نقد و بررسی فیلم Gangster Squad (جوخه گانگستر ها)

User Rating: Be the first one !

نقد و بررسی فیلم Gangster Squad (جوخه گانگستر ها)

اگر جوخه گانگستری روبن فلیشر را به عنوان یک تریلر جنایی خشن در نظر بگیریم

که با شکل و شمایلی آشنا و خوشگل به تقلید از آثار بهتر این ژانر از مارتین

اسکورسیزی، برایان دی پالما و رومن پولانسکی می پردازد، می توان متقاعد

شد که این فیلم فقط به عنوان یک سرگرمی موفق عمل کرده است. شون

پن در بازی اش بزرگ نمایی دارد و با یک خروار گریم در نقش رئیس یک گروه

افسانه ای گانگستری در لس آنجلس به نام میکی کوهن است. در عین حال

رایان گوسلینگ در نقش یک فرد رومانتیک آرام و دلرحم در بازی خود کم کاری

کرده است. همچنین جاش برولین هم در نقش یک پلیس درستکار قهرمان

اجرای متوسطی را ارائه می دهد. به همه این ها بازسازی دیجیتالی، لوکیشن

هایی از لس آنجلس در دوره بعد از جنگ جهانی دوم که طعم فیلم های نوآر را

دارد اضافه کنید. همچنین اما استون که با لباس های فوق العاده آن دوران و

موهای قهوه ای اش بسیار چشم گیر شده است و خب با توجه به فیلم هایی

که به طور معمول در نیمه زمستان از هالیوود می بینیم، این فیلم اصلاً بد نیست.

اما بیایید یک لحظه به عقب برگردیم و در مورد پروپاگاندا و چگونگی اش صحبت

کنیم. دوست دارم یک وقفه داشته باشم تا در مورد مساله فیلم «سی دقیقه

بامداد» و نمایشی که از شکنجه به اجرا می گذارد، چیزی بگویم. حداقل این

که این فیلم آن قدر زمان می گذارد که ما را متقاعد کند که برای یافتن جواب

این سوال که آیا یک فیلم پروپاگاندایی ]تبلیغاتی[ است به نتیجه برسیم و آن

را در سطح وسیعی یک مساله عمومی بدانیم. اما هیچ کس چنین سوالاتی

را در مورد «جوخه گانگسرها» به میان نمی آورد چرا که این فیلم به نشان

دادن دوران اخیر نمی پردازد و همچنین این که کاملاً واضح است که این فیلم

یک اثر هالیوودی تقلیدی است که فقط به خاطر بعد سرگرمی اش در ژانویه

روانه سینما ها شد. با این وجود باز هم ممکن است این بحث مطرح شود

که تمام این عناصری که گفتیم باعث شده تا فیلم جوخه گانگسترها، بیشتر

از فیلمی آزاردهنده چون «سی دقیقه بامداد» که پیام خود را در لفافه می گوید، حالت تبلیغاتی به خود بگیرد.

در فیلم جوخه گانگسترها چه پیامی می توان از کلاه های جذاب، خانه های

به سبک ایتالیایی و موسیقی لاتین جاز در هنگام صرف شام دریافت کرد؟ یا

یک پایان فرا خشن که همه چیزش را از فیلم هایی چون «تسخیر ناپذیران»

تا «بانی و کلاید» و «هری کثیف» و خیلی فیلم های دیگر که به خودم زحمت

به یادآوردنشان را نمی دهم، تقلید کرده است، چه پیامی دارد؟ این فیلم تمام

کارهای تبه کارانه و نژاد پرستانه یکی از سازمان های شبه نظامی تاریخ آمریکا

یعنی دپارتمان پلیس لس آنجلس را لاپوشانی می کند.

جوخه گانگسترها یک اثر بسیار تخیلی در مورد یکی از فرماندهان قدیمی پلیس

لس آنجلس است به نام ویلیام اچ پارکر است و می خواهد از قدرت گرفتن میکی

کوهن و دیگر گانگسترهای ساحل شرقی در لس آنجلس جلوگیری کند. در حالی

که فیلم به سرعت جلو می رود، به هر نحوی واقعیت های مربوط به شخصیت

های کوهن و پارکر را جا می اندازد، اما شخصیت پارکر (نیک نولته) را به عنوان

فردی نشان می دهد که پلیس های دیگر را به این که هر جا لازم دیدند، پا را

فراتر از قانون بگذارند، تحریک می کند. گروهبان جان اومارا (با بازی برولین)،

گروهبان جری ووترز (با بازی گوسلینگ) و دیگر تسخیرناپذیران جوخه گانگسترها

هم البته به عنوان قهرمان هایی نشان داده می شوند که عملیاتی غیر قانونی

را با وحشی گری و قتل آغاز می کنند تا شهرشان را از خطر نجات دهند.

البته به طور دقیق این یک مساله ای است که توسط دیک چنی و دیگر رهبر دولت بوش در دفاع از شکنجه گری در صحنه های ابتدایی سی دقیقه بامداد دیده شد. شکنجه هایی که دولت اوباما آن ها را لاپوشانی کرد تا ما در مورد سوابق حقوق بشری خود این دولت سوال نپرسیم. در هر دو مورد، تحریکات و تشویق هایی که پشت هر کدام از این اعمال خشونت آمیز قرار دارد، در لفافه پیچیده شده اند. اگر بوش و چنی قصد داشتند یک قوه مجریه تقریباً مطلق درست کنند که اوباما هم با آغوش باز از آن استقبال کرد و آن را گسترش بیشتر داد، ویلیام پارکر هم در این فیلم در تلاش بود تا ساختار قدرت را در میان پروتستان های سفید پوست در لس آنجلس بعد از جنگ حفظ کند و در برابر مهاجران شرقی با ریشه های کاتولیک یا یهودی بجنگد.

جوخه گانگسترها یک زنگار ضعیف از تلاش هایی که برای رفع تبعیض در قرن بیست و یکم صورت گرفت را با اضافه کردن یک پلیس آفریقایی- آمریکایی (آنتونی مکی) و یک پلیس لاتین (مایکل پنا) به تیم مخفی اومارا نشان می دهد. نه تنها احتمال وجود چنین چیزی در لس آنجلس دهه ۴۰ میلادی که تبعیض نژادی سختی در آن وجود داشت، به شدت بعید است، بلکه پا را فراتر از همه این ها می گذارد و ارتباطات طولانی مدت و مسموم پارکر و پلیس لس آنجلس با انجمن های لاتین یا سیاه پوست را نشان می دهد. گفته می شود که پارکر از جایی که به آن در اصطلاع « خط باریک آبی» می گویند، شروع کرده است و در میان اولین افسران پلیس بوده است که پلیس ها را از خیابان های پراکنده شهر جمع کرد و آن ها را به یک تیم نظامی واکنش سریع با ماشین های پاترول تبدیل کرد. حتی تاریخ لس آنلس یا افسانه های جنایی آن هم به وضوح نشان می دهند که خط باریک آبی قرار بوده از کدام محله های شهر محافظت کند و کدام یک از حاشیه های شرقی و جنوبی این شهر قرار بوده که باقی بماند.

خیلی از فیلم های بهتری که در مورد دوره های تاریک گذشته لس آنجلس ساخته شده اند، که برجسته ترینشان محله چینی ها و محرمانه لس آنجلس است بر مبنای این مفهوم که تحت تاثیر رویای کالیفرنیایی قرار دارد، تصویر سازی شده اند. فیلم جوخه گانگسترها در ظاهر یک فیلم سرگرم کننده ناچیز است که به چیز خاصی اهمیت نمی دهد (فیلم های قبلی فلیشر کمدی هایی چون زامبی لند و ۳۰ دقیقه یا کمتر بوده اند)، اما در ورای این ظاهر، تصویر این فیلم یک دروغگو است. فیلمنامه ویل بیل ( که به میزان کمی بر مبنای کتابی نوشته پائول لیبرمن است) دیالوگ های وطن پرستانه مضحکی را در خود گنجانده است که در آن ها پلیس ها در حیاط می ایستند و فریاد می زنند که به دستور خدا و برای آزادی آمریکا با هیتلر جنگیده اند و اگر اجازه دهند میکی کوهن این آزادی را بگیرد، نفرین می شوند.

فیلم برای این که جنایات بی پایان افسران پلیس را توجیه کند، کوهن را به عنوان فردی بی روح با صورتی یخی که برای خودش یک استالین کوچک به حساب می آید و زیردستانش هم با دریل برقی دست به قتل می زنند، نشان می دهد. کوهن واقعی اصلاً به این صورت نبوده است. او یک آدم تیز، باهوش، سیاستمدار و حسابگر بوده است که بر طبق شواهد سیگار نمی کشیده و الکل مصرف نمی کرده است و با دیدگاه های ترقی خواهانه در جهت رفع تبعیض در جامعه ای چون لس آنجلس شرایط را تحمل می کرده تا زمان مرگ غیر واقعی اش که در این فیلم نشان داده می شود. حالا چه او برای لس آنجلس بد بوده باشد، چه ویلیام پارکر یا این که چه جوخه گانگستر یک فیلم دروغگو و تبلیغاتی باشد چه نباشد، در تاریخ پر فراز و فرود بشر چیزهای خیلی مهمتری برای اینکه در موردشان بحث شود، وجود دارد.

About Mrezangi

Check Also

اقتصاد

اشک‌ها و لبخندهای سند چشم انداز ۱۴۰۴؛ امروز کجا هستیم!؟

اشک‌ها و لبخندهای سند چشم انداز ۱۴۰۴؛ امروز کجا هستیم!؟ / افزایش ۵۵ درصدی پرونده‌های …