نقد فیلم «جین دست به اسلحه میبرد»
بازیها و مشوقهای فیلم «جین دست به اسلحه می برد»، بسیار یکپارچه و قوی است. داستانِ انتقام و درامی پسا
جنگ داخلی، همراه با درگیری (شلیک گلوله) و یک یا دو پیچیدگی جذاب. دلیلی برای پافشاری بر مشکلات تهیه فیلم و یا اکران پر مشکلش در فرانسه نداریم (اکران فیلم در فرانسه دو بار به تعقیب افتاد)، آخرین بار در ۱۳ ژآنویه و پس از حملات پاریس. چیزی که بر روی صحنه میبینید، در اکثر مواقع علاوه بر آشنا بودن، همراه با تعلیقی فراوان و سرگرمکننده است. ناتالی پورتمن، ملقب به جین، نشانگرِ سر حد ابتکار، بهعنوان مادری است که درراه نجات جان، دوشادوش همسرِ زخمی و عشق قدیمیاش، میجنگد.
jane-got-a-gun_0دگرتون مردی است جان بدر برده از جنگ و سرخورده از زمان صلح. جین (پورتمن)، قوی و خودساخته است. کسی که ابایی از کمک به خود ندارد و در صورت لزوم برای این کار کمک نیز، میگیرد. اتفاقات ناگوار زیادی در زندگیاش رخداده، ولی سپر بلای دیگران نمیشود.
تقریباً شبیه شارلیز ترون در «مکس دیوانه: جاده خشم»، ممکن است فکر کنید که پورتمن، برای ایفای این نقش بیشازحد زیباست ولی این نظریه باگذشت فیلم کمرنگ میشود. ممکن است بینندگان فکر کنند که یک فیلم وسترن در سال کافی است؛ و تارانتینو اولازهمه این کار را انجام داده، ولی این فقط یک اتفاق است. این فیلم هم مانند فیلمِ هشت نفرتانگیز فیلم پرمایه ایست، زیر مایهای از عواقبِ جنگ داخلی (تنوعی از قفقازیان)، شکار برای دریافت جایزه، دروغهای مصلحتی، جراحات خطرناک (از گلوله) و احتمال کم بقا از مواردی هستند که در فیلم مشهودند. متحدشدن جین با دو مرد متفاوت فیلم در عین واقعگرایی بسیار رمانتیک است. این داستان تنها یک وسترن فمینیستی نیست، بلکه داستانی است از زنی قوی، در سال ۱۸۷۱ در قلمروی نیومکزیکو، در یک مزرعه. ازآنجاییکه هر کسی آن درود که عاقبت کار که کشت، فیلم وسترن ما نیز به دنبال چیزی است که در زمان حال نیز قابلدرک باشد، فیلم سؤالاتی را دربارهی صحیح بودن قانون و مجازات در جایز بودن شلیک به افراد در دفاع از خود مطرح میکند.
ممکن است بینندگان فکر کنند که یک فیلم وسترن در سال کافی است؛ و تارانتینو اولازهمه این کار را انجام داده، ولی این فقط یک اتفاق است. این فیلم هم مانند فیلمِ هشت نفرتانگیز فیلم پرمایه ایست، زیر مایهای از عواقبِ جنگ داخلی (تنوعی از قفقازیان)، شکار برای دریافت جایزه، دروغهای مصلحتی، جراحات خطرناک (از گلوله) و احتمال کم بقا از مواردی هستند که در فیلم مشهودند.ایوان مک گوایر، با موهایی تیره و سیبید، بسیار سرگرم کننده، در نقش جان بیشاپ، رئیس مؤدب و شیطانصفت گروه بیشاپ بویز ظاهر میشود. در ابتدای فیلم جین، داستانی را قبل از خواب، برای دخترش تعریف میکند، داستانی با پیامی مبنی بر اینکه، آدمهای خوب هیچگاه بد نمیشوند. فردای آن شب همسر جین، هَم (نوآ امیریک)، بهسختی، سوار بر اسب و درحالیکه پشتش پر از جراحات گلوله است، به خانه میرسد و “آمدن” بیشاپ بویز را به جین اطلاع میدهد.فلش بکها به ۵ و ۷ سال پیش در فیلم نشانگر چگونگی درگیری گروه بیشاپ بویز با جین و هَم است. ازآنجاییکه هَم بستری است و توانایی مقابله با تبهکاران را ندارد، جین دخترکش را به دست همسایگان میسپارد و کلاه در دست، دن فراست (که در اول کار چندان مشتاق به همکاری نیست) را برای کمک و دفاع از مزرعه در مقابل آدم بدهای داستان، استخدام میکند.جین و دن قبلاً باهم در میزوری (از ایالتهای آمریکا) رابطه داشتند. پرواز بالن، نشانگر تصویری دوستداشتنی از روزگاری شاد است.
جین به دن قول میدهد که برایش صبر خواهد کرد،
اما پس از بازگشت دن از جنگ، جین رفته است. فیلم،
با صحنههایی دلانگیز از نیومکزیکو و مکالمات صمیمی
بین هنرپیشگان، درحرکت است. داستانی شدیداً
آمریکایی با صحنههایی از شکست و خشونت از جلوداران فیلم. متمم دوم قانون اساسی آمریکا: حق حمل و نگهداری سلاح، در شمای خطرناک و تاریخی داستان خیلی منطقی به نظر میرسد.
Jane_Got_a_Gun_2016_7812647
ادگرتون مردی است جان بدر برده از جنگ و سرخورده
از زمان صلح. جین (پورتمن)، قوی و خودساخته است.
کسی که ابایی از کمک به خود ندارد و در صورت لزوم
برای این کار کمک نیز، میگیرد. اتفاقات ناگوار زیادی
در زندگیاش رخداده، ولی سپر بلای دیگران نمیشود.
تقریباً شبیه شارلیز ترون در «مکس دیوانه: جاده خشم»
، ممکن است فکر کنید که پورتمن، برای ایفای این نقش
بیشازحد زیباست ولی این نظریه باگذشت فیلم کمرنگ
میشود.