نقد و بررسی فیلم Big Eyes (چشمان درشت)

نقد و بررسی فیلم Big Eyes (چشمان درشت)Reviewed by محمدرضا on Aug 3Rating: ۵.۰نقد و بررسی فیلم Big Eyes (چشمان درشت)نقد و بررسی فیلم Big Eyes (چشمان درشت) نام تیم برتون [همیشه] در لیست خوبها قرار دارد اما « بزرگ چشمان /Big Eyes» به هیچ وجه چیزی شبیه

User Rating: Be the first one !

نقد و بررسی فیلم Big Eyes (چشمان درشت)

نام تیم برتون [همیشه] در لیست خوبها قرار دارد اما « بزرگ چشمان /Big Eyes» به هیچ وجه چیزی شبیه

به آن فیلمهای عجیب و غریب بصری با رنگ و لعاب وحشت، که معمولاً از این کارگردان غیرعادی انتظار داریم، نیست. اوه، البته در این فیلم نیز چندین لحظه «برتونی» وجود دارد، مانند تعطیلات در هاوایی که در آبرنگ و رنگهای فراواقعی غرق شده است. عنوان فیلم، «بزرگ چشمان»، در واقع مولفه کانونی نقاشیهای کین است که کاملاً همسو با حساسیتهای برتون است ولی بیش از حد از آنها استفاده نمیشود. فارغ از این عوامل، «بزرگ چشمان» فیلمی سرراست و بالغ با اندکی مرموزیت آشکار است. و همچنین دیگر نه خبری از جانی دپ است و نه هلنا بونهام کارتر.

داستان فیلم در سال ۱۹۵۸ با تصویر دقیق آن دوران با صدای دنی هیوستون، به عنوان راوی، که به ترسناکی صدای پدرش، جان، است شروع می شود. قهرمان شجاع ما، مارگارت اولبریچ (با بازی ایمی آدامز)، به همراه دخترش، جین، داخل خودرو می پرد تا از یک ازدواج در حال فروپاشی بگریزد. او به سان فرانسیسکو، جایی که برحسب شرایط به نقاش مناظر پرزرق و برق، والتر کین (با بازی کریستف والتز)، نزدیک میشود نقل مکان میکند. مارگارت نیز هنرمند است، گرچه تمام خلاقیتهای او مشتقاتی از یک درونمایه واحدند: کودکان بیسرپرست با چشمانی بی نهایت بزرگ. بعد از معاشقهای بسیار سریع مارگارت و والتر ازدواج میکنند و مشکلات دقیقاً از اینجا شروع میشوند. والتر بعد از معامله با مالک یک کلوب شبانه محلی موفق به نمایش نقاشیهای خود و مارگارت میشود. وقتی که نقاشیهای مارگارت برخلاف آثار والتر فروش میروند، والتر تصمیم میگیرد که نقاشیهای همسرش را به نام خودش بفروشد. مارگارت بعد از این که به ماجرا پی میبرد خیلی ناراحت میشود ولی با اکراه با ادامه این کار موافقت میکند. نقاشی های «بزرگ چشمان» به شدت مشهور میشوند اما، علیرغم پول فراوان، مارگارت روز به روز بیشتر غمگین میشود و احساس میکند که چیز مهمی از او ربوده شده است. والتر نیز به فردی غیرقابل پیش بینی تبدیل می شود به خصوص اوقاتی که مست است.

«بزرگ چشمان» نه تنها یک فیلم زندگینامهای است بلکه از درونمایههای قدرتمندی درباره اهمیت خلاقیت نزد هنرمند و زورآزمایی بین هنر و تجارت در رسانههای پرطرفدار برخوردار است. ایدههای مربوط به این مضامین طوری در هم تلفیق شدهاند که گرچه با جزئیات فراوان ارائه نمیشوند اما در جریان روایت فیلم ترکیب میشوند. گفته میشود که دزدی معنوی بزرگترین گناهی است که میتوان در قبال یک هنرمند مرتکب شد. « بزرگ چشمان» نشان می دهد که هیچ چیز دردناکتر از این نیست که هنرمندی مرتکب این عمل شود. از لحظهای که والتر ادعا میکند که آثار مارگارت متعلق به او هستند، مارگارت احساس میکند که هویت خود را از دست داده است و به فردی ترشرو و منزوی تبدیل میشود. او به دنبال ثروت (که دارد) یا شهرت (که به شوهرش داده است) نیست، او فقط به دنبال تایید خلاقیت هایش نزد دیگران است. نقاشیها، بچههای او هستند. از این بدتر، والتر با ادامه دادن به مفت خوری همسرش را وادار میکند تا شبانه روز نقاشیهای بیشتری تولید کند. و به این ترتیب روح از کالبد آثار او خارج میشود.

در این فیلم ترنس استامپ، که نقش منتقد هنری معروف، جان کانادای، مردی از جنس لیندسی دانکن، منتقد سینما در فیلم «مرد پرنده ای/Birdman»، را ایفا میکند نماد هنر است. کانادای، این که نقاشیهای «بزرگ چشمان» کار هنری هستند را رد میکند و محبوبیت آنها را محکوم میکند. وقتی والتر به این موضوع اعتراض میکند و ادعا میکند که مردم عاشق این آثار هستند، کانادای دلیل میآورد که ستایش مردم عامی باعث نمیشود که بتوان این نقاشیها را هنر نامید. تفاوت بین هنر و تجارت در گالری هنر مدرن واقع در خیابانی که والتر در آن کارهایش را میفروشد مشهودتر است. وقتی که مالک این گالری (با بازی فوق العاده جیسون شوارتزمن) با فروش نقاشیهای «بزرگ چشمان» مخالفت میکند مجبور به تماشای افزایش شهرت همسایگان جدیدش میشود. برتون با کسانی که نگاه هنریشان خالص است شوخی میکند اما در عین حال با این افراد همدردی میکند.

شاید این داستانی کاملاً شخصی برای برتون، که همواره رابطهای غیرقطعی

با هالیوود داشته، باشد. بسیاری از فیلمهای این کارگردان از نظر مالی موفق

بودهاند اما پروژههای شخصیاش اغلب مورد فراموشی و بی مهری واقع شدهاند

. به نظر میرسد که برای هر «بتمنی/ Batman» یک «فرانکن وینی /Frankenweenie»

وجود دارد. پاسخ کارگردان به این سئوال که کدام یک را بیشتر دوست داری ناگفته

پیداست. اما پاسخ استودیوها به این سئوال که کدام را ترجیح میدهند کاملاً متفاوت

خواهد بود. گرچه «بزرگ چشمان» و «مرد پرندهای» از جهات زیادی با هم فرق دارند،

ولی در یک درونمایه مهم با هم مشترکند که باعث میشود کیتون و برتون ۲۵ سال

بعد به هم بپیوندند.

بازی ایمی آدامز و کریستف والتز خیلی خوب است اما این فیلم بهترین بازی اخیر

این دو بازیگر نیست. در نظر گرفتن این که آنها چه تعداد جایزه بردهاند یا چند بار

نامزد دریافت جایزه شدهاند میتواند غیرمنصفانه باشد اما واقعیت این است که

هیچ بازیگری بدون نام استریپ نمیتواند برای هر فیلمی که بازی کرده کاندیی

دریافت جایزه شود و فقط این که کار این دو در این فیلم شایسته دریافت اسکار

نیست نمیتواند به این معنا باشد که کارشان خوب نبوده است. در فیلم شاهد

ظهور برخی پرترههای هیجان انگیز در قالب بخشهای کوتاه هستیم به خصوص

از جانی هیوستون به عنوان مقاله نویس دهه ۱۹۶۰ و استامپ. آنها به نقشهای

جانبی و کلیشهای رنگ و لعاب خاصی بخشیدهاند.

«بزرگ چشمان» مثل تمام فیلمهای داستانی دیگر کمی از واقعیتها دور است

اما نتیجه قابل قبول است. پایان فیلم با گنجاندن یک صحنه دادگاه و بازی توام

با لودگی والتز رضایتبخش از آب درآمده است. تا حد زیادی «بزرگ چشمان» به

دلیل مهارشدگی اش-اتفاقی که به ندرت میتوان در آثار سینمایی برتون دید-

[به قول مسعود فراستی] درآمده است.

About Mrezangi

Check Also

ماتریکس 2021

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید!

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید! از …