نقد و بررسی فیلم American Sniper (تکتیرانداز آمریکایی)
«تک تیرانداز آمریکایی/American Sniper»، کلینت ایستوود را از شر اِدباری که به جان چند فیلم اخیرش افتاده بود رها کرد.
این فیلم که جسته و گریخته بر اساس زندگی واقعی سرباز تقدیر شده جنگ عراق، کریس کایل، ساخته شده نه تنها نماینده بهترین کار ایستوود بعد از فیلم اسکاریاش، «عزیز میلیون دلاری/Million Dollar Baby»، است بلکه نمایانگر بهترین بازی نامزد اسکار (دو بار)، بردلی کوپر، بعد از مدتها است. از او در این فیلم خواسته شده تا از تمام نقشهای قبلیاش تا آنجا که میتواند دور شود (و [اتفاقاً] موفق هم بوده است). این فیلم نفس گیر (از جهات مختلف) یادآور دو فیلم جنگی اخیر: «قفسه درد / The Hurt Locker» کاترین بیگلو و «برادران / Brothers» جیم شریدان است. گرچه «تک تیرانداز آمریکایی» در قالب تریلر عرضه شده، اما از چنان فحوای دراماتیک قدرتمندی برخوردار است که به خوبی شخصیتها را تغذیه میکند. و مثل همیشه حضور افراد بسیار شناخته شده در یک فیلم منجر به تنش و تعلیق بیشتری میشود چون به سرنوشت افرادی که در رویدادها نقش دارند علاقمند هستیم.
کایل، که در دهه ۲۰۰۰ چهار بار به عراق اعزام شده است، ۱۶۰ قتل را به نام خود ثبت کرده است- این یعنی آماری بیش از هر تک تیرانداز آمریکایی دیگر. فیلم با سکانس قدرتمندی در خیابانهای شهر کوچکی در نزدیکی ناصریه عراق در مارس ۲۰۰۳ در طول اولین حمله آمریکا به عراق شروع میشود. کایل روی بام ساختمانی مشرف به خیابانی متروک موضع گرفته است. با نزدیک شدن نیروهای آمریکایی از یک جهت، زنی به همراه پسرش در صحنه ظاهر میشوند. کایل که زن را در تیررس دارد متوجه میشود که او چیزی شبیه به نارنجک را به پسرک میدهد. کایل باید تصمیم بگیرد: شلیک کند و ریسک کشتن کودک بیگناهی را به جان بخرد (فرماندهاش به او هشدار میدهد: «اگر اشتباه کنی کبابت میکنند- به لیونوورث تبعیدت خواهند کرد») یا شلیک نکند و ریسک فاجعه را به جان بخرد. این اصلاً تصمیم آسانی نیست و ایستوود ما را در انتخاب کایل همدست میکند.
این صحنه به سان بسیاری از صحنههای دیگر فیلم در مقایسه با همتای واقعیاش دچار قلب شده است تا هیجانانگیزتر شود. در نسخه واقعی این ماجرا که در بیوگرافی خود کایل نوشته شده خبری از کودک نیست و فقط پای یک زن در میان است. «تک تیرانداز آمریکایی» در چندین نمونه بازی خطرناکی با حقایق میکند تا فیلم را برای بیننده متقاعد کننده تر کند. برای کایل دشمنی به نام مصطفی (با بازی سامی شیخ) تراشیده میشود و در چندین مورد این دو در بحبوحه جنگ به فکر نبرد تن به تن خود هستند. من با دور شدن از وقایع تاریخی ثبت شده در یک فیلم غیرمستند مشکلی ندارم و بیشتر تغییرات «تک تیرانداز آمریکایی» در بستر این فیلم جواب میدهند.
بعد از سکانس ابتدایی با مجموعه ای از فلاش بکها روبرو میشویم که ۲۵ سال را تقریباً در مدت ۲۵ دقیقه نمایش میدهند. دقایقی کوتاه را صرف تماشای کودکی کایل میکنیم، با او در دوران آموزشی، وقتی که یاد میگیرد چگونه سرباز یگان ویژه نیروی دریایی آمریکا بشود (همش منتظریم آر لی آرمی[۱] روی صحنه ظاهر شود)، همراه میشویم، با همسرش تایا (با بازی سیهنا میلر) آشنا میشویم، تغییرات فرهنگی اساسی ناشی از یازده سپتامبر را تجربه میکنیم و بالاخره با او به عراق اعزام میشویم. قتلی که آن روز در نزدیکی ناصریه انجام میدهد نخستین قتلش است و تا آخرین قتل کلی فاصله دارد. او طی سالها زندگی در این کشور جنگ زده در بسیاری از عملیاتهای مهم شرکت میکند و توسط شورشیها به «شیطان رمادی» و توسط همرزمانش به «افسانه» ملقب میشود.
بدون نیاز به دوربینهای در دست لرزان، ایستوود ما را کشان کشان تا پای
آشوب جنگ میبرد- شاهدش هم این است که یک کارگردان توانمند می
تواند عصاره جنگ را بدون ترک سه پایه دوربینش به تصویر بکشد. ۱۱۰
دقیقه نخست «تک تیرانداز آمریکایی» نشان دهنده سینمایی استادانه
است- فیلمی محکم، هوشمندانه و مهیب. متأسفانه فیلم در طول ۲۰
دقیقه نهایی، وقتی که سعی میکند تا دنده عوض کند و درونمایهای
را نشان دهد که فیلمهای دیگر (مانند «متولد چهارم جولای / Born on the Fourth
of July» اولیور استون و «برادران» جیم شریدان) بهتر نشان دادهاند،
دچار وقفه میشود. به هر حال، پایان پاداوج فیلم درهم و برهم تر از بد
است و نمیتواند قدرت شروع فیلم را احیا کند.
«تک تیرانداز آمریکایی» به مدت ۱۳۴ دقیقه برای تماشای بردلی کوپر
خیلی زیاد است. اگر بازی کوپر در «نور امید/ Silver Linings Playbook»
و «کلاهبرداری آمریکایی/ American Hustle» را خوب بخوانیم، کار او
در این فیلم بهترین است. این نخستین نقش استحاله شده او است-
نقشی که او را از منطقه راحتی خارج میکند. هنگام نوشتن این نقد
هنوز معلوم نیست که آکادمی او را شایسته نامزدی میداند یا خیر
اما کمی بعید به نظر میرسد که نقش او، که شامل خصوصیاتی
مانند مردسالاری، ترحم و بی کفایتی است، امسال کاندید شود.
سیهنا میلر، نه چندان معروف، در نقش نور و عشق زندگی کایل ظاهر میشود و تمام تلاش خود را میکند تا تایا را به چیزی فراتر از یک همسر پشتیبان اما ترک شده کلیشه ای تبدیل کند.
«تک تیرانداز آمریکایی» برایمان موعظه سیاسی نمیکند. گرچه کتاب کایل پر است از صحنه های میهن پرستی، که برخی از آنها به تصویر تبدیل شدهاند، اما هرگز احساس نمیکنیم که با یک پروپاگاندای بیش از ناسیونالیستی طرف شده ایم. همچنین در فیلم خبری از نمایش احساسات ضد آمریکایی نیست. فیلم کاری به درستی و غلطی جنگ ندارد و در عوض روی تلاش این مردان در سنگرها تمرکز میکند. این فیلم درباره زندگی، مشکلات و اهریمنهایی است که باید در زمان جنگ و بعد از برگشتن به خانه شکست دهند.