نقد فیلم How to Train Your Dragon 1
سومین (و احتمالاً آخرین) قسمت از سری «چگونه اژدهای خود را تربیت کنید»(How to Train Your Dragon) یعنی «دنیای پنهان»
(The Hidden World) روندی که فیلمهای قبلی شروع کرده بودند را ادامه میدهد؛ به حاشیهراندن محتوای بزرگسالانه به خاطر اینکه مضامین اثر نزدیکی بیشتری با کودکان داشته باشند. اگرچه هنوز «چگونه اژدهای خود را تربیت کنید: دنیای پنهان» به سطح یک کارتن کودکان که به روی پردهی سینما آورده شده سقوط نکرده است اما آخرین قسمت این اثر کمترین میزان پیچیدگی را در میان تمامی قسمتهای آن دارد و تاکید اصلیش بر روی تکبعدی بودن شخصیتها، شوخیهای بسیار مشخص و واضح و همچنین پیامهای آشکار و معلوم است است. اگرچه به لحاظ احساسی لحظات مهمی در این فیلم وجود دارند اما اگر بخواهیم با انیمیشنی مثل «داستان اسباببازی ۳»(Toy Story 3) مقایسهش کنیم باید گفت که چیز چندانی برای عرضه ندارد چرا که آن انیمیشن همین مفهوم و ایده را با زیبایی و لطافت بیشتری عرضه میکرد.
در شروع «چگونه اژدهای خود را تربیت کنید: دنیای پنهان» ما شاهد این هستیم که رئیس جوان وایکینگها( و شخصیت مثبت اصلی دو فیلم قبلی)، «هیکاپ» مشغول رهبری یک یورش به کشتیهای دریانوردیای هستند که اژدهایان را اسیر کره اند. قصد این افراد از زندانی کردن اژدهایان صرفا سود مالی است. پس از اینکه «هیکاپ» و یارانش موفق میشوند یک گروه از این موجودات دربند را رهایی ببخشند، این قهرمانان به سوی خانه بازمیگردند یعنی روستایی که در آن زندگی میکردند. اوضاع این روستا چندان خوب نیست چرا که با پدیدهی تراکم جمعیت انسانها و اژدهایان مواجه شده است. «هیکاپ» در جست و جوی راه حلی برای حل مشکل جمعیت زیاد، سرنخهایی که در یک یادداشت باقیمانده از پدرش مییابد را دنبال میکند، سرنخهایی که وجود یک «دنیای پنهان» که ساکنان آن تنها اژدهایان هستند را نشان میدهند. نیاز به پیداکردن یک محل زندگی برای پناهبردن به آن هنگامی تبدیل به یک اضطرار میشود که شکارچیان اژدها «گریملِ اژدهاکش»(با صداگذاری اف. آبراهام موری) را استخدام میکنند تا «بیدندون»، خشمِ شبِ سیاهِ «هیکاپ» را بدزدد. «گریمل» علاقهی بیشتری دارد که «بیدندون» را بکشد تا اینکه او را زندانی بکند اما به قول و قراری که با شکارچیان اژدها گذاشته پایبند میماند. روش او برای گیرانداختن «بیدندون» استفاده از یک خشمِ شبِ سفیدِ تازه کشفشده به عنوان طعمه است.
«چگونه اژدهای خود را تربیت کنید: دنیای پنهان» بر روی داستان بلوغ «هیکاپ» تمرکز میکند، داستانی که روند تبدیل شدن او به چیزی بیشتر از موجودی که صرفاً با اژدهایش معنی پیدا میکند را نشان میدهد. کسانی که به او در این بحران اعتماد به نفس کمک میکنند شامل دوستدخترش و احتمالاً همسر آیندهش یعنی «آسترید»(با صداگذاری آمریکا فررا) و همچنین مادرش «والکا»(با صداگذاری کیت بلنشت) هستند. او همچنین یاد میگیرد که بخشی از بالغ شدن شامل تحمل از دست دادن یک سری چیزها و اجازهی رفتنشان است و برای اینکه او بتواند این درس را کامل یاد بگیرد، باید به «بیدندون» اجازهی رفتن بدهد تا او هم بتواند سرنوشت خودش را دنبال کند(که احتمالاً شامل ادامه دادن نسل «خشم شب» ها با اژدهای تازه پیدا شده میشود). تمامی اینها در حالی اتفاق میافتند که عطش «گریمل» برای کشتن تمامی موجوداتی که «شبیه» به خود او نیستند با شدت بیشتر میشود.
اگرچه بسیاری از پیامهای این فیلم مثبت اند، کارگردان و نویسندهی اثر یعنی آقای «دین دبلوس» سعی کرده تا آنها را خیلی رک و راست به بیننده بگوید، در حدی رک و راست که شخصیتهای اثر مستقیماً آنها را به صورت بیننده پرتاب میکنند(مثلا«او به خودش بدون وجود اژدهایش باور ندارد، به او در این باره کمک کن»). گویی که کارگردان باور ندارد که بینندگان توانایی فهمیدن این چیزها را بدون اینکه مستقیم به آنها گفته شود ندارند؛ مسئلهای که عملاً دست کم گرفتن کودکانی است که کاملاً قابلیت دنبال کردن این گونه موارد و فهمیدن نکتههای یک اثر سینمایی را دارند.
لحن اثر کاملاً کمدیاست علیالخصوص در ابتدای آن. شخصیتهای فرعی اثر معمولاً انسانهای کودنیاند که حماقتهایشان باعث ایجاد صحنههای خندهدار میشود. بخش بزرگی از کمدی اثر مشخصا برای افراد زیر ۱۰ سال طراحی شده است. فیلمهای قبلی سری «چگونه اژدهای خود را تربیت کنید» نیز صحنههای کمدی و طنز داشتند اما تناسب این سکانسها با قسمتهای جدیتر بسیار بهتر بود، قسمتهایی که شامل عناصر شخصیتمحور نیز میشد. در همین حین «گریمل» نیز شخصیت تک بعدی بسیار ناامیدکنندهای است. هیچ تلاشی برای خلق یک انگیزهی درست و حسابی برای او صورت نگرفته است و هیچ سطحی از شخصیت او نیست که جذابیتی داشته باشد. او یک آدم بد ذاتی است و دلیلی که برای نسلکشی او ذکر میشود این است که باعث بهتر شدن حالش میشود.
صداگذاری اثر باز هم شامل بسیاری از صداگذاران اصلی اثر از قسمتهای قبلی میشود. «جی بروچل» همچنان نقش «هیکاپ» را بر عهده دارد اگرچه خلق و خویش کمی با گذشته تغییر کرده است. «آمریکا فررا» توانسته تا هم صدا و هم شخصیت همسر آیندهی «هیکاپ» باشد. «کیت بلانشت» در نقش مادر مبارز «هیکاپ» یعنی «والکا» است و «جرارد باتلر» نیز نقش پدر مردهی او در فلشبکها را بازی کرده است. از صداگذاران دیگر نیز میتوان به «کرگ فرگوسن»، «جونا هیل»، «کریستوفر مینز پلاس» و «کریستین ویگ» اشاره کرد.
به لحاظ بصری فیلم با کیفیت نسخههای قبلی
خود برابری میکند(و شاید حتی کمی بهتر از
«چگونه اژدهای خود را تربیت کنید ۲» نیز باشد.
شخصیتها همان ظاهر کارتونی خود را دارد و
اژدهایان نیز معمولاً از همان گونهی «زشت بغل
کردنی»(در برابر ترسناک بودن) هستند. عناصر
صحنهآرایی بسیار خوب هستند. رنگهایی که
در ساخت روستا استفاده شده اند بسیار جذاب
اند. دنیای پنهان اژدهایان اثر نیز مکان شگفتانگیز
و دیدنیای است که قبلا کمتر مشابهش را دیده
بودیم.
«چگونه اژدهای خود را تربیت کنید: دنیای پنهان»
ضعیفترین قسمت این سهگانه است و علیرغم
اینکه این اثر اقتباس از سری «کریسیدا کاول»
است و کار بصری نیز در سطح کیفی خوبی قرار
دارد، به نظر میرسد که داستان دیگر چیزی برای
عرضه ندارد. اگرچه کودکان ممکن است از این
قسمت نیز به اندازهی باقی و حتی شاید بیشتر
لذت ببرند (به خاطر سطح کودکانهتر شوخیها)
اما افراد بالغ فیلم را به اندازهی شمارههای قبلی
جذاب نخواهند دید. شاید زمان آن رسیده است
که تربیت کردن اژدهایان پایان بیابد.