نقد و بررسی فیلم Good Kill (کشتار خوب)

نقد و بررسی فیلم Good Kill (کشتار خوب)Reviewed by محمدرضا on Aug 17Rating: ۵.۰نقد و بررسی فیلم Good Kill (کشتار خوب)نقد و بررسی فیلم Good Kill (کشتار خوب) وقتی که قضیه استفاده از هواپیماهای بدون سرنشین معروف به «درون»(Drone) برای بمباران و نظارت در سالهای پایانی قرن گذشته در آمریکا مطرح شد،

User Rating: Be the first one !

نقد و بررسی فیلم Good Kill (کشتار خوب)

وقتی که قضیه استفاده از هواپیماهای بدون سرنشین معروف به «درون»(Drone) برای بمباران و نظارت در سالهای پایانی قرن گذشته در آمریکا مطرح شد،

واکنش عمومی به آن مثبت بود. حرف این بود که با استفاده از این هواپیماها جان خلبانهای آمریکایی در امان می ماند و اطلاعات کاملتری را میتوان از برخی اهداف بالقوه به دست آورد. تقریباً ربع قرن بعد، این بحث پیچیدهتر و داغتر شده است. «کشتار خوبِ»(Good Kill) اندرو نیکول به کاوش در بُعد اخلاقی حول استفاده از درونها میپردازد، اما به جای تمرکز بر اهداف این هواپیماها روی افرادی که کنترل این سلاح را به دست دارند تمرکز میکند. یک پرسش بخصوص از منولوگهای نه چندان دقیق فیلم ناشی میشود: آیا بمب انداختن در شرایطی که در یک جای امن با فاصله ۷۰۰۰ مایلی از هدف نشستهاید اخلاقی تر است یا حمله از کابین خلبان یک هواپیمای در حال پرواز؟

با تماشای «کشتار خوب» به یاد یکی از قسمتهای قدیمی «پیشتازان فضا»(Star Trek)، به نام «طعم آرماگدون»(A Taste of Armageddon) افتادم. در آن داستان، کشتن به قدری کنترل شده و پاستوریزه شده بود که کشتار جمعی دیگر ترسناک به نظر نمی رسید. نیکول معتقد است که چیزی در این مایهها در دنیای امروزی در حال وقوع است. کشتن جنگجویان دشمن راحت و بدون درد شده است، و عواقب این کشتارها در آن سوی دنیا را میتوان به صورت تصاویر یا نقشههای کامپیوتری روی صفحه مانیتور مشاهده کرد. خلبانی هواپیماهای بدون سرنشین فرق زیادی با یک بازی ویدئویی پیشرفته ندارد. و گرچه سرهنگ دوم فیلم، جک جانز (بروس گرین وود)، مدام تاکید می کند که نتایج این «بازی» واقعی و جبران ناپذیر هستند، حسی وجود دارد که همه خلبانهای درونها قادر نیستند به سادگی از کنارش عبور کنند. حتی اگر درکش نکنند یا به آن اهمیتی ندهند. متاسفانه، سرگرد توماس اگان (اتان هاوک) قادر به نادیده گرفتن وجدانش و صرفاً اطاعت از دستورات نیست.

اگان، یک خلبان هواپیماهای جنگنده صاحب مدال با شش تور(تور عملیاتی) سابقه حضور در جبههها، مامور کنترل درونها بر فراز آسمان خاورمیانه و شمال آفریقا در موقعیتی خارج از لاس وگاس می شود. علیرغم تمام توانایی هایش، او برای این شغل مناسب نیست. همسرش، مولی (جانری جونز)، دوست دارد که او خانه باشد، اما اگان دلش برای نشستن داخل هواپیما تنگ شده است و به نظرش این نوع حمله کردن کار ترسوها است. برای فراموش کردن این موضوع شروع به نوشیدن مشروب میکند و اخلاقش به تدریج خشن میشود. وقتی که صدای ناشناسی از CIA موسوم به «لانگلی» (با صدای پیتر کایوت) شروع به دستور دادن می کند- و مادامی که ماموریت موفقیت آمیز است اهمیت زیادی به خسارتهای آن نمیدهد- اگان کنترلش را از دست میدهد.

نیکول حدود بیست سال پیش بعد از ساخت نخستین فیلمش «گاتاکا»(Gattaca)

علاقه خود به نتایج غیرانسانی پیشرفتهای تکنولوژیکی- درونمایهای که اینجا نیز دیده میشود- را نشان داد. ضعف فیلمنامه، حداقل وقتی که به بررسی این موضوعات میپردازد، نوعی دوسوگرایی مبهم است. این فیلم هرگز به این پرسش مهم تر نمیپردازد که آیا بهتر نیست در شرایط جنگ درونها به جای انسانها به خط مقدم اعزام شوند؟ آیا استفاده از فناوری به نفع یکی از طرفین در جنگ غیراخلاقی نیست؟ تاریخ جنگ پر است از این نمونهها- از مسلسل گرفته تا تانک و هواپیما.

نقطه قوت «کشتار خوب» شخصیت شناسی فیلمنامه نیکول است، به طوری

که اگان را به صورت فردی ناسازگار و ضعیف نشان میدهد و اتان هاوک یکی از

بهترین بازیهای اخیرش را به معرض نمایش می گذارد. سرگردانی اخلاقی پیش

روی اگان تنها یکی از لایههای موضوعاتی است که پیاپی به وی حمله می کنند.

مشکل عمیقتر وی این است که او احساس میکند گیر افتاده است. به جای پرواز

آزاد با هواپیما، مجبور است کل روز را در اتاقی تنگ و تاریک بنشیند و بعد به خانه

ای برود که در آن همسری نگران منتظرش است. در پایان، وقتی که اگان دست

به دو انتخاب قطعی میزند، قضیه بیشتر شبیه یک طغیان به نظر میرسد تا یک

بیانیه اخلاقی. تا حدودی هر دوی اینها لحاظ میشوند، اما از نظر نیکول و هاوک

این انگیزهها سیاه و سفید نیستند. موضوعاتی که در «کشتار خوب» بررسی

میشوند اغلب خاکستری هستند و این جایی است که این شخصیت بخش

اعظمی از فیلم را در آن به سر میبرد.

About writer

Check Also

ماتریکس 2021

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید!

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید! از …