نقد فیلم Mary Poppins Returns (مری پاپنز باز میگردد)
در پایان فیلم «مری پاپنز» در سال ۱۹۶۴، شخصیت «برت»( با بازی دیک ون دایک) این آرزوی پایانی را میکند:«خداحافظ
مری پاپنز، زود برگرد». والت دیزنی امیدوار است که ۵۴ سال – که بیشترین زمان بین دو دنباله در تاریخ سینما محسوب میشود – «زود» حساب بشود اما من در این باره مطمئن نیستم. طبق اتفاق نظر، «بهترین» راهی که میشود «مری پاپنز باز میگردد»(Mary Poppins Returns) را با آن توصیف کرد گفتن کلمات «به سبک قدیم» است. برای بعضی این سخن بسیار خوشایند و جذاب خواهد بود. برای برخی دیگر اما ناامیدکننده است. فیلم که توسط کارگردان موفق این روزهای فیلم های موزیکال بزرگ یعنی «راب مارشال» ساخته شده است، به مقدار زیادی به قسمت اول این اثر وابسته است؛ چه به لحاظ لحن اثر، چه به لحاظ طراحی لباسها و چه به لحاظ طراحی صحنه.
اگرچه «مری پاپینز باز میگردد» برای کودکان بسیار مناسب است اما سوالی نیز در اینجا مطرح است. این فیلم برای کودکان امروزی ساخته شده است یا برای کودکانی که در دههی ۶۰ یا ۷۰ زندگی میکردند؟ رویکرد مارشال به این اثر تا حدی غرق شدن در نوستالژی است. این رویکرد هیچ مشکلی ندارد و تماشای این اثر همچون ورود به یک کپسول زمان است. تا آن حد که تقلید خالصانهترین نمونهی ابراز ارادت محسوب میشود، کسانی که در ساخت این فیلم درگیر بودهاند تا حد ممکن از پرستش تنها فیلمی که والت دیزنی به خطر آن تنها نامزدی اسکار دوران زندگیش را کسب کرد دست نخواهند کشید. اما هرچند که «مری پاپینز باز میگردد» سعی میکند که روح موجود در فیلم قبلی را بازگرداند، در ساخت اتمسفر و فضای موزیکالی در سطح آن فیلم ناتوان است. اکثر آهنگهای فیلم جدید به سادگی به فراموشی سپرده میشوند در حالی که فراموش کردن آهنگهای فیلم قبلی مثل “A Spoonful of Sugar”, “Supercalifragilisticexpialidocious,” و “Chim chiminey”غیرممکن است. البته از آهنگهای فیلم جدید میتوان “Trip a Little Light Fantastic” را خاص شمرد اگرچه باید باز هم شنیده شود تا ببینیم به همان سطح ماندگار است یا نه.
روایت اثر شل و ول و شلخته است؛ صرفا چیزی که شاید هفت نفر پشت ساخت موزیک اثر من جمله آهنگساز یعنی مارک شایمان و نویسندهی آهنگها یعنی «اسکات ویتمن» در نظر داشته اند. این تقریبا همان سیستمی است که اغلب اوقات در قسمتهای موزیکال فیلم اول وجود دارد و مری پاپینز قبلی نیز متفاوت نبود. یکی از دلایل زیادی که باعث تنش بین «پی.ال تراورز» به عنوان خالق این شخصیتها و خود والت دیزنی وجود داشت این بود که «پی.ال تراورز» این حس را داشت که والت با معرفی آهنگها و انیمیشنها به فیلم آسیب زده است. دیزنی دو سال پس از عرضهی اولیهی مری پاپینز درگذشت اما «تراورز» علیرغم خواستهی بسیاری از جایگزینان دیزنی برای ساخت دنبالهای برای مری پاپینز با آن ها مخالفت کرد تا اینکه خودش نیز چیزی در حدود ۳ دهه بعد درگذشت. «مری پاپینز بازمیگردد» هیچوقت در طول زندگی او ساخته نمیشد و از آنجایی که این اثر به شدت به اثر قبلی خود پایبند است (از جمله سکانسهای انیمیشنی جدید اثر)، بیشک این حس وجود دارد که «پی.ال تراورز» از این اثر نیز به اندازهی قبلی متنفر میبود. البته تصوراتی که دربارهی نظر احتمالی او وجود دارد درست نیست.
داستان «مری پاپینز باز میگردد» در سال ۱۹۳۵ قرار دارد – یک ربع قرن پس از اتفاقات داستان اول. وقتی که بچههای «بنکس» که اکنون بزرگ شده اند یعنی «جین»(با بازی امیلی مورتیمر) و مایکل ( بن ویشا) خود را در خطر از دست دادن خانهی خانوادگیشان میبینند، «مری»(با بازی امیلی بلانت) از آسمان پایین میآید تا تواناییهای خود به عنوان یک نگهدار بچهها و همچنین حلال مشکلات را با به زیر بال و پر گرفتن سه بچهی مایکل به آنها عرضه کند. این بار که دیگر «برت» ای در کار نیست، دوست انسانی او«جک»(با بازی لیل مانوئل میراندا) یک کارگر شهرداری است که همیشه برای کمک کردن حاضر و آماده است.
مایکل که زندگیش با مرگ همسرش به هرج و مرج کشیده شده است خود را گرفتار در میان قرض زیادی به بانک میبیند؛ بانکی که رئیسش یعنی «ویلیام ویثرال ویلکینز»(کالین فرث) ظاهرا ابراز دوستی میکند اما نیتهای دیگر در باطن کارش دارد. وقتی که مایکل ادعا میکند پدرش در بانک سهام داشته است، «ویلکینز» پیشنهاد میکند که در صورت پیداشدن مدارک تا نیمه شب جمعه از اقامه دعوی دست بکشد. در غیر این صورت، بانک خانه را تصاحب خواهد کرد. در حالی که «جین» و «مایکل» در حال جست و جو برای یافتن مدارک گمشده هستند، «مری» به عنوان یک پناه برای کودکان ظاهر میشود؛ او آنها را با خود به سفرهای جادویی میبرد، برای مقال ملاقات با خواهر برعکس خود یعنی «تاپسی»(مریل استریپ) در حالی که در تمام مسیر مشغول خواندن شعر بوده اند.
نکتهی واضح و مبرهن این است که دیگر «جولی اندروز» نقش «مری پاپینز» را بازی نمیکند. «امیلی بلانت» به طرز بسیار بیباکانه تناسب بسیار خوبی بین تقلید( به صدای او به دقت گوش کنید چرا که رگههایی از جولی اندروز را خواهید دید) و ایفا کردن نقش خود پیدا میکند. جولی اندروز برای اینکه بر روی امیلی بلانت سایه نیاندازد فرصت بازی کردن برای لحظات کوتاهی در این اثر را رد کرد. از آنجایی که هیچ عمقی در پیشزمینهی داستانی این شخصیت وجود ندارد، مری تقریبا به طور کامل توسط این بازی ارائه میشود.
«لیل مانوئل میراندا» به این دلیل که مستقیماً جایگزین یک شخصیت خاطرهانگیز نشده کار راحتتری دارد. او نقش «دیک فن دایک» را بازی میکند بدون اینکه لازم باشد همان شخصیت را ایفا کند. حال که صحبت از فن دایک شد بذارید بگوییم که او در لحظات پایانی فیلم حضور افتخاری دارد و نقش آقای «داوس جونیور» را بازی میکند. «امیلی مورتیمر» و «بن ویشا» علیرغم تمام مشکلات به عنوان انسانهای بالغ دوست داشتنی هستند. «کالین فرث» برای گرفتن خنده از تماشاگران نیاز ندارد که کار خاصی بکند و همکاری «جولی والترز»، «مرل استریپس» و همچنین «دیوید وارنر» لذت خاص خود را دارا است.
نیاز به گفتن ندارد که «مری پاپینز باز میگردد» در مقایسه با نسخهی اصلی چندان رنگ و رویی ندارد. اگرچه، با ساختن فیلمی چنین وفادار به لحن و سبک فیلم اول، «مارشال» این ریسک را پذیرفته که اثری بسازد که کمتر برای بینندگان جوان کنونی است تا پیرترهایی که به دنبال بازسازی دوران جوانی از دست رفته اند. به سادگی میتوان دید که «مری پاپینز باز میگردد» بین نسلهای قبلی بسیار محبوب تر است. «مری پاپینز» باز میگردد یک دنبالهی ناکامل است اما فیلمی مناسب تعطیلات است که تجربهای رضایت بخش و راضیکننده دارد.
۲۰۱۸ |
فانتزی,
کمدی,
خانوادگی |
۱۳۰ دقیقه |
درجه نمایشی PG
کارگردان :
Rob Marshall
نویسنده :
David Magee
David Magee
بازیگران :
Emily Blunt,
Lin-Manuel Miranda,
Ben Whishaw
خلاصه داستان :
در حالی که ناامیدی تمام لندن را فرا گرفته بود ،
مری پاپینز یک پرستار بچه دوباره وارد زندگی
خانواده بنک می شود و از مهارت های جادویی
و منحصر به فرد خود استفاده می کند و …