نقد و بررسی فیلم «نقطه اوج» (Climax)
چگونه اثر کارگردانی جنجالی، که در گوشه و کنار همه از او متنفر هستند و او را دروغگو میپندارند همچون
«گاسپار نوئه» را به فروش خواهید رساند؟ اولین پوستر فیلم «نقطه اوج»(Climax)، شهرت بد پیرامون آثار
«نوئه» را تبدیل به دستآموزی برای حمله به منتقدان قرار دارد. این پوستر از تمام کسانی که از اثر خشنی مثل «برگشتناپذیر»(Irreversible) متنفر بودند یا نفرتی از خودارضایی ذهنی او در «وارد خلا شو»(Enter The Void) در خود داشتند دعوت میکند تا به تماشای سفر دیگری در ذهن این نویسنده بپردازند. اما آیا «نوئه» واقعا همان دشمن درجهی یک گیشه است که تیم تبلیغات این فیلم انتظار دارند شما آن را باور کنید؟ جمعیتی که شب گذشته به هنگام اکران فیلمِ او در مراسم کن حضور داشتند با او همچون ستارهی راکی که تازه به صحنه بازگشته است رفتار کردند. او که با همراهی عوامل فیلم خود و در میان تشویق بیامان تماشاگران به روی صحنه رفت، بسیار خوشحال و سرزنده به نظر میرسد. اگر او همچون برخی از فیلمهایش بدبخت باشد، چنین چیزی را حداقل شب گذشته نمیشد در چهرهی او دید.
چیز دیگری که راجع به آن پوستر میتوان گفت این است که آن پوستر در حال حاضر از چیزی که انتظارش را داشتیم دفاعیتر به نظر میرسید. از اینها بگذریم، اگر بخواهیم از موج اول نقدهایی که این فیلم دریافت کرده است قضاوت کنیم، میتوان گفت که «گاسپار نوئه» فیلم جگرگوشهی منتقدین خود را پیدا کرده است. و به دلیل خوبی هم با این نکته روبهرو هستیم، چرا که «نقطه اوج» (نمرهی: A-) بسیار درخشان و دیوانهوار است و تصویر جزئی و دقیقی که از جامعهای درحال فروپاشی نشان میدهد، بهتر از هر چیزی است که این کارگردان تا کنون انجام داده است. این فیلم یک فیلم مهمانیطور است که در آن همهچیز ناگهان به خطا میرود، فیلمی زامبیمحور-آخرالزمانی که بسیار ابزورد و پوچ است و به گونهای حتی به طرز بسیار عجیبی موسیقی و رقصی شیطانی در آن جریان دارد. و شاید برای یک بار هم که شده، فیلم با سبک خاص، دیوانهوار و موهومی «نوئه» هماهنگ شده است تا تماشاگران را در وحشتناکترین دنیای ممکن زندانی بکند، در سفری که مستقیماً به دل جهنم ختم خواهد شد.
«نوئه» لیست بلند بالای شخصیتهای فیلم خود را – که لیست بلندبالایی از بازیگرانِ بیتجربهای که اکثرا دفعه اولشان است که در فیلمی سینمایی حضور پیدا میکنند و البته «سوفیا بوتلا» – از طریق تدوینی آرام و متین، با گرفتن نماهایی از سر هر کدام از شخصیتها در حالی که مصاحبه میکنند معرفی میکند. آنها در حال گذراندن تست بازیگریای هستند که برای یک گروه رقص است اگرچه آنها در ادامه گرفتار یک آزمایش اجتماعی خواهند شد که به نوعی میشود گفت، «نقطه اوج» داستان مربوط به آنها است. آنها در نهایت برای مرورکردن نقش و رقص خود به مکانی مناسب میروند تا برای رقابت آماده شوند. در اینجا سکانسی را داریم که مشخصا تست بازیگری مختص «نوئه» برای قسمتی از فیلمهای سری «Step Up» میتوانست باشد. پس از آن، آنها مشغول به جشنگرفتن میشوند. برای لحظاتی و علیالخصوص هنگامی که رقصندهها دو به دو گروهبندی میشوند، میشود حس کرد که در حال تماشای فیلمی از «ریچارد لینکلیتر» هستیم. در طی این مکالمات ما میتوانیم مشکلات و معضلهایی را که در داخل جامعه وجود دارد و بازتاب آنها را داخل این افراد ببینیم. سپس فردی از راه رسیده و با ظاهر ترسناک و وحشیانهی خود، مهمانی را به هم زده و ترس را بر همه جا حاکم میکند.
آیا کسی تاکنون توانسته است که اضطراب و نگرانی حاصل از یک سفر بد را بهتر از این به تصویر بکشد؟ «نوئه» دوربین خود را در داخل راهروهای باریک تنها مکانی که در فیلم در اختیار دارد بالا و پایین میبرد و به زیبایی تمامی تقابلها و تضادهایی که بین شخصیتهای این فیلم وجود دارد را به تصویر میکشد( مقایسههایی بین این فیلم و «مادر!»(Mother!) ساختهی «دارن آرونوفسکی» شده که پر بیراه نیستند). «نوئه» سعی کرده تا تک تک صحنههای فیلم را تبدیل به رقص بیپایان و ابدی مرگ بکند( این حالت در فیلم بسیار استفاده میشود حتی اگر به ورطهی تکرار بیفتد). اما «نقطه اوج» تنها ۹۰ دقیقهای مملو از رابطهی جنسی، خشونت و ترس نیست. در جایی که گروه جایگزینِ خانواده در این فیلم دچار فروپاشی میشوند( بخشی که پر از قومیتها و گرایشهای جنسی متفاوت است)، شما میتوانید تصویر و پرترهای از اروپایی را ببینید که خود را از درون فرو میپاشد. نوئه ممکن است که بهترین یا متفکرترین در این سبک نباشد(با در نظر گرفتن لارس فونتریهای که با فیلم جدید خود یعنی «خانهای که جک ساخت»(The House that Jack Built) به جشنوارهی کن امسال آمده است) اما با ساختنِ «نقطه اوج»(Climax)، او موفق شده فیلم ترسناکی بسیار غیرمنتظره و عجیب بسازد؛ کابوسی که در حال حاضر میشود با آن رقصید.
این فیلم همچنین تجربهای بینظیر است، چیزی که
احتمالاً در هیچ کجای دیگر جشنوارهی کن امسال نصیبم
نخواهد شد. فیلم در جریان رقابت فیلمهای بخش اصلی
نیست. در عوض این فیلم در بخش «دوهفته کارگردانان»
قرار داده شده است که از جریان اصلی رقابت جدا است
و در محلی دیگر برگزار میشود. شاید این اتفاق برای فیلم
بهتر هم باشد؛ تصور اینکه این فیلم در جریان رقابت اصلی
راه داده میشد و فرش قرمز آن در صورت چگونه میشد
بسیار دشوار است و به نظر نمیرسید که استقبالی که
دیشب در بخش «دوهفته کارگردانان» از فیلم شد در بخش
اصلی در انتظارشان میبود. هر چه شد، اینکه همه مطمئن
شدند بازیگران فیلم در دنیای عادی سالم هستند، خود دستاورد بزرگی بود.
هر سال من تمام تلاشم را میکنم تا این نکته را متذکر شوم
که جشنوارهی کن در واقع چندین جشنواره داخل یک جشنوارهی
واحد است. این جشنواره به غیر از بخش اصلی، شامل بخش
های دیگر مثل خارج از مسابقه، بخش فیلمنامههای خاص،
فیلمهای نیمه شب، فیلمهای کوتاه، نوعی نگاه، و بخش
کلاسیکهای کن که برای مثال سال گذشته فیلم «۲۰۰۱:
یک ادیسهی فضایی»(۲۰۰۱: A Space Odyssey) در آن به
نمایش درآمد را شامل میشود. همچنین دوباره باید به بخش
«دو هفته کارگردانان» اشاره کنیم، بخشهایی مثل «هفتهی
منتقدان» و در نهایت بخشی که تازه همین امسال به وجودش
پی بردم یعنی «جشنوارهی مستقل چهارم». طبق گفتهی
خیلیها، ACID حتی مهمتر از باقی بخشها هم میتواند
باشد؛ بخش مجزایی از جشنواره که شامل فیلمهایی با کیفیتهای متفاوت میشود.