نقد فیلم Holiday (تعطیلات)

نقد فیلم Holiday (تعطیلات)Reviewed by محمدرضا on Mar 13Rating: ۵.۰نقد فیلم Holiday (تعطیلاتنقد فیلم Holiday (تعطیلات)فیلم دانمارکی «تعطیلات»(Holiday) همانند یک حیوان درنده‌ی با تجربه، هر چقدر که زمان لازم دارد (چیزی در حدود

نقد فیلم Holiday (تعطیلات)

فیلم دانمارکی «تعطیلات»(Holiday) همانند یک حیوان درنده‌ی با تجربه، هر چقدر که زمان لازم دارد (چیزی در حدود

یک ساعت) صبر می‌کند تا طعمه‌ی خود – در اینجا بینندگان را با صحنه‌ای حیرت زده بکند که کلیت فیلم را وارد سطح بسیار بالاتری می‌کند. این فیلم که شروع دوران کاری «ایزابلا اکلوف» محسوب می‌شود در سرگرم‌کردن بیننده با داستان گنگستری که تعطیلات خود را در ساحلی در ترکیه می‌گذارد بسیار موفق است.

یک صحنه‌‌ی غیرمنتظره‌ که شامل رابطه‌ی سک*سی بسیار شدید و خشونت باری می‌شود، اکران شدن فیلم در بسیاری از بازارها را محدود خواهد کرد، اگرچه اگر تنها سکانس این مدلی‌ای که با این مضمون و فضای اثر قرار بود وجود داشته باشد، باید همین سکانس می‌بود. ساشا(ویکتوریا کارمن سون) هنگامی که وارد یک فرودگاه ساحلی خالی از سکنه می‌شود، چهره‌ی کسی را دارد که از یک بزهکار مدرن انتظار دارید؛ شبیه یک خیر بزرگ اما بسیار زننده‌طور، با مَنشی که هر کس اولویتی جز پول و چیزهایی که با آن می‌توان خرید داشته باشد را تحقیر می‌کند. راننده‌ی مودب گروه اراذلی که او را در فرودگاه سوار می‌کند دو چَک محکم به دلیل یک خطای مالی دو چَک محکم به او می‌زند و به وی اخطار می‌کند که پایش را از گلیمش درازتر نکند.

یک شهر باستانی به نام «بودروم» در ساحل «ایگان» مناظر دیدنی‌ای دارد اما «مایکل»(لای اید) به تنها چیزی که اهمیت می‌دهد هتل، نوشیدن، موارد و توانایی قدرت راندن بر خانواده‌ای است که در حال میزبانی‌ آن ها است. بیشتر این افراد در طول فیلم اصلا معرفی نمی‌شوند و ما هیچ ایده‌ای نداریم که با چه کسانی طرف هستیم.

دو نفر از نزدیکان او که پا را از گلیم‌شان دراز کرده بودند شدیداً به خاطر تخلف‌شان تنبیه شدند اما به زودی دوباره به جمع آن‌ها برگشتند البته در حالی که درس خود را گرفته بودند. «مایکل» که در ۴۰ سالگی خودش است و بسیار نیز خوشتیپ به نظر می‌رسد، دایره‌ی افراد دورش و همچنین سرمایه‌ش را نزدیک خود نگه می‌دارد اما اکثرا در حال نوشیدن و خوردن و مست کردن است.

اگرچه اما، رفتار «مایکل» با «ساشا» بسیار عجیب است. به نظر «ساشا» را دوست دارد اما همیشه احتیاجی به توجه او ندارد و اجازه می‌دهد که بدون خودش به شهر برود، جایی که «ساشا» با یک مرد آلمانی جذاب به نام «توماس»(تیس رومر) آشنا می‌شود، کسی که قایق‌ش در اسکله بسته شده است و مشخصا به او علاقه دارد.

با توجه به این فرضیه که «ساشا» قرار است همسر «مایکل» باشد یا حداقل در آن لحظه این گونه است، رفتار او با «ساشا» کمی عجیب است. در صحنه‌های داخل اتاق خواب، «توماس» او را نوازش می‌کند، پاهایش را پس از اینکه او بیهوش شده به حالت‌های مختلفی می‌برد اما در نهایت به نظر نمی‌رسد که آن‌ها با یکدیگر رابطه‌ای برقرار کرده باشند.

برای مدت زمان طولانی‌ای در این فیلم، عملاً و واقعا هیچ اتفاقی نمی‌افتد. مهمان‌هایی که تفاوتی با یکدیگر ندارند همگی بسیار خسته‌کننده و ملال آور هستند، انسان‌هایی که هیچ چیزی برای به اشتراک گذاشتن جز زندگی اشرافی‌طورشان ندارند. آن‌ها هیچ‌گونه کنجکاوی‌ای ندارند، هیچ‌گونه مکالمه‌ای با یکدیگر ندارند، و حتی مکانی که برای ماندن انتخاب کرده‌اند علی‌رغم گران‌قیمت بودن ظاهر بسیار ساده‌ای دارد.

با توجه به اینکه فیلم تمامی این جلف‌بودن را بدون اینکه وارد عاق خاصی شود نشان می‌دهد و عملا در سطح می‌ماند و اینکه هیچ پیچدگی دراماتیکی نیز ندارد، شما ممکن است تعجب کنید که فیلم قرار است به کجا برود. خب، انتظارتان به جاست چرا که فیلم قرار است به جاهای بسیار بهتری برود. اینطور که به نظر می‌رسد تمام آن چیزی که در نیمه‌ی ابتدایی اثر دیده‌ایم لازم بوده تا به نیمه‌ی دوم بی‌نظیر آن برسیم.

دقیقا راس ۵۰ دقیقه، فیلم تبدیل به اثری شوکه‌کننده و عمیق می‌شود. «مایکل» در حالی که بر روی کاناپه لَش کرده است، کمی با «ساشت» سخت می‌گیرد. او از این کار خوشش نمی‌آید آما «مایکل» او را کتک می‌زند و به سوی کف مرمرین زمین پرتاب می‌کند. به دلیل اینکه مایکل دچار تحریک جنسی شده رفتار سخت‌تری نیز با «ساشا» می‌کند که نتیجه‌ی آن یک سکانس جنس*ی بسیار شدید و بی‌پرده است.

چیزی که در این سکانس به تصویر کشیده می‌شود

کاملاً حال‌به‌هم‌زن و مشمئزکننده است اما در عین

حال کلید مسیری است که «اکلوف» و نویسنده‌

یعنی «جوهان آلگرین» به دنبال آن هستند. چیزی

که آن‌ها در نظر دارند این است که در دید «مایکل»

، برای اینکه ذهنیت یک خلافکار را پیدا کنی لازم

است تا کامل بی‌ارزش شوی و زندگی یک انسان

دیگر باید برایت بی‌معنی شود. او با اعمال خشونت

روی «ساشا» کاملاً او را تا سطح خودش پایین آورده

است به این معنی که حالا با یکدیگر برابر هستند و

حتی ممکن است آینده‌ی روشن‌تری با یکدیگر داشته

باشند حالا که یکدیگر را بهتر درک می‌کنند.

چیزهای بیشتری نیز در راه هستند از جمله نقطه‌ی

اوجی که شامل اضطراب و تعلیق می‌شود و بسیار

آرام از راه می‌رسد اما چیزی که در نهایت درباره‌ی

«تعطیلات» بسیار عالی به نظر می‌رسد، این است

که چگونه شکل‌گیری یک «ریپلی» مونث را نشان

می‌دهد، انسانی که عاری از هرگونه اخلاقیاتی است.

آیا این فیلم یک بیانیه‌ی پیچیده‌ی قدرتمندکردن زنان

فمنیست است؟ آیا آن صحنه‌های رابطه‌ی جنس*ی

اضافه‌کاری یا برای فهمیدن رفتار «ساشا» بعد آن

واجب‌اند؟ تمامی این سوالات برای هر کسی که

فیلم را ببیند پیش خواهد آمد. در نهایت، کارگردان

اجازه می‌دهد که بیننده با نبود نیروی حرکت و

پیچیدگی برای یک مدت طولانی در این فیلم

صبرش را از دست بدهد و آن هم صرفا برای این

که در زمان مناسب از آن استفاده بکند. این فیلم

یک شروع بی‌نظیر و استثنایی برای یک کارگردان است.

About writer

Check Also

ماتریکس 2021

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید!

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید! از …