نقد فیلم Ben Is Back (بن بازگشته است)
«بن بازگشته است» در نیمهی اول فیلمی شایستهی حضور در مراسمها به خاطر نشاندادن تاثیرات
اعتیاد بر خود فرد معتاد و خانوادهش است و در نیمهی دیگر نسبتاً هیجانانگیز و آشفته است که قدرت باقی اثر را از بین میبرد. این نقد دارای تعدادی اسپویلر محدود خواهد بود تا بتوان مقدماتی برای توضیح بخش دوم اثر و اینکه چرا این قسمت – و در حالت کلی، کلیت اثر – موفق نیست (یا حداقل آن چیزی که میتوانست باشد نیست).
بحران مواد مخدر میزان سطح آگاهی از اعتیاد که در گذشته وجود نداشت را خیلی بالاتر برده است و در فیلمها نیز قابل مشاهده است. دو فیلم سطح بالای امسال به این موضوع اشاره داشته اند و اگرچه هر دو فیلم [این فیلم و دیگری یعنی «پسر زیبا»(Beautiful Boy)] همچنان دارای نقص هستند، هر دو این مسئله را بسیار جدی گرفته و از پایانبندیهای بیمزه و بیپایان دوری جسته اند. داستانی که توسط «بن بازگشته است» گفته میشود شروع بسیار قدرتمندی دارد و نویسنده/کارگردان این اثر یعنی «پیتر هجز» که چندان تمایلی برای ماندن در این بخش یعنی یک درام خانوادگی با ریتم آرام باعث شده تا فیلم تمرکز خود را از دست بدهد و به سمت نقطهی اوج قابل پیشبینیای برود.
داستان فیلم در روز قبل از کریسمس جریان دارد. «بن برنز»(لوکا هجز) که یک معتاد ۲۰ ساله است برای تعطیلات به خانه باز میگردد. او مرکزی که در آن در حال بازپروری بود را برای این منظور ترک میکند. اگرچه او به نظر صرفا برای مدت کوتاهی آنجاست، مادرش یعنی «هولی»( جولیا رابرتز) نقشهی بسیار پیچیدهای طراحی میکند تا «بن» برای ۲۴ ساعت در خانه بماند. همسر او یعنی «نیل»(کورتنی بی. ونس) به صورت واضح از حضور «بن» شکایت میکند آن هم با یادآوری یک کریسمس در گذشته که اوضاع خوب پیش نرفت.
«پیتر هجز» احساس رازآلودی پیرامون شخصیت «بن» ایجاد کرده است که حداقل تا نیمهی ابتدایی اثر بسیار موفق و کارا است. او آدم اسرارآمیزی است و ما فقط چیزهای محدودی دربارهی گذشتهی او میدانیم. اگرچه اما یک مسئله روشن است؛ اعتیادش باعث شد تا او کارهای ویرانگری بکند و هنوز هم مقدار زیادی بیاعتمادی در اطراف او وجود دارد. به عنوان یک بیننده، ما مطمئن نیستیم که آیا او واقعا خالصانه و بیریا پشیمان و دربارهی پروژهی بازپروری خود نیز جدی است و یا اینکه اینها همه صرفا بخشی از نقشهای است که در طی آن او بتواند از خانوادهش پول، مواد یا هر چیزی دیگری بگیرد. پوزخندهای حیلهگرانه و مخفیانهی «هجز» دور از چشم دیگر شخصیتها باعث شده تا ما همیشه به صداقت و راستگویی او شک کنیم و هیچ وقت مطمئن نباشیم. این مسئله باعث بهتر شدن فیلم شده است.
«بن بازگشته است» ستون اصلی خود را در نیمهی دوم فیلم از دست میدهد. در این نیمه جستوجو برای سگی که گم شده است( این سگ در جریان یک ورود غیرقانونی ناپدید شده است و ممکن است ناپدیدشدن او کار دوستان موادفروش «بن» بوده باشد) آغاز میشود و از همین جا فیلم تقریبا ویژگیهای فیلمهای مهیج و دلهرهآور را به خود میگیرد. واقعگرایی نیمهی اول فیلم که به دقت گسترش یافته بود جای خود را به دیالوگهای مصنوعی بین «بِن» و «هالی» و پیشرفتهای سادهانگارانه میدهد. شما ممکن است این حس را داشته باشید که «پیتر هجز» اصرار داشته که سطح معینی از «اکشن» برای این اثر لازم است وگرنه فیلم بیش از حد خستهکننده و دروننگر خواهد شد. با جدا «بن» و «هالی» از دیگر اعضای خانواده، بسیاری از رابطههای جذاب موجود در نیمهی ابتدایی اثر مثل رابطهی بن با خواهرش «آیوی»( با بازی کاترین نیوتون) از جریان اثر خارج میشوند. بیشتر مکالماتی که بین «هالی» و «بِن» برقرار میشوند بیشتر به نظر حاصل نوشتههای یک نویسنده هستند تا چیزهایی که واقعا یک مادر و فرزند در همچین موقعیتی به یکدیگر میگویند.
هر نقصی که در «بن بازگشته است» واضح باشد، بیشک بازیگران در بین آنها نیستند. «هجز» موفق شده تا بازی کنترلشدهای از پسرش یعنی «لوکاس»(اگرچه اگر به نقش قبلی او در فیلمی مثل «منچستر در کنار دریا»(Manchester by the Sea) نگاهی بندازیم متوجه کمی شباهت و تکرار در بازی او میشویم). «جولیا رابرتز» که به خوبی در نقش «مادر» دوران بازیگری خود داخل شده است انسان غافل خوبی را به نمایش گذاشته است. بازیگران فرعی مثل «کورتنی بی. وانس» و «کاترین نیوتون» نیز عملکرد خوبی از خود داشته اند علیالخصوص «کاترین نیوتون» که موفق شده عملکرد بسیار خوبی را در تلفیق احساسات یک دختر نوجوان داشته باشد که هم برادر بزرگترش را دوست دارد و هم از او دلخور است.
«بن بازگشته است» در برابر مشکلات مرتبط با
اعتیاد بسیار محتاط و متواضعانه برخورد میکند
و به هیچ وجه قصد کوچکسازی سختیهای
دوران بازسازی فرد و یا احساس سرخوردگیای که اعضای خانواده برای کمک به فرد قربانی دچارش هستند را ندارد. متاسفانه فیلم با اضافهکردن عناصر مختلف و ناهماهنگ به روایت داستان، در نهایت از هستهی انسانی آن فاصله میگیرد و تماشاگر را ناراضی به سمت در خروجی روانه میکند؛ البته نه با پایان داستان بلکه با راهی که برای رسیدن به آن پایان انتخاب کرده است.
کارگردان :
Peter Hedges
نویسنده :
Peter Hedges
بازیگران :
Julia Roberts
Lucas Hedges
Courtney B. Vance
خلاصه داستان :
داستان از آن جایی شروع میشود که
بن جذاب و دردسرساز در یکی از غروب
های کریسمس به خانه برمیگردد و خانواده
ناامیدش را غافلگیر میکند. مادرش از همیشه
خوشحالتر از این سوپرایز استقبال میکند …