در سکانسی که ماندراک یک رادیو را پیدا می کند، آن رادیو در واقع یک پرینتر ۱۴۰۳ از شرکت IBM بود!

کمپانی کلمبیا پیکچرز قبول کرد تا سرمایه گذار فیلم شود تنها به شرطی که پیتر سلرز حداقل در چهار نقش اصلی فیلم حضور پیدا کند!

در اوایل دهه ۶۰ میلادی بمب افکن B-52 یکی از تکنولوژی های برتر جنگی به حساب می آمد و داشتن تکنولوژی ساخت آن به منزله امنیت بالاتر یک کشور محسوب می شد. زمانی کهکوبریک خواست تا از یکی از این بمب افکن ها در فیلمش استفاده کند، دولت آمریکا به شدت مخالفت کرد و بدون معطلی به وی گفت که: ما نی توانیم هیچ گونه حمایتی در این زمینه از شما داشته باشیم. بنابراین کوبریک تصمیم گرفت براساس عکسی از بمب افکن B-52 که در یک مجله چاپ شده بود بمب افکن مورد نظرش را بسازد! بعد از اینکه عوامل فیلم موفق شدند تا یک نمونه از این جنگ افزار را بسازند، از یکی از کارکنان نیروی هوایی ارتش دعوت بعمل آوردند تا نظر خودش را درباره این بمب افکن اعلام کنند. این عضو نیروی هوایی ارتش بعد از مشاهده نمونه مصنوعی بمب افکن اعلام کرد : این مدل یک کپی بی عیب و نقص از روی مدل اصلی است. کوبریک در تمام طول مدت زمان ساخت فیلم از این می ترسید که به علت ساخت این ماشین آدم کشی تحت تعقیب پلیس قرار بگیرد!

شایعه هست که کوبریک در جریان ساخت دکتر استرانجلاو ۵۰ کتاب درباره جنگهای اتمی خوانده بود !

سلرز به دلیل اینکه یکی از طرفداران رمان The Magic Christian بود تصمیم گرفت تا تری ساترن را به پروژه بیاورد و تبدیل به یکی از نویسندگان فیلم کند.

قرار بود نام فیلم ” لبه نابودی ” یا ” یک ترور ظریف ” باشد.

در یکی از فیلمنامه های خام پیش از تولید فیلم ، قرار بود تا موجودات فضایی هم در فیلم حضور داشته باشند!

فیلم قرار بود در آمریکا ساخته شود اما به دلیل اینکه سلرز در انگلستان گرفتار انجام مراحل طلاقش بود، تصمیم بر این گرفته شد که ساخت فیلم به انگلستان منتقل شود!

کوبریک کارگردانی جدی بود و به هیچ عنوان به هنگام کار لبخند نمی زد. اما او در این فیلم به محض شروع سکانسهایی که سلرز در آن بازی داشت نمی توانست جلوی خنده خودش را بگیرد و یک دل سیر می خندید.