نقد فیلم Birds of Passage ( پرنده‌ های‌ مهاجر)

نقد فیلم Birds of Passage ( پرنده‌ های‌ مهاجر)Reviewed by محمدرضا on Mar 1Rating: ۵.۰نقد فیلم Birds of Passage ( پرنده‌ های‌ مهاجر)نقد فیلم Birds of Passage ( پرنده‌ های‌ مهاجر) این روزها که آثاری مثل سریال «نارکوس»(Narcos) در شبکه‌ی Netflix و همچنین فیلمی مثل «دوست‌داشتن پابلو»

User Rating: Be the first one !

نقد فیلم Birds of Passage ( پرنده‌ های‌ مهاجر)

این روزها که آثاری مثل سریال «نارکوس»(Narcos) در شبکه‌ی Netflix و همچنین فیلمی مثل «دوست‌داشتن پابلو»

(Loving Pablo) در سالن‌های سینما در حال اکران هستند، داستان‌های مواد مخدری آمریکای جنوبی بسیار زیاد و پرطرفدار شده اند و با پرداخت مبلغ کمی می‌توانید به دیدن یکی از آن‌ها بنشینید اما نکته‌ای وجود دارد و آن هم این مسئله که فیلمی مثل «پرنده‌های‌ مهاجر»(Birds of Passage) را در میان آن‌ها نخواهید یافت. این اثر یک فیلم به لحاظ بصری خیره‌کننده و به لحاظ داستانی غالبا شوکه‌کننده است چرا که داستان تجارت موارد مخدر کلمبیایی و گسترش آن را قبل از دوران «پابلو اسکوبار» و از ریشه‌های غیرمنتظره‌ی آن بررسی می‌کند. این اثر که نمونه‌ی جدیدی در ژانرش است و دید هنری‌ش با ارزش‌های انسان‌شناسانه‌ش برابری می‌کند – فیلم از زاویه‌ی دید مردم Wayuu در این کشور نقل می‌شود – یک دنباله‌ی جذاب بر اثر قبلی «سیرو گوئررا» و همسرش به عنوان تهیه‌کننده یعنی «کریستینا کالیگو» است که نامزد اسکار شده بود یعنی «درآغوش گرفتن افعی»(Embrace of the Serpent).

«گوئرا» و «کالگو» در طی مراحل ساخت این ۴ فیلم با همدیگر، همیشه مسیر درازی را طی کرده اند تا تجارب افراد و مردم محلی را به اشتراک بگذارند اما «پرنده‌های مهاجر» اولین باری است که آن‌ها افتخار کارگردانی را نیز داشته اند که البته برای فیلمی که قرار است قدرت واقعی زنان و برتری آنان بر مردان را نشان بدهد چیز بدی هم نیست. در این فیلم، زن کهنسال محله یعنی «اورسولا پوشیما»(کارمینا مارتینز) قوی‌ترین شخصیت را در کل فیلم دارد که شبیه به معادل «کاترین زتا جونز» در «مادرخوانده کوکائین» است. این شخصیت در فیلم از داماد آینده‌ش(خوزه آکوستا) می‌پرسد که:« تو می‌دونی مردم چرا به من احترام می‌ذارن؟ چون که من توانایی این رو دارم که هر کاری برای خانواده و طایفه‌م بکنم.» در انتهای فیلم ما کاملاً متوجه خواهیم شد که او تا کجا حاضر است پیش برود.

«آکوستا» نقش مجردی خودشیفته به نام «رایافت» را بازی می‌کند، کسی که مشخص می‌کند علاقمند به ازدواج با دختر «اورسلا» یعنی «زایدا»(ناتالیا ریس) است. این اتفاق در یک مراسم مذهبی به نام Yonna اتفاق می‌افتد، مراسمی که نوعی رقص سنتی است و در آن یک زن را که از بالا تا پایین داخل یک پتوی قرمز رنگ بسته اند باید شریک زندگی مذکر خود را در حرکاتی پرنده‌گونه دنبال کند. این صرفا یک بخش و بعد از عنوان فیلم است که اشاره به اهمیت خرافه‌گونه‌ای دارد که مردم Wayuu به دوستان پرنده‌ی خود می‌دهند. این مسئله یک‌گونه موتیف تکرارشونده در طول کل فیلم است به طوری که شخصیت‌های انسانی در موقعیت‌های مختلف به این موجودات بال‌دار به عنوان نوعی روح یا طلسم نگاه می‌کنند. مردم محلی همچنین از اصطلاح «مرغ‌های مهاجر» برای توصیف قاچاقچیان موادی استفاده می‌کنند که همچون موجودات مهاجر در رفت و آمد هستند؛ موجوداتی که تنها به فکر خود هستند و در رفت و آمدشان خشونت و صدمات جدی‌ای به جای می‌گذارند.

اگرچه Wayuu در «گوآجیرا»، منطقه‌ی صحرایی غنی در منابعی در کلمبیای شمالی زندگی می‌کنند، آن‌ها به هیچ وجه از معدن‌کاری‌های محلی و همچنین سودهای تبلیغاتی بهره‌ای نمی‌برند. در عوض Wayuu از خودشان دفاع می‌کنند، همان‌گونه که قرن‌ها قبل از پیدا شدن سر و کله‌ی «آلیخونا»(Alijuna) یا خارجی‌ها از خودشان دفاع کرده بودند. این افراد با خود مرزهای تصنعی و قوانینی را آوردند که هیچ تناسبی با مردم محلی نداشتند. تنش‌های طولانی بین مردم محلی و افراد تازه وارد، کار را برای Wayuu آسان‌تر می‌کند تا قوانین را به ضرر «آلیخونا» بشکنند؛ چنان که «رافایت» این کار را با کمک به دو نفر از نیروهای داوطلب برقراری صلح آمریکا انجام می‌دهد تا بتواند نیاز مالی خرید جهیزیه‌ی «زایدا» را فراهم کند.

در حقیقت، این شغل به حدی درآمد مناسبی دارد که «رافایت» و دوستش یعنی «موزس»(جان ناروارز) شغل ثابت فروش ماریجوانا به آمریکایی‌ها را برمی‌گزینند، اگرچه هیچ‌وقت چیزی سنگین‌تر از علف به آن‌ها نمی‌دهند. این مسئله به ظاهر در نظر «اورسلا» و هیچ‌یک از دیگر اعضای خانواده مشکلی نیست تا اینکه «موزس» در میان یکی از معامله‌ها «موزس» کنترلش را از دست می‌دهد و به دو نفر از خارجی‌ها شلیک می‌کند. وقتی که به ادای دیالوگ‌های بازیگران انگلیسی‌زبان دقت می‌کنید، کاملاً متوجه می‌شوید که انتخاب بازیگران اثر بهتر از بازی‌هایشان بوده است؛ بازیگران حرفه‌ای را برای نقش‌های اصلی انتخاب کرده اند و چندین بازیگر آماتور با ظاهری داغون برای نقش‌های فرعی‌تر تا آن‌ها بتوانند با شکل عجیب و غریب و همچنین زبان بدن بدترکیب خود تنوع به فیلم اضافه کنند.

«پرنده‌های مهاجر» در ۵ قسمت جدا در بین سال‌های ۱۹۶۰ تا ۱۹۸۰ روایت می‌شود، دورانی که در آن تجارت مواد مخدر در این منطقه به اوج خود رسیده بود. این تراژدی حماسی در نقطه‌ای از بی‌گناهی شروع می‌شود و خود را تا جنگی تمام عیار بین دو گروه مختلف بالا می‌کشد و همچنان، «گالیگو» و «گوئرا» چنان علاقه و احترامی برای مردم محلی قائل هستند که عنصر مواد مخدر این اثر تنها دریچه‌ای است تا از طریق آن به این نوع زندگی آسیب‌پذیر نگاهی بیندازند.

همچنین می‌توان ماریجوآنا را استعاره‌ای از هر نوع تاثیر خارجی بر روی این‌گونه زندگی دانست چرا که فیلم‌سازان از این سبک تجارت استفاده می‌کنند تا نشان دهند که وسوسه‌های مدرن مختلف چگونه این مردم و زندگی‌شان را از نظام قدیمی و مراسم‌هایشان دور می‌کنند. تعداد فیلم‌هایی که توانسته‌اند به این خوبی تنش‌های بین دنیاهای قدیم و جدید را نشان بدهند، زیاد نیست. «پرنده‌های مهاجر» در حالی این افتخار را کسب می‌کند که به صورت همزمان به بینندگان این فرصت را می‌دهد که دید فراواقع‌گرایانه‌ی Wayuu به محیط اطراف خود را نیز ببینند، محیطی

که در آن ارواح بر روی زمین راه می‌روند و زنان

خردمند در رویاها دخالت می‌کنند.

در حالی که «در آغوش گرفتن افعی» در سیاهی

و سفیدی به اوج رسید، «پرنده‌های مهاجر» عملا

در رنگ‌ها شناور است. رنگ‌های بسیار اشباع شده

در «پرنده‌های مهاجر» به همراه صداگذاری بسیار

وسیعی – صداگذاری‌ای که در آن صدای پس‌زمینه‌

ای از وز وز حشرات مختلف به صورت ثابت شنیده

می‌شود – باعث شده تا تجربه‌ی اثر بسیار وهم‌

انگیز شود، به‌گونه‌ای که انگار دیگر کارگردان اهل

آمریکای جنوبی یعنی «آلخاندرو خودوروفسکی»

این اثر را ساخته است. داستان‌های مواد مخدر

مربوط به آمریکای جنوبی شاید چیز جدیدی

نباشند اما این اثر از دیگر فیلم‌های این ژانر

جدا است چرا که یک بعد فولکلور و محلی

طور نیز به داستان اضافه کرده است که

داستان مردمان بزرگی را دنبال می‌کند.

About writer

Check Also

ماتریکس 2021

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید!

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید! از …