نقد و بررسی فیلم دهلیز

نقد و بررسی فیلم دهلیزReviewed by محمدرضا on Sep 16Rating: ۵.۰نقد و بررسی فیلم دهلیزنقد و بررسی فیلم دهلیز یک معلم زبان ( رضا عطاران ) مدتهاست که به دلیل یک نزاع خیابانی که منجر به قتل غیرعمد همسابه شده ، در

User Rating: Be the first one !

نقد و بررسی فیلم دهلیز

یک معلم زبان ( رضا عطاران ) مدتهاست که به دلیل یک نزاع خیابانی که منجر به قتل غیرعمد همسابه شده ، در

زندان به سر می برد و مدتهاست که منتظر حکم قصاص می باشد. همسرِ این معلم به نام شیوا ( هانیه توسلی ) هم به این جهت که اولیای دم مصرانه منتظر اجرای حکم قصاص هستند، به تنها فرزندشان امیرعلی ( محمدرضا شیرخانلو ) گفته که پدرش درگذشته است. اما امیرعلی در سن ۷ سالگی متوجه می شود که پدری هم دارد که در زندان محبوس است و مادر هم در تلاش برای آزادی اوست و…

کارگردان :

بهروز شعیبی : وی کار خود را به عنوان بازیگر آغاز کرد و در آثاری همچون « آژانس شیشه ای » و سریال « بازگشت پرستوها » به ایفای نقش پرداخت. شعیبی در ادامه اگرچه مسیر بازیگری را ادامه داد، اما تصمیم گرفت تا به پشت دوربین هم رفته و تجربیاتی در زمینه فیلمسازی کسب کند. وی سالها به عنوان دستیار کارگردان و برنامه ریز در آثاری همچون « توکیو بدون توقف » و « خوابگاه دختران » فعالیت کرد و تجربیات ارزشمندی را بدست آورد. « دهلیز » اولین فیلم بلند سینمایی بهروز شبیعی محسوب می شود.

درباره فیلم :

« دهلیز » درباره موضوع محبوب اینروزهای سینمای ایران یعنی قصاص است. موضوعی که فیلمسازان مختلفی از جمله اصغر فرهادی ، نیکی کریمی ، پوران درخشنده و … سعی در به تصویر کشیدن آن داشتند و حالا نوبت به بهروز شبیعی رسیده تا روایت خاص خودش را از این موضوع ارائه کند.

دهلیز فیلمنامه ای نسبتاً هوشمندانه دارد. در اینجا خبری از کلیشه های رایج سینمای ایران درباره زنان نیست. شیوا در این فیلم ، زنی مقتدر و سرسخت هست که یک مدتهاست یک تنه در حال اداره کردن زندگی و همچنین تلاش برای آزادی همسرش است. تصویری که بهروز شبیعی از شخصیت شیوا برای تماشاگر ترسیم کرده ، به اندازه کافی درگیر کننده است که تماشاگر عادت همیشگی تماشای زنان ساده و عشوه گر ( که متاسفانه در سینمای ایران کم نیستند) را کنار بگذارد و با جدیت با شیوا همراه شود.

ملاقات پسر و پدر در « دهلیز » و دیالوگ هایی که میان این دو رد و بدل می شود بهتر از آنچه که تصور می شود هست. خوشبختانه شعیبی به هیچوجه در ایجاد صمیمیت میان این پسر و پدر عجله نکرده. وی آغاز ملاقات این دو را با سردی شروع کرده و رفته رفته به گرمی سوق داده است. این مسئله اتفاقی خوشایند برای سینمایی محسوب می شود که عادت به حوصله کردن ندارد !

طراحی صحنه و فضاسازی در « دهلیز » ، بخصوص در سکانس های زندان عالی است.

یکی از مواردی که در سینمای ایران به وفور یافت می شود این است که شخصیت ها دچار تحول ناگهانی می شوند و منطق روایت را زیر سوال می برند! اما خوشبختانه در « دهلیز » این اتفاق نیفتاده و علی رغم اینکه فیلم بستر مناسبی برای این نوع رخداد است ، اما بهروز شبیعی هرگز در چنین دامی نمی افتد و شخصیت های داستانش را بی جهت دچار بی ثباتی اخلاقی نمی کند و از این منظر، تماشاگر به راحتی این فرصت را دارد که شخصیت های داستان را درک کند .

البته درک شخصیت های داستان منوط به سه شخصیت اصلی داستان یعنی معلم زندانی ، شیوا و امیرعلی می شود و درباره شخصیت های مکمل داستان، علناً چنین اتفاقی رخ نداده است. معمولاً در ساخت آثار ” قصاص محور ” که موضوع حول محور دریافت رضایت از اولیای دم است، فیلم می بایست به گونه ای پیش برود که مخاطب به زندگی خانواده مقتول هم وارد شده و دلیل تاکید آنها بر قصاص ( دلیل هرچه که می خواهد باشد ) را برای تماشاگر شرح دهد ، اما در « دهلیز » فیلمساز هیچ توضیح مشخصی درباره دلیل رفتار خانواده اولیای دم ارائه نمی دهد.

در میان شخصیت های مکمل داستان، خواهر مقتول تاکید بیشتری بر قصاص دارد و ظاهراً مصرانه به دنبال اجرا حکم است، اما فیلم هرگز دلیلی برای رفتار آتشین او ارائه نمی کند. از طرف دیگر شوهر خواهر نیز تاکید بر عدم اجرای حکم دارد و مادر مقتول هم که کلامی صحبت نمی کند و در بستر بیماری هست. متاسفانه شخصیت های مکمل فیلم درخشان نیستند و صرفاً اگر در پس زمینه از آنها صحبت می شد، تماشاگر می توانست ترسیم بهتری از آنها در ذهنش شکل دهد اما حالا که جلوی تصویر هستند و رفتارهای عجیب و غریبی از خود نشان می دهند، درک آنها کمکی مشکل به نظر می رسد.

محمد شیرخانلو که بازیگر کودک این فیلم هست، در قحطی استعداد کودک این روزهای سینما و تلویوزیون ایران یک استثناء محسوب می شود که اگر بتوان به درستی وی را در این راه راهنمایی کرد، آینده درخشانی در انتظارش خواهد بود. بازی شیرخانلو در نقش امیرعلی عالی است.

هانیه توسلی حضور قدرتمندی در نقش شیوا دارد اما سوال اینجاست که آیا گریه و زاری یک بازیگر برای دریافت سیمرغ کافی هست؟ در اینکه هانیه توسلی در « دهلیز » خوب هست شکی نیست، اما به نظر می رسد که برای دریافت سیمرغ باید کاری بیش از گریه انجام داد.

رضا عطاران در نقش معلم زبان، متفاوت با حضور همیشگی اش

در جلوی دوربین است. وی اینبار در نقشی کاملا جدی قرار گرفته

و خوشبختانه به خوبی از عهده ایفای این نقش هم برآمده است.

متاسفانه « دهلیز » در یک سوم پایانی دچار نوعی از هم

گسیختگی فیلمنامه می شود که در تضاد با نیمه ابتدایی

فیلم هست. فیلم در یک سوم پایانی به شکل زننده ای همه

جوره اتفاقات خوشایند را به فیلم وارد می کند و مهربانی افراطی ،

تبدیل به ملکه ذهن فیلمساز می شود. در اینکه چنین داستانی

باید پایان خوشی داشته باشد شکی نیست ( با توجه به روند

فیلم و ارتباطی که میان کودک و پدر شکل میگیرد ) ، اما اینکه

تا این حد مضمون ” مهربانی ” به صورت افراطی در فیلم بکار

گرفته شود، برای تماشاگر قابل قبول نیست.

دقایقی پایانی فیلم « دهلیز » برخلاف انتظارم با یک مونولوگ

عجیب و غریب و کاملاً بی ارتباط به فیلمنامه همراه است که

در نهایت به اشک مادر مقتول ختم می شود و در واقع فیلمساز

با این سکانس قصد داشته تا داستانش را به خوبی و خوشی

به اتمام برساند. این هم از پایان خوش!

حاشیه :

سیدمحمود رضوی تهیه‌کننده فیلم « دهلیز » هنگامی که

در جشنواره سی و یکم فیلم فجر جایزه خودش را دریافت

می کرد به کنایه گفت : « جایزه بهروز شعیبی کارگردان

این فیلم را مردم با دست‌هایشان دادند. »

ازدحام در حاشیه نشست پرسش و پاسخ این فیلم در

جشنواره فیلم فجر به حدی زیاد بود که باعث درگیری یکی

از عکاسان با حراست شد!

About writer

Check Also

ماتریکس 2021

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید!

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید! از …