نقد و بررسی فیلم Bridge Of Spies (پل جاسوس‌ها)

نقد و بررسی فیلم Bridge Of Spies (پل جاسوس‌ها)Reviewed by محمدرضا on Aug 26Rating: ۵.۰نقد و بررسی فیلم Bridge Of Spies (پل جاسوس‌ها)نقد و بررسی فیلم Bridge Of Spies (پل جاسوس‌ها) با وجود نام‌هایی همچون اسپیلبرگ، هنکس و برادران کوئن به سختی می‌توان در مقابل پروژهای مانند

User Rating: Be the first one !

نقد و بررسی فیلم Bridge Of Spies (پل جاسوس‌ها)

با وجود نام‌هایی همچون اسپیلبرگ، هنکس و برادران کوئن به سختی می‌توان در مقابل پروژهای مانند

«پل جاسوس‌ها»(Bridge of Spies) هیجان زده نشد. با وجود این، گرچه این محصول استادانه به شدت جذاب است،

در برآورده ساختن انتظارات خیلی بزرگ در می‌ماند. «پل جاسوس‌ها» ارزش دیدن را دارد، اما از بهترین فیلم‌های سال ۲۰۱۵ نیست. اگر بخواهیم این فیلم را با سایر آثار این کارگردان مقایسه کنیم، «پل جاسوس‌ها» در ردۀ کارهای «کم‌اهمیت» او قرار می‌گیرد. (کارهایی مانند «همیشه / Always»، «ترمینال / The Terminal» و «اسب جنگی»(War Horse) را در نظر بگیرید.)

بخشی از مشکل شاید فیلمنامۀ بی در و پیکر فیلم باشد که به جای ورود مستقیم به قلمرو ژان لو کاره ترجیح می‌دهد با نمایش صحنههای دادگاه شروع کند. المان جاسوس نقطه قوت فیلم است، اما «پل جاسوس‌ها» توانش را ندارد که با برخی از بهترین فیلم‌های هیجانی مربوط به جنگ سرد، که چه قبل و چه بعد از فروریختن دیوار برلین ساخته شده‌اند، رقابت کند. باید اعتراف کرد که جنبۀ «بر اساس داستان واقعی» فیلم دست و پای فیلمنامه‌نویسان را بسته است، اما در همراهی با اسپیلبرگ آن‌ها به نوعی نتوانسته‌اند حس قدرتمند تنگناترسی را منتقل کنند که وجه مشخصۀ تقریباً تمام فیلم‌های ساخته شده در شرایط برلینِ دوران جنگ سرد است. جزئیات این دوره بی عیب و نقص از کار درآمده‌اند اما حال و هوای فیلم به طرز غافلگیر کنندهای بی‌روح است.

داستان در بروکلین نیویورک شروع می‌شود. دهۀ ۱۹۵۰ است و مقامات آمریکایی رودلف ایبل (مارک رایلنس) را که مظنون به جاسوسی برای شوروی است، دستگیر کرده‌اند. دولت که می‌خواهد این فرد از بهترین وکیل برخوردار باشد، از جیمز دوناوان (تام هنکس) می‌خواهد تا از ایبل دفاع کند. گرچه دوناوان در ابتدا تمایلی به انجام این کار ندارد اما بعد از ملاقات با موکل احتمالی‌اش به این کار دلگرم می‌شود. هرچند دفاع دوناوان منجر به برائت ایبل نمی‌شود، اما او را از حکم اعدام می‌رهاند. با این حال، دفاع پر سر و صدای او از یک مجرم ضد آمریکایی موجب نفرت هموطنان دوناوان از وی می‌شود.

در یک خط داستانی موازی، «پل جاسوس‌ها» گری پاورز، خلبان سیا (با بازی اوستین استول)، را معرفی می‌کند که هدایت یک هواپیمای جاسوسی آمریکایی را در عملیاتی بر فراز خاک شوروی بر عهده دارد. به او اکیداً دستور داده شده است در صورتی که هواپیما در معرض خطر سقوط و افتادن به دست نیروهای دشمن قرار گرفت، هواپیما را منهدم کند. همچنین دستور دارد که تحت برخی شرایط خاص به زندگی خود نیز پایان دهد. او در هر دو مورد ناکام و اسیر دست نیروهای شوروی می‌شود. سیا که از افشای اطلاعات فوق محرمانۀ پاورز نگران است، از دوناوان می‌خواهد که اقدامات لازم جهت تبادل زندانیان، یعنی پاورز در ازای ایبل، را انجام دهد. این امر مستلزم این است که این وکیل، که سرما خورده است، به برلین برود و با مقامات کاگ‌ب و آلمان شرقی، در شرایطی که بهترین توصیف برایش «خطرناک» است، دیدار کند.

گرچه برادران کوئن در نگارش فیلمنامه همکاری داشته‌اند، با فیلمنامهای به شدت سرراست روبرو هستیم که بهرۀ کمی از آن حس غیرعادی فیلم‌های معمول در آثار این دو برادر برندۀ اسکار دارد. شوخ طبعی عجیب و غریب آن‌ها در برخی از دیالوگ‌های هنکس دیده می‌شود (به پاسخ هنکس به مأمور سیا وقتی که در باجۀ تلفن هست دقت کنید) اما محصول نهایی ظاهراً دستپخت قلم مت چارمن است. بازسازی برلین سال ۱۹۶۰ توسط اسپیلبرگ نمونه است، اما در برخی موارد رویکردش به شدت ناشیانه می‌شود. به خصوص، به جای پرداختن به جزئیات ترجیح می‌دهد که از روشی گُل‌درشت برای ایجاد تباین بین آنچه بیرون از پنجرههای قطار، هنگام رفتن به برلین و نیویورک، رخ می‌دهد استفاده کند. این لغزشی است کوچک اما بدجوری توی ذوق می‌زند.

در «پل جاسوس‌ها» روی جنبههای جاسوسی به خوبی کار شده

است، اگرچه شرایط دوناوان به وخامت شرایطی نیست که در سایر

فیلم‌های هیجانی دوران جنگ سرد واقع در برلین به دیدن‌شان عادت

کرده‌ایم. در فیلم تنش وجود دارد اما اختناق آور نیست. حتی وقتی

که دوناوان زندانی می‌شود، باز هم باور نمی‌کنیم که موقعیتش ممکن

است خطرناک باشد. چون اصلاً مهم نیست که دولت آمریکا چگونه

تکذیب می‌کند که او عامل آن‌ها نیست، بلکه این مهم است که او

دارد با قوانین بازی می‌کند و طرف مقابل هم به اندازه او به این قوانین

متعهد است. در پایان باید گفت که «پل جاسوس‌ها» بیشتر درباره

مسائل فنی اجرایی شدن یک قرار است تا دربارۀ خزیدن بپّاها در

سایه و ناپدید شدن افراد در شب.

تام هنکس در این نوع نقش‌ها بزرگ شده است. کهنه‌کاری است

که بدبینی و ایدئالیسم به یک اندازه او را تغذیه می‌کنند. او مرد

خوبی است که می‌داند خوب بودن ممکن است اهمیت چندانی

نداشته باشد. ایمی اسمارت (در نقش همسر دوناوان) و سباستین

کخ (در نقش وکیل اهل آلمان شرقی که درگیر مذاکرات می‌شود)

خیلی قدرتمند ظاهر شده‌اند. اما کسی که از همه بیشتر جلوه

می‌کند مارک رایلنس است که بازی‌اش در نقش ایبل فروتن و

بردبار توجه بیننده را جلب می‌کند. بازی آرام او از بازی تام هنکس

و دیگران پیشی می‌گیرد.

شاید یک فیلمنامۀ منسجم‌تر می‌توانست به فیلمی شُسته رُفته‌تر

و میخکوب‌کننده‌تر منجر شود. شاید تلاش برای روایت کل داستان از

اولین تا آخرین اقدامات دوناوان منجر به قوسی شده است که جمع

و جور کردنش دشوار افتاده است. «پل جاسوس‌ها» نوعی یادآوری

جالب نیمه پاییزی از دورانی است که هر روز بیش از روز قبل از شیشه

های دودی نوستالژی دیده می‌شود. با این حال، علیرغم عقبۀ سازندگان

این فیلم، موفقیت این فیلم به عنوان یکی از بهترین‌های فصل واقعاً

غافلگیرکننده خواهد بود.

About writer

Check Also

ماتریکس 2021

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید!

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید! از …