نقد و بررسی فیلم Before I Go To Sleep (قبل از این که بخوابم)

نقد و بررسی فیلم Before I Go To Sleep (قبل از این که بخوابم)Reviewed by محمدرضا on Aug 3Rating: ۵.۰نقد و بررسی فیلم Before I Go To Sleep (قبل از این که بخوابم)نقد و بررسی فیلم Before I Go To Sleep (قبل از این که بخوابم) حافظه: جزء جدایی ناپذیری از تعریف ما از خودمان است. اغلب ما انسانها در زندگی بیشتر فراموش میکنیم تا این که به یاد بیاوریم،

User Rating: Be the first one !

نقد و بررسی فیلم Before I Go To Sleep (قبل از این که بخوابم)

حافظه: جزء جدایی ناپذیری از تعریف ما از خودمان است. اغلب ما انسانها در زندگی بیشتر فراموش میکنیم تا این که به یاد بیاوریم،

اما تواناییمان در یادآوری رویدادها، چهرهها و اسامی در واقع بلوکهای ساختمانی هویتمان را تشکیل میدهند. بنابراین، جای تعجب ندارد که تریلرهای داستانی [بخواهند] با مفهوم فراموشی بازی کنند. افراد مبتلا به فراموشی میتوانند انتخاب ایدهآلی برای ایفای نقش اول فیلمها باشند چون گذشتهشان در پردهای از رمز و راز فرو رفته است. متأسفانه، بسیاری از این فیلمها خود را وقف موضوعاتی میکنند که بیشتر درباره پیچشهای متقلبانه هستند تا تعلیق عاطفی، که این میتواند ناشی از تصور جدی شرایط باشد. اگر پای مشارکت دو بازیگر طراز اول سینما، نیکول کیدمن و کالین فرث، در میان نبود ممکن بود «قبل از این که بخوابم/Before I Go to Sleep» مستقیم به شبکه پخش ویدوئوی فرستاده شود. استفاده از این دو بازیگر کمکی به بهتر شدن فیلم نکرده، بلکه فقط آن را کمی از حالت گُمنامی درآورده است.

فرض فیلم بر این استوار است که بیننده دست از ناباوری بردارد، که این هم حرف بی حسابی نیست. کریستین (با بازی کیدمن) در نتیجه اتفاقی که حدود ده سال پیش برایش رخ داده هر روز صبح بدون این که حافظه نزدیکش کار کند از خواب بیدار میشود. گرچه او زنی چهل ساله است، اما فکر میکند که در اوایل دهه بیست سالگی به سر میبرد، به عبارتی اتفاقات پانزده شانزده سال اخیر زندگی از ذهنش پاک شدهاند (یا حداقل در دسترس نیستند). همسر مهربان و محنت زدهاش، بِن (با بازی فرث) سعی میکند هر روز صبح، با کمک دیواری از عکسهایی که خلاصهای از زندگی کریستین، نسبت آن دو با یکدیگر و … هستند، تا آنجا که میتواند به همسرش کمک کند. کریستین همچنین پنهانی نزد یک روانپزشک، دکتر نش (با بازی مارک استرانگ)، می رود که او را تشویق به فیلمبرداری از خاطرات روزانه اش می کند. دکتر نش هر روز صبح به او زنگ میزند تا بگوید که دوربین را کجا گذاشته است. به محض این که بارقههایی از خاطرات گذشته به ذهن کریستین بازمیگردند، پرسشها مطرح میشوند. زن موقرمزی که به او نزدیک بوده کیست؟ آیا وضعیت فعلی او نتیجه تصادف با اتومبیل است یا یک حمله؟ آیا دکتر نش آن طور که به نظر میرسد انسان خیرخواهی است؟ و این که آیا بن تنها همسری از خودگذشته است یا …….. ؟

برای مدت کوتاهی، مادامی که روآن جافی، نویسنده و کارگردان اثر (که فیلمنامه اش را از رمان اس. جی. واتسون اقتباس کرده)، مشغول تنیدن تارهای خود است «قبل از این که بخوابم» ما را درگیر خود میکند. مثل همه فیلمهایی که قهرمانشان فرد مبتلا به فراموشی است، کنار هم چیدن حقایق و تمیز دادن واقعیت از دروغ برای بیننده لذتبخش است. «قبل از این که بخوابم» تا آنجا که می تواند از تزریق محالات در پیچیدگی های داستانی خود حذر می کند. [مثلاً] یکهو مشخص نمی شد که کریستین مأمور سازمان MI5 بوده و همچنین خبری از داروهای معجزهگری که یک شبه حافظه را بر میگردانند نیست. اما این بدان معنا نیست که محصول رضایتبخش از آب درآمده است. یک سوم پایانی فیلم در واقع نوعی مطالعه موردی درباره این است که چطور فیلمی نظیر این نسازیم. انگیزههای شخصیتها منطق کمی دارند. منطق روایی داستان نیز کلاً از مرحله پرت است و حفرات فیلمنامه از بخش های بیربط زیادی رنج می‌برند که وقتی بهشان فکر میکنیم می بینیم که بود و نبودشان چندان توفیری نمیکند.

کیدمن و فرث فقط برای دریافت چک دستمزدشان در این فیلم حاضر شدهاند.

هر دو بازیگر برنده جایزه اسکار هستند ولی بازیهایشان در این فیلم بیشتر

شبیه کارهای بزن در رویی است تا جدالی برای کسب اسکار. کیدمن ناامید

کننده تر از فرث است چون تفسیرش از نقش کریستین بدون تنوع و یکنواخت

است. مدت زمان زیادی از فیلم، فرث در حاشیه قرار دارد، گرچه سعی می کند

دو جنبه بالقوه شخصیت بن را روشن کند: شوهری وظیفه شناس یا بازیگردان.

ممکن است گفته شود که ماهیت داستان منجر به نبود رابطه عاطفی بین

شخصیتهای اصلی فیلم شده است اما این واقعاً آزاردهنده است. وقتی که

بالاخره سر و کله عشق در آخرین سکانس پیدا میشود، به نظر غیرطبیعی

و برنامه ریزی شده میآید.

جافی با هوشمندی سعی نمیکند روش کریستوفر نولان در فیلم فوق العاده

«ممنتو/Memento» را تقلید کند (در این صورت ممکن بود برخی مقایسههای

ناخوشایند را به جان بخرد) اما روش مطمئن (اما متداول) او در این فیلم تا آنجا

جلو می رود که موقعیت را متقاعد کننده میسازد. «قبل از این که بخوابم» مادامی

که چارچوب را بنا میکند و پرسشها را مطرح میکند روی زمین سفت راه میرود.

پیچشهای فیلم فراوانند اماخبری از تنش کافی یا تعلیق پایدار برای پوشاندن

شکافهایی که با پیشروی فیلم عریض تر میشوند نیست. گرچه داستان فیلم

درباره یادآوری خاطرات است، اما خود فیلم فراموش شدنی است.

About Mrezangi

Check Also

ماتریکس 2021

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید!

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید! از …