نقد و بررسی فیلم Birdman (مرد پرنده‌ای)

نقد و بررسی فیلم Birdman (مرد پرنده‌ای)Reviewed by محمدرضا on Aug 2Rating: ۵.۰نقد و بررسی فیلم Birdman (مرد پرنده‌ای)نقد و بررسی فیلم Birdman (مرد پرنده‌ای) مرد پرنده ای (با عنوان فرعی "موهبت غیر منتظره جهالت") فیلمی در باب زندگی در پشت صحنه تئاتر است که گاهی توجه

User Rating: Be the first one !

نقد و بررسی فیلم Birdman (مرد پرنده‌ای)

مرد پرنده ای (با عنوان فرعی “موهبت غیر منتظره جهالت”) فیلمی در باب زندگی در پشت صحنه تئاتر است که گاهی توجه

خود را از خط داستانی کمدی و درام به مقتضیات و مسایل فرهنگی روزمره معطوف می کند و پدیده هایی همچون فیلم های پرهزینه را در مرکز توجه خود قرار می دهد. فیلم که توسط الحاندرو گونزالز ایناریتو کارگردانی شده است گاها به قلمرو اسپایک جونز پا می گذارد و بیننده را با این سوال مواجه می کند که آیا برخی از صحنه های عجیب آن اتفاقات واقعی هستند یا صرفا در ذهن شخصیت اصلی به وقوع می پیوندند. کمدی فیلم گاهی جنبه فیزیکی به خود می گیرد و در زیر پوست آن کمی خشونت هم به چشم می خورد، خشمی متوجه فرهنگ عامه که به فیلم هایی چون ترنسفورمرز اجازه موفقیت می دهد و به فیلم های هنری پشت می کند.

در کانون فیلم بازیگری سالخورده به نام ریگِن تامسون (مایکل کیتون) قرار دارد. بیست سال پیش از اتفاقات فیلم او با بازی در سری فیلم های پر خرج مرد پرنده ای، بازیگری بسیار محبوب و مشهور بوده است، اما بعد از بازی در دنباله دوم فیلم توجه خود را به چیزهای دیگری معطوف کرده است که هیچ یک به ادامه موفقیت او کمکی نکرده اند. اکنون او برای اثبات اینکه به جز مرد پرنده ای قادر به اجرای آثار موفقیت آمیز دیگری هم هست، نمایشنامه ای از داستان کوتاه ریموند کارور اقتباس کرده که در مرحله پیش نمایش برای اخذ نوبت اجرا روی تئاتر برادوی است. ریگن علاوه بر نویسنده، کارگردان و بازیگر این نمایش نیز هست. با نزدیک تر شدن شب آغاز نمایش او به طرز قابل درکی عصبی تر می شود. بازیگران نمایش او شامل مایک شاینر (ادوارد نورتون)، بازیگری مستعدی که در به موفقیت رساندن کارگردان ها شهرتی ویژه دارد؛ دوست قدیمی ریگن، لزلی (نیامی واتس) که عمری در رویای حضور روی برادوی به سر برده است؛ و لورا (آندریا رایزبورو)، که از حاملگی اشتباه خود نا امید شده است. دختر ریگن، سم (اما استون) که به تازگی از بازپروری آمده است هم مدام در پشت صحنه پرسه می زند و بهترین دوست ریگن و مدیر کارهایش، برندون (زک گلیفینایکس) هم سعی دارد همه چیز را سر جای خود نگه دارد. در همین اثنا لاشخورها – به خصوص منتقد نیویورک تایمز (لیندزی دانکن) – بالای سر ریگن در حال چرخ زدن هستند.

یکی از جالب ترین جنبه های مرد پرنده ای، خوب یا بد، روش ایناریتو، کارگردانی بسیار غیر معمول که پیش از این فیلم هایی چون ۲۱ گرم و بابل را ساخته، در ساخت فیلم است. درزهای و شکاف های میان برداشت ها به صورت دیجیتالی از میان برداشته شده اند تا به نظر برسد فیلم در یک برداشت خیلی طولانی و دنباله دار (البته به جز مقدمه و انتهای فیلم) ساخته شده است. این امر تا حدودی یک توهم است اما بازیگران فیلم گفته اند که مجبور بوده اند برای بازی در بسیاری صحنه ها چند صفحه دیالوگ را حفظ کنند پس می توان گفت این حقه تا حدودی هم ریشه در واقعیت دارد. اگرچه این یک روش منحصر به فرد است (خصوصا در دوره ای که برداشت های طولانی کمتر دیده می شوند و بیشتر کارها در تدوین انجام می شود) و حالتی تئاتری به فیلم می دهد اما می توان این سوال را مطرح کرد که آیا این امر تا حدودی حواس بیننده را پرت نمی کند؟ آیا این شیوه به خط روایی داستان ضربه نمی زند؟ در برخی صحنه ها می توان به این سوال جواب “آری” داد. این موضوع به خصوص زمانی که دوربین بازیگری را در میان راهروها تعقیب می کند و یا زمانی که تصاویر با سرعت زیادی نمایش داده می شوند تا گذشت زمان را نشان دهند توی ذوق می زند.

ایناریتو ابزار قدرتمندی در دست دارد و از آن به خوبی استفاده کرده است. او تئاتر و سینما را در کنار هم آورده و میان آنها تضاد ایجاد کرده تا تاکید کند اولی بیشتر به هنر و دومی بیشتر به تجارت متمایل است. او گاها با این ایده تفریح هم کرده است – صحنه ای در فیلم هست که او کمی زیاده روی کرده و نمایی پر از خرابکاری به شیوه مایکل بِی ساخته است. (این البته از لحاظ ساخت یکی از چالش برانگیزترین نماهای فیلم است که در آن حمله هیولاها و بیگانه ها هم بدون کات نمایش داده می شود.) ایناریتو از شخصیت مرد پرنده ای به عنوان اشاره ای به شخصیت بتمن که کیتون تا سال ۱۹۹۲ نقش آن را بازی می کرد استفاده کرده است (این دقیقا همان سالی است ریگن از سری فیلم های مرد پرنده ای خارج شده است). و علاوه بر این او از دو بازیگر دیگر هم استفاده کرده است که نقش های مهمی در فیلم های ابرقهرمانی داشته اند (ادوارد نورتون که نقش اصلی فیلم “هالک شگفت انگیز” را داشته است و اما استون که نقش گوئن استیسی در “مرد عنکبوتی شگفت انگیز” و دنباله آن را داشته است).

بازی ها همه در یک حد عالی هستند. این بهترین بازی ای است که کیتون بعد از چند

سال انجام داده است. ادوارد نورتون در فرم ایده آل قرار دارد و نقشی را بازی کرده که

کمی به شهرت خود او طعنه می زند و علاوه بر این شخصیتی است که به یاد مخاطب

می ماند. اما استون، آندریا رایزبورو و نیامی واتس همگی مشارکتی موثر داشته اند.

لیندزی دانکن نقشی کوچک اما به یاد ماندنی دارد و منتقد تئاتری ترشرو و گزنده را

به تصویر می کشد، بر اساس این تصویر می توان حدس زد ایناریتو چه نظری در مورد

منتقدان سینما دارد، مشخصا او معتقد است آنها تاثیری بیش از تلاششان در عرصه

سینما دارند (این سخن البته شاید زمانی درست بود اما در عصر اینترنت شاید زیاد

صحت نداشته باشد.)

دیالوگ های فیلم گاهی متظاهرانه می شوند اما بازی ها و داستان فیلم آنقدر جذاب

هستند که این ایرادهای کوچک را پوشش می دهند. فیلم لحظات خنده دار خاص خود

را هم دارد به خصوص صحنه پرسه زدن کیتون با شرت در میدان تایمز نیویورک. صحنه

بوسه دو دختر به نظر بیخود و بی دلیل می رسد اما بیش از این در مورد آن غر نمی

زنم. در کل مرد پرنده ای دو ساعت تفریح فکر برانگیز را به مخاطبان هدیه می دهد.

برای آنها که از فیلم های پر هزینه در سینماهای بزرگ خسته شده اند این یک فرصت

غیرقابل از دست دادن است. البته در دوره ای که بسیاری کارگردان ها سعی می

کنند فیلم های بی ریسک بسازند این تلاش ایناریتو اگر صد در صد هم موفق نباشد

لااقل قابل تقدیر است. مرد پرنده ای شاید برای هواداران سری فیلم های ترنسفورمرز

زیاد جالب نباشد اما حرف های زیادی برای گفتن به باقی مخاطبان دارد.

About Mrezangi

Check Also

ماتریکس 2021

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید!

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید! از …