نقد فیلم Adult Life Skills (مهارت های بزرگسالی)
فیلم «مهارتهای بزرگسالی» با این حجم از عجیب و غریب بودن که حتی «وس اندرسون» هم مشخصا نمیداند با
آن چه بکند، داستان تلاشهای بینتیجهی زنی تقریبا ۳۰ ساله را دنبال میکند که در ترشروییی زیادهروی میکند تا اینکه در نهایت متوجه میشود که هدفش چی است. پیشزمینهی فیلم امیدوارکننده است اما برای اینکه بتوان چنین فیلمی را به خوبی ساخت به کارگردانی همچون ریچارد لینکلیتر نیاز داریم. «تونارد» که اولین اثر خود را کارگردانی کرده است( این فیلم بر اساس یک فیلم کوتاه دیگر به اسم «جعبهبرق احساسی» ساخته شده است که شامل اکثر بازیگران این فیلم نیز میشد) تجربهی کافی و چندانی ندارد و به نظر تلاش خیلی زیادی نیز کرده است. به همین دلیل در جاهایی از فیلم، عجیب و غریب بودن آن انگار صرفا و صرفا محض عجیب و غریب بودن است و نه چیز دیگری! شخصیت اصلی اثر یعنی «آنا»(جودی ویتاکر) نیز به نظر شبیه مجموعهای از شخصیتها و حالتهای روحی مختلف است تا یک شخصیت کامل و واحد و ساخته شده.
تنها دلیلی که به این فیلم یعنی «مهارتهای بزرگسالی» در سال ۲۰۱۸ توجه میشود آن هم سه سال پس از اینکه نسخهی اصلی آن اکران شده بود این است که شخصیت زن اصلی آن یعنی «جودی ویتاکر» اکنون بسیار بزرگتر و شناختهشدهتر از زمانی شده است که این فیلم برای بار اول اکران شده بود. وقتی که او در این فیلم بازی کرد بازیگر شناختهشدهای بود و در فیلمهایی همچون «ونوس»(Venus) و «به بلوک حمله کنید»(Attack the Block) ایفای نقش کرده بود. اما او سپس توسط عوامل سریال «دکتر هو»(Doctor Who) انتخاب شد تا بتواند نقش اصلی این سریال که ۵۵ سال سابقه ارد را بازی کند. به ناگهان، «ویتاکر» تبدیل به یک ستاره مشهور شد و «مهارتهای بزرگسالی» شهرت بسیار بیشتری کسب کرد از چیزی که سازندهگانش انتظار داشتند.
«ویتاکر» را میتوان به سادگی بهترین چیزی دانست که در این اثر پیدا میشود. وقتی که فیلمنامه توانایی بزرگکردن و پرورشدادن شخصیت «آنا» را ندارد، «ویتاکر» آنجا حاضر است تا آنا را نجات دهد. او هم بامزه است و هم کفرانگیز، هم عبوس و هم اندوهبرانگیز. و صد البته عجیب و غریب نیز یکی دیگر از ویژگیهای اوست. او توانایی خوبی در گریهکردن دارد که نکتهی مثبتی محسوب میشود چرا که شخصیتش نیازمند کلی اشک ریختن است. بازیگران فرعی اثر نیز شایستگیهای خاص خودشان را دارند اما او تنها کسی است که اگر روزی به این فکر کنم دوباره به خاطر خواهم آورد.
«مهارتهای بزرگسالی» داستان آشنایی را روایت میکند البته اگر راستش را بخواهید فیلمهای این مدلی بیشتر بر روی شخصیتهای مذکر تمرکز میکنند(و معمولا یا «آدام سندلر» یا «ویل فرل» بازیگر نقش اصلیشان است. شخصیت اصلی زن برای همچین فیلمی یکی از موارد نادر این روزهای سینما است. آنا به لحاظ احساسی در مخمصه گیر کرده است؛ او در آلونکی که متعلق به مادرش است زندگی میکند، شغلش شمردن یک سری وسیله در یک فروشگاه است، به قرار عاشقانه نمیرود و وقت خالی خود را صرف ساختن فیلمهای علمی تخیلی با عروسکهای انگشتی میکند. سپس ما ریشهی مشکلات او را متوجه میشویم؛ برادر دوقلوی او یعنی «بیلی»(ادوارد هاگ) ۱۸ ماه پیش مرد. با درگذشت او، «آنا» نه تنها بهترین دوستش را از دست داد بلکه بخش بزرگی از هویتش نیز از دست رفت. در یکی از لحظات فیلم او ناامیدانه این سوال را میپرسد؛ حال که قل او مرده است آیا او هنوز هم میتواند یک قل دیگر حساب بشود یا نه. او که تمایلی برای دستکشیدن از برادرش ندارد مکالماتی را با او در حالی که برادرش لباس غواصی برتن دار انجام میدهد( اینجا باز هم شاید آن عجیب و غریب بودن هستیم).
باقی شخصیتهای این اثر هم با شخصیت خودایزولهکرده
و احساسی «آنا» برخورد میکنند. بیشتر آنها پرداخت
چندانی ندارند(یا به کل پرداخت نشدهاند) و به همین
دلیل حضور آنچنان زیادی نیز ندارند. استثنا اما مادر
سابقا بداخلاق او، «ماریون» است که تصمیم گرفته
تا شروع به دوست داشتن اطرافیانش بکند. وقتی
که «آنا» یک چادر در حیاط درست میکند، واکنش
«ماریون» بیش از اندازه ارزشمند است. مادربزرگ
«جین»(الین دیویس) باور دارد که داشتن یک دوست
نزدیک پسر تمام مشکلات «آنا» را حل خواهد کرد.
«برندن» جوان و کمی خجالتی تمایل زیادی دارد که
صاحب این فرصت بشود اما «آنا» فکر میکند که او
همجنسگر*ا است. بارزترین و مشخصترین رابطهی
کنونی او یک رابطهی خواهرانه است که با یکی از تازه
واردهای محله یعنی «کلینت»(اوزی مایرز) برقرار میکند،
کسی که مادرش در بستر مرگ قرار دارد. «آنا» که
مسئولیت مراقبل از «کلینت» را بر عهده گرفته است،
در این مسیر راه خود را از داخل مارپیچ تاریکی که در آن
گیر افتاده بود، به بیرون پیدا میکند.
«مهارتهای بزرگسالی» دقیقا یک فیلم مخصوص
جشنوارهها است؛ فیلمی مستقل از یک فیلمساز
تازهکار که دنبال پیداکردن مسیر خود است. فیلم
کوچک و صمیمانهای است اما سعی دارد که داستان
خود را بیش از حد آشنا بکند و جوهرهی اثر با چیزی
که نشان میدهد تفاوت دارد.