می‌شوند. گناه نابخشودنی که «مردکای» مرتکب

می شود این است که ضدقهرمان عیاشش را وحشت زده رها می‌کند. چون

به هر حال فیلمی که نام او را یدک می کشد در نهایت اثری وحشتناک و خسته کننده است.

About writer

Check Also

ماتریکس 2021

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید!

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید! از …