متن خطبه امام سجاد (ع) در شام (عربی و فارسی)

متن خطبه امام سجاد (ع) در شام (عربی و فارسی)Reviewed by محمدرضا on Jul 16Rating: ۵.۰متن خطبه امام سجاد (ع) در شام (عربی و فارسی)امام سجاد (ع) از یزید خواست تا به وعده خود وفا نموده و به او رخصت دهد تا خطبه بخواند، یزید از وعده‏‌ای که به امام علیه السلام داده بود پشیمان شد و قبول نکرد.

User Rating: Be the first one !

متن خطبه امام سجاد (ع) در شام (عربی و فارسی)

امام سجاد (ع) از یزید خواست تا به وعده خود وفا نموده و به او رخصت دهد تا خطبه بخواند، یزید از وعده‏‌ای که به امام علیه السلام داده بود پشیمان شد و قبول نکرد.

معاویه پسر یزید به پدرش گفت: خطبه این مرد چه تأثیری دارد؟ بگذار تا هر چه می‏‌خواهد، بگوید.

یزید گفت: شما قابلیت‌های این خاندان را نمی‏‌دانید، آنان علم و فصاحت را از هم به ارث می‏‌برند، از آن می‌ترسم که خطبه او در شهر فتنه برانگیزد و وبال آن گریبان‌گیر ما گردد.

به همین جهت یزید از قبول این پیشنهاد سرباز زد و مردم از یزید مصرانه خواستند تا امام سجاد علیه السلام نیز به منبر رود.

یزید گفت: اگر او به منبر رود، فرود نخواهد آمد مگر اینکه من و خاندان ابوسفیان را رسوا کرده باشد!

به یزید گفته شد: این نوجوان چه تواند کرد؟!

یزید گفت: او از خاندانی است که در کودکی کامشان را با علم برداشته‏‌اند.

بالاخره در اثر پافشاری شامیان، یزید موافقت کرد که امام به منبر رود.

آنگاه حضرت سجاد علیه السلام به منبر رفته و پس از حمد و ثنای الهی خطبه‏‌ای ایراد کرد که همه مردم گریستند و بی‌قرار شدند.

 


قال:

ایها الناس! اعطینا ستا و فضلنا بسبع:

اعطینا العلم و الحلم و السماحه و

الفصاحه و الشجاعه و المحبه فی

قلوب المؤمنین، و فضلنا بان منا

النبی المختار محمدا و منا الصدیق

و منا الطیار و منا اسد الله و اسد

رسوله و منا سبطا هذه الامه.

من عرفنی فقد عرفنی و من لم

یعرفنی انبأته بحسبی و نسبی.

فرمود:

ای مردم! خداوند به ما شش خصلت عطا فرموده و ما را به هفت ویژگی بر دیگران فضیلت بخشیده است، به ما ارزانی داشت علم، بردباری، سخاوت، فصاحت، شجاعت و محبت در قلوب مؤمنین را، و ما را بر دیگران برتری داد به اینکه پیامبر بزرگ اسلام، صدیق (امیر المؤمنین علی علیه السلام)، جعفر طیار، شیر خدا و شیر رسول خدا صلی الله علیه و آله (حمزه)، و امام حسن و امام حسین علیه السلام دو فرزند بزرگوار رسول اکرم صلی الله علیه و آله را از ما قرار داد. (با این معرفی کوتاه) هر کس مرا شناخت که شناخت، و برای آنان که مرا نشناختند با معرفی پدران و خاندانم خود را به آنان می‏‌شناسانم.

 

ایها الناس! انا ابن مکه و منی

، انا ابن زمزم و الصفا، انا ابن

من حمل الرکن باطراف الردا،

انا ابن خیر من ائتزر و ارتدی،

انا ابن خیر من انتعل و احتفی،

انا ابن خیر من طاف وسعی،

انا ابن خیر من حج ولبی، انا

ابن خیر من حمل علی البراق

فی الهواء، انا ابن من اسری

به من المسجد الحرام الی

المسجد الاقصی، انا ابن من

بلغ به جبرئیل الی سدره

المنتهی، انا ابن من دنا فتدلی

فکان قاب قوسین او ادنی،

انا ابن من صلی بملائکه السماء،

انا ابن من اوحی الیه الجلیل ما

اوحی، انا ابن محمد المصطفی،

انا ابن علی المرتضی، انا ابن

من ضرب خراطیم الخلق حتی

قالوا: لا اله الا الله.

ای مردم! من فرزند مکه و منایم، من فرزند زمزم و صفایم، من فرزند کسی هستم که حجر الاسود را با ردای خود حمل و در جای خود نصب فرمود، من فرزند بهترین طواف و سعی کنندگانم، من فرزند بهترین حج کنندگان و تلبیه گویان هستم، من فرزند آنم که بر براق سوار شد، من فرزند پیامبری هستم که در یک شب از مسجد الحرام به مسجد الاقصی سیر کرد، من فرزند آنم که جبرئیل او را به سدره المنتهی برد و به مقام قرب ربوبی و نزدیکترین جایگاه ‏مقام باری تعالی رسید، من فرزند آنم که با ملائکه آسمان نماز گزارد، من فرزند آن پیامبرم که پروردگار بزرگ به او وحی کرد، من فرزند محمد مصطفی و علی مرتضایم، من فرزند کسی هستم که بینی گردنکشان را به خاک مالید تا به کلمه توحید اقرار کردند.

انا ابن من ضرب بین یدی رسول الله بسیفین و طعن برمحین و هاجر الهجرتین و بایع البیعتین و قاتل ببدر و حنین و لم یکفر بالله طرفه عین، انا ابن صالح المؤمنین و وارث النبیین و قامع الملحدین و یعسوب المسلمین و نور المجاهدین و زین العابدین و تاج البکائین و اصبر الصابرین و افضل القائمین من آل یاسین رسول رب العالمین، انا ابن المؤید بجبرئیل، المنصور بمیکائیل.

من پسر آن کسی هستم که برابر پیامبر با دو شمشیر و با دو نیزه می‏‌رزمید، و دو بار هجرت و دو بار بیعت کرد، و در بدر و حنین با کافران جنگید، و به اندازه چشم بر هم زدنی به خدا کفر نورزید، من فرزند صالح مؤمنان و وارث انبیا و از بین برنده مشرکان و امیر مسلمانان و فروغ جهادگران و زینت عبادت کنندگان و افتخار گریه کنندگانم، من فرزند بردبارترین بردباران و افضل نمازگزاران از اهل بیت پیامبر هستم، من پسر آنم که جبرئیل او را تأیید و میکائیل او را یاری کرد.

انا ابن المحامی عن حرم المسلمین و قاتل المارقین و الناکثین و القاسطین و المجاهد اعداءه الناصبین، و افخر من مشی من قریش اجمعین، و اول من اجاب و استجاب لله و لرسوله من المؤمنین، و اول السابقین، و قاصم المعتدین و مبید المشرکین، و سهم من مرامی الله علی المنافقین، و لسان حکمه العابدین و ناصر دین الله و ولی امر الله و بستان حکمه الله و عیبه علمه،

من فرزند آنم که از حرم مسلمانان حمایت فرمود و با مارقین و ناکثین و قاسطین جنگید و با دشمنانش مبارزه کرد، من فرزند بهترین قریشم، من پسر اولین کسی هستم از مؤمنین که دعوت خدا و پیامبر را پذیرفت، من پسر اول سبقت گیرنده‏‌ای در ایمان و شکننده کمر متجاوزان و از میان برنده مشرکانم، من فرزند آنم که به مثابه تیری از تیرهای خدا برای منافقان و زبان حکمت عباد خداوند و یاری کننده دین خدا و ولی امر او، و بوستان حکمت خدا و حامل علم الهی بود.

سمح، سخی، بهی، بهلول، زکی،

ابطحی، رضی، مقدام، همام، صابر،

صوام، مهذب، قوام، قاطع الاصلاب

و مفرق الاحزاب، اربطهم عناناو اثبتهم

جنانا، و امضاهم عزیمه و اشدهم

شکیمه، اسد باسل، یطحنهم فی

الحروب اذا ازدلفت الاسنه و قربت

الاعنه طحن الرحی، و یذرؤهم فیها

ذرو الریح الهشیم، لیث الحجاز و

کبش العراق، مکی مدنی خیفی

عقبی بدری احدی شجری مهاجری.

من العرب سیدها، و من الوغی

لیثها، وارث المشعرین و ابو السبطین:

الحسن و الحسین، ذاک جدی علی بن ابی طالب.

او جوانمرد، سخاوتمند، نیکوچهره، جامع خیرها، سید، بزرگوار، ابطحی، راضی به خواست خدا، پیشگام در مشکلات، شکیبا، دائما روزه‏‌دار، پاکیزه از هر آلودگی و بسیار نمازگزار بود. او رشته اصلاب دشمنان خود را از هم گسیخت و شیرازه احزاب کفر را از هم پاشید. او دارای قلبی ثابت و قوی و اراده‌‏ای محکم و استوار و عزمی راسخ بود و همانند شیری شجاع که وقتی نیزه‏‌ها در جنگ به هم در می‏‌آمیخت آنها را همانند آسیا خرد و نرم و بسان باد آنها را پراکنده می‏‌ساخت. او شیر حجاز و آقا و بزرگ عراق است که مکی و مدنی و خیفی و عقبی و بدری و احدی و شجری و مهاجری است، که در همه این صحنه‏‌ها حضور داشت. او سید عرب است و شیر میدان نبرد و وارث دو مشعر، و پدر دو فرزند: حسن و حسین. آری او، همان او (که این صفات و ویژگی‌های ارزنده مختص اوست) جدم علی بن ابی طالب است.


ثم قال: انا ابن فاطمه الزهراء، انا ابن سیده النساء. 
فلم یزل یقول: انا انا، حتی ضج الناس بالبکاء و النحیب، و خشی یزید ان یکون فتنه فأمر المؤذن فقطع الکلام،

فلما قال المؤذن: الله اکبر الله اکبر، قال علی: لا شی‏ء اکبر من الله،

فلما قال المؤذن: اشهد ان لا اله الا الله، قال علی بن الحسین: شهد بها شعری و بشری و لحمی و دمی،

فلما قال المؤذن: اشهد ان محمدا رسول الله، التفت من فوق المنبر الی یزید فقال: محمد هذا جدی ام جدک یا یزید؟ فان زعمت انه جدک فقد کذبت و کفرت و ان زعمت انه جدی فلم قتلت عترته؟

 

آن‌گاه گفت: من فرزند فاطمه زهرا بانوی بانوان جهانم. و آنقدر به این حماسه مفاخره‌آمیز ادامه داد که شیون مردم به گریه بلند شد! یزید بیمناک شد و برای آنکه مبادا انقلابی صورت پذیرد به مؤذن دستور داد تا اذان گوید تا بلکه امام سجاد علیه السلام را به این نیرنگ ساکت کند!!

مؤذن برخاست و اذان را آغاز کرد، همین که گفت: الله اکبر، امام سجاد علیه السلام فرمود: چیزی بزرگتر از خداوند وجود ندارد.

و چون گفت: اشهد ان لا اله الا الله، امام علیه السلام فرمود: موی و پوست و گوشت و خونم به یکتائی خدا گواهی می‏‌دهد.

و هنگامی که گفت: اشهد ان محمدا رسول الله، امام علیه السلام به جانب یزید روی کرد و فرمود: این محمد که نامش برده شد، آیا جد من است و یا جد تو؟! اگر ادعا کنی که جد توست پس دروغ گفتی و کافر شدی، و اگر جد من است چرا خاندان او را کشتی و آنان را از دم شمشیر گذراندی؟!

سپس مؤذن بقیه اذان را گفت و یزید پیش آمد و نماز ظهر را گزارد.

در نقل دیگری آمده است که: چون مؤذن گفت: اشهد ان محمدا رسول الله، امام سجاد علیه السلام عمامه خویش از سر برگرفت و به مؤذن گفت: تو را بحق این محمد که لحظه‏‌ای درنگ کن، آنگاه روی به یزید کرد و گفت: ای یزید! این پیغمبر، جد من است و یا جد تو؟ اگر گویی جد من است، همه می‏‌دانند که دروغ می‌‏گویی، و اگر جد من است پس چرا پدر مرا از روی ستم کشتی و مال او را تاراج کردی و اهل بیت او را به اسارت گرفتی؟! این جملات را گفت و دست برد و گریبان چاک زد و گریست و گفت: بخدا سوگند اگر در جهان کسی باشد که جدش رسول خداست، آن منم، پس چرا این مرد، پدرم را کشت و ما را مانند رومیان اسیر کرد؟!

آنگاه فرمود : ای یزید! این جنایت را مرتکب شدی و باز می‏‌گویی: محمد رسول خداست؟! و روی به قبله‏ می‌ایستی؟! وای بر تو! در روز قیامت جد و پدر من در آن روز دشمن تو هستند. پس یزید فریاد زد که مؤذن اقامه بگوید! در میان مردم هیاهویی برخاست، بعضی نماز گزاردند و گروهی نماز نخوانده پراکنده شدند.


و در نقل دیگری آمده است که امام سجاد علیه السلام فرمود:

انا ابن الحسین القتیل بکربلا، انا ابن علی المرتضی، انا ابن محمد المصطفی، انا ابن فاطمه الزهراء، انا ابن خدیجه الکبری، انا ابن سدره المنتهی، انا ابن شجره طوبی، انا ابن المرمل بالدماء، انا ابن من بکی علیه الجن فی الظلماء، انا ابن من ناح علیه الطیور فی الهواء

من فرزند حسین شهید کربلایم، من فرزند علی مرتضی و فرزند محمد مصطفی و پسر فاطمه زهرایم، و فرزند خدیجه کبرایم، من فرزند سدره المنتهی و شجره طوبایم، من فرزند آنم که در خون آغشته شد، و پسر آنم که پریان در ماتم او گریستند، و من فرزند آنم که پرندگان در ماتم او شیون کردند.

About Mrezangi

Check Also

صحیفه سجادیه

دعای هفتم صحیفه سجادیه؛ توصیه رهبر انقلاب برای دفع بلا

دعای هفتم صحیفه سجادیه؛ توصیه رهبر انقلاب برای دفع بلاReviewed by پ on Mar 3Rating: …