نقد و بررسی فیلم Concession (ضربه مغزی)

نقد و بررسی فیلم Concession (ضربه مغزی)Reviewed by محمدرضا on Aug 30Rating: ۵.۰نقد و بررسی فیلم Concession (ضربه مغزی)نقد و بررسی فیلم Concession (ضربه مغزی) توجه به ضربه مغزی به عنوان یک آسیب مغزی جدی پدیدهای نسبتاً جدید است. تا سالها، اصطلاح عامیانه

User Rating: Be the first one !

نقد و بررسی فیلم Concession (ضربه مغزی)

توجه به ضربه مغزی به عنوان یک آسیب مغزی جدی پدیدهای نسبتاً جدید است. تا سالها، اصطلاح عامیانه

«ضربه مغزی شدن» چیزی بود که افراد با بی تفاوتی هنگام شنیدنش شانه بالا میانداختند.

در ورزشکارها درمانش خوردن یک جفت آسپیرین و برگشتن به زمین بود. این تفکر منجر به پیدایش نسلی از بازیکنان فوتبال شد که سالها بعد از تمام شدن نبردهای گلادیاتورگونهشان در زمین بازی دچار علائم عارضهای میشدند که امروزه به انسفالوپاتی تروماتیک مزمن (CTE) معروف شده است. بعد از این که دکتر بنت اومالو (ویل اسمیت) هنگام اتوپسی از بازیکن سابق خط میانی تیم پیتزبورگ استیلرز، مایک وبر (دیوید مورس)، CTE را کشف میکند، یافتههایش دنیای ورزش را به لرزه در میآورند. تنها سالها بعد از انکارهایی از جنس صنعت دخانیات آمریکا، لیگ ملی فوتبال امریکا (NFL) مجبور به قبول خطرات ضربات مغزی شد و «پروتکلهایی» را برای رسیدگی (هر چند ناقص) به مشکلات سلامتی ناشی از آن تدوین کرد. این مشکل اساسی است: تا زمانی که فوتبال وجود دارد، ضربات مغزی نیز وجود خواهند داشت و مادامی که ضربات مغزی وجود داشته باشند، خطرات CTE در کمین هستند.

«ضربه مغزی»(Concession) پاسخی برای این معما ندارد. در طول حدود دو ساعت از زمان فیلم، اومالو موفق به شناسایی این بیماری و علت اصلی اش میشود، اما غیر از ممنوع کردن فوتبال (اتفاقی که هرگز رخ نخواهد داد)، راه حل دیگری برایش نیست. در یکی از ستونهای تحلیلی اخیر نشریه نیویورک تایمز اومالوی واقعی گفته بود که دیگر نمیتواند باور کند که جوانان زیر ۱۸ سال مجاز به انجام ورزشهای دارای برخوردهای شدید باشند. تا جایی که فیلم، به کارگردانی پیتر لندزمن بعد از کمک گرفتن از ریدلی اسکات در ساخت فیلم، مربوط به تحقیقی است که اومالو را به سمت چنین موضع گیری سختی هدایت کرد، درامی جذاب و متقاعد کننده است. با این حال، مشکلات «ضربه مغزی» در عدم تمایل این فیلم به دنبال کردن رویکرد «افشاگر»(Spotlight) و تمرکز روی جنبههای روندی داستان نهفتهاند. المانهای نامربوط و جانبی فیلم، عشق اومالو به همسر احتمالی اش، پرما (گوگو ام باتاراو)، رقابت با یک پاتولوژیست دیگر، داستان را متراکم و فیلم را به یک ماجرای تقابل انسان با سیستم ژنریک تقلیل دادهاند.

ویل اسمیت تمام وجودش را صرف نقشی کرده که از او میخواهد تا یک تغییرشکل فیزیکی دقیق را تجربه کند، لهجه نیجریهای قابل باوری را تقلید کند و بازی کنترل شده و تغییر یافتهای را ارائه دهد. این یک نقش آفرینی موثر است، گرچه این که آیا ارزش دریافت اسکار را دارد یا خیر هنوز مشخص نیست. همچنین کنایه بسیار ظریفی در فیلم وجود دارد. علاوه بر فوتبال، ورزش دارای بالاترین میزان وقوع CTE بوکس است و در گذشته اسمیت نقش یکی از معروفترین قهرمانان این ورزش، محمد علی کلی، را بازی کرده است.

اگرچه این فیلم در نگاه اول یک نمایش فردی است، اما برخی اسامی آشنا برای پشتیبانی از اسمیت حضور یافتهاند. آلبرت بروکس (در نقش دکتر سیریل وکت) و آلک بالدوین (دکتر جولین بیلز) نقش دو پزشکی را بازی میکنند که دوشادوش اومالو کار میکنند و برخی ترکشهایی که به سمت اومالو شلیک میشوند را به سوی خود جذب میکنند. اگرچه دیوید مورس در نقش وبستر مبتلا به CTE حضور زیادی روی پرده ندارد، بازیاش به خوبی اثرات CTE را نشان میدهد. تنها بازیگری که به اشتباه در فیلم حضور دارد لوک ویلسون در نقش راجر گودلل است. ویلسون اصلاً شبیه کمیسار NFL نیست و بازیاش بسیار یکنواخت است.

هسته دراماتیک «ضربه مغزی» محکم است و عدم تمایلش به

جذاب نشان دادن تاکتیک های NFL احتمالاً باعث بالا رفتن ابروی

خیلیها میشود. وقتی که صحبت از این میشود که چگونه این لیگ

از اطلاعات جعلی، گردن کلفتی و مبهم جلوه دادن امور برای

محافظت از محصول خود به قیمت جان و سلامتی انسانها

استفاده می کند، فرق زیادی با شرکتهای دخانیات یا آزبست

ندارند. «ضربه مغزی» نشان میدهد که فرو کردن سر در برف

منحصر به NFL نیست و این که این لیگ به سختی برای بد

جلوه دادن و بی حرمت کردن اومالو تلاش میکند.

وقتی که «ضربه مغزی» سعی میکند که به هدف خود وفادار

بماند، به اندازه هر فیلم دیگری که درباره مبارزه علیه یک سازمان

عظیم و فاسد است جذاب میشود. اما حدود ۱۵ دقیقه از زمان

«ضربه مغزی» به نظر در فیلمنامه قرار داده شده است تا به

اشتباه شخصیت اصلی فیلم را انسانیتر جلوه دهد. اگر این صحنه

ها بهتر نوشته میشدند، میتوانستند جواب بدهند اما انگار از یک

فیلم تلویزیونی بیوگرافیک گرفته شدهاند. آنها بیشتر باعث پرت

شدن حواس بیننده میشوند تا به ارتقای فیلم کمک کنند. با این

حال، به طور کلی باید به «ضربه مغزی» تبریک گفت. ظاهراً لندزمن

مرعوب غول NFL نشده است و فیلم به نکات خوبی درباره این که

چگونه طمع شرکتها همیشه به سلامتی و ایمنی انسانها لطمه

میزند اشاره کرده است. «ضربه مغزی» همیشه درخشان نیست،

اما به اندازه کافی برای نادیدن گرفتن صحنههای ضعیفتر متقاعد کننده است.

About writer

Check Also

ماتریکس 2021

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید!

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید! از …