” دیوید هوگان ” (David Hoggan)، تاریخنگار معروف آمریکایی، در مقالهای منتشر شده در نشریه “بارنزریویو ” (Barnes Review) جنبههای مختلف دادگاههای جنایتکاران جنگی نورمبرگ و ادعاهای مطرح شده در این دادگاهها را مورد نقد و بررسی قرار داده است.
دیوید هوگان در ابتدای گزارش خود مینویسد: اگرچه “مدارک ” ارائه شده در دادگاههای محاکمه جنایتکاران جنگی نورمبرگ (و دیگر دادگاههای پس از جنگ) به عنوان سندی برای اثبات وجود سیاست “نابودسازی یهودیها ” در آلمان نازی مورد اشاره قرار میگیرند اما بسیاری از آنهایی که در جلسات این دادگاهها حضور داشتند بعدها چگونگی دستیابی بدین “مدارک ” را فاش کردند. موضوع و جریانهای این دادگاهها بسیار فراتر از آن چیزی است که در تاریخ رسمی گفته می شود.
به نوشته دیوید هوگان یکی از منابع اصلی داستان اردوگاه آشویتس “رودلف هاس ” (Rudolf Hoess)، فرمانده این اردوگاه است، وی مینویسد: “اعترافات ” هاس در ۵ آوریل ۱۹۴۶ توسط بازجوهای آمریکایی طی دادگاههای نورمبرگ اخذ شدند. با این حال، چند سال پس از پایان جنگ، “برنارد کلارک ” (Bernard Clarke) یکی از افسران اطلاعاتی انگلیس اذعان کرد که وی و پنج سرباز انگلیسی برای گرفتن اطلاعات هاس را شکنجه کردهاند. خود هاس در این باره چنین گفت: “مطمئنا من کاغدی را امضاء کردم که بر روی آن نوشته شده بود من ۲.۵ میلیون یهودی را کشتهام. اگر این رقم را ۵ میلیون نفر مینوشتند نیز باز آن را امضاء میکردم. ”
هوگان در ادامه بررسی اعترافات هاس مینویسد: هاس در اعترافاتش یک “اردوگاه مرگ ” دیگر به نام “ولزک ” (Wolzek) را نیز توصیف میکند. اما مسأله اینجاست که چنین اردوگاهی هرگز وجود نداشته و امروزه از ادبیات مربوط به هولوکاست حذف گردیده است.
“ادوارد ال. ون رودن ” (Edward L. van Roden)، یک آمریکایی عضو کمیته سه نفره بازجویی در مورد جنایات جنگی اردوگاه داچائو (Dachau)، توصیفاتی وحشتناک در مورد روشهای اخذ اعتراف از “جنایاتکاران جنگی ” نازی در طی دادگاههای نورمبرگ ارائه کرده است. گفتههای وی در دو روزنامه “واشنگتندیلینیوز ” (The Washington Daily News)، ۹ ژانویه ۱۹۴۹، و “بریتیشساندیپیکتوریال ” (The British Sunday Pictorial)، ۲۳ ژانویه ۱۹۴۹، منتشر شد. بخشی از اظهارات وی چنین است:
“فرستادن مأمورها به جای کشیش برای شنیدن اعترافات و آمرزیدن متهمین؛ شکنجه از طریق قرار دادن کبریتهای سوزان زیر ناخنهای زندانیها؛ بیرون کشیدن دندانها و شکستن فک؛ حبسهای انفرادی و گرسنه نگهداشتن تا سرحد مرگ…. اعترافنامههایی که به عنوان مدرک ثبت میشدند از مردانی گرفته شده بودند که به مدت سه، چهار و یا پنج ماه در حبسهای انفرادی به سر برده بودند…. بازجوها پارچههایی سیاه بر سر متهمین میکشیدند و سپس آنها را با پنجه بوکس و شیلنگهای پلاستیکی مورد ضرب و جرح قرار میدادند…. تمام ۱۳۹ آلمانی که بوسیله ما تحت بازجویی قرار گرفتند، به جز دو نفر، چنان از ناحیه بیضههایشان مورد ضرب و شتم قرار گرفتند که آسیب وارده به هیچ وجه قابل التیام نبود. این رویه استاندارد و رایج در میان بازجوهای آمریکایی بود. ”
دیوید هوگان در ادامه بررسی دادگاههای نورمبرگ مینویسد: “چارلز اف. ونراستروم ” (Charles F. Wennerstrum)، قاضی دادگاه عالی ایالت آیووا که به عنوان رئیس هیأت قضات در دادگاه محاکمه ژنرالهای آلمانی شرکت کرده بود، در ۲۳ فوریه ۱۹۴۸ به روزنامه “شیکاگوتریبون ” (The Chicago Tribune) گفت: “اگر آنچه را امروز میدانم هفت ماه پیش نیز میدانستم، هیچگاه اینجا نمیآمدم. آرمانهای بزرگی که به عنوان دلایل و علل برگزاری این محاکمات اعلام شده بودند هنوز هویدا نگردیدهاند ” وی در ادامه گفت:
“جو کلی اینجا بسیار ناسالم و ناگوار است…. وکلاء، کارمندان، مترجمین و محققینی که استخدام شدهاند همگی در چند سال اخیر تابعیت آمریکا را گرفتهاند و هنوز تحت تأثیر تعصبات و عداوتهای اروپا هستند. بیشتر مدارک ارائه شده، مستنداتی هستند که از میان حجم عظیمی از اسناد به دست آمده، گلچین شدهاند. انتخابها توسط دادستانها انجام گرفته است. وکلای مدافع تنها به اسناد و مدارکی دسترسی داشتند که بنا بر تشخیص دادستانهامرتبط با پرونده مورد بحث بودند. ”
در ادامه گزارش حاضر میخوانیم: ونراستروم “با این احساس که عدالت نقض شده ” نورمبرگ را ترک کرد. ویلیام ا. داگلاس، قاضی دادگاه عالی آمریکا و یکی از معتبرترین اندیشمندان “لیبرال ” آمریکا نیز لغاتی تند و شدیدا انتقادی در مورد دادگاههای محاکمه جنایات جنگی نورمبرگ بر زبان آورد. وی نوشت: “من در آن زمان چنین میپنداشتم، و هنوز هم بر این عقیده هستم که دادگاههای نورمبرگ بر اساس اصول اخلاقی برگزار نشدند. احکام از قبل و مطابق با میل و هوس و فریادهای زمانه صادر شده بودند. ”
در ادامه بررسی نظرات قضات و نیروهای دول متفق در مورد دادگاههای نورمبرگ میخوانیم: دریادار “اچ. لاموند پاف ” (H. Lamont Pugh) ژنرال سابق بخش پزشکی نیروی دریایی و فرمانده مرکز پزشکی ملی دریایی نیز چنین میاندیشد. وی مینویسد:
“به نظر من محاکمات در کل ناشی از جنون و حماقت بینالمللی بودند. بالاخص فکر میکنم که نقش محوری آمریکا به عنوان بازجو و مجری محاکمه آلمانها یک رویداد کاملا ناگوار، نامناسب، بیخردانه و غیرعقلایی بود. ”
حتی “رابرت جکسون ” (Robert Jackson)، دادستان ارشد آمریکایی در دادگاههای جنایات جنگی نورمبرگ طی نامهای به تاریخ ۱۲ اکتبر ۱۹۴۵ به هری ترومن، رئیسجمهور وقت آمریکا، نوشت:
“متفقین همان کارهایی را میکنند که ما آلمانها را به خاطر انجام آنها تحت بازجویی قرار دادهایم. فرانسویها در رفتار با زندانیان آلمانی کنوانسیون ژنو را نقض می کنند. رفتار آنها چنان خشن است که مقر فرماندهی آمریکا مجبور شده زندانیهای فرستاده شده به فرانسه را (برای کار اجباری) باز پس بخواهد. ما در اینجا (نورمبرگ) چپاول و تاراج را تحت رسیدگی قضایی قرار دادهایم اما متفقین ما نیز همان کارها را انجام میدهند. ما میگوییم که جنگ تهاجمی نوعی جرم است اما یکی از متحدین ما تنها با توسل به بهانه فتح، حاکمیت کشورهای حوزه بالتیک را در اختیار گرفته است. ”
در ادامه گزارش هوگان میخوانیم: “جوزف هالوو ” (Joseph Halow) که یک منشی دادگاه در ارتش آمریکا بوده و در دادگاههای ۱۹۴۷ داچوا شرکت داشت، چنین مینویسد:
“منشیهای دادگاه، شاهدینی که در دادگاههای جنایات جنگی حاضر میشدند را “شاهدان حرفهای ” مینامیدند. آنها چندین ماه را در داچوا گذرانده بودند و هماکنون علیه خیل انبوهی از متهمین شهادت میدادند…. این شهادتها برای آنها منافع اقتصادی زیادی در پی داشت و بسیاری از آنها با انجام این کار پول زیادی نصیب خود کردند. البته همآنگونه که انسان میتواند حدس بزند یکی دیگر از انگیزههای شاهدین گرفتن انتقام بود…. در بسیاری از موارد این انتقامگیری شامل مبالغه در بیان آنچه شاهدش بودند میشد. این شاهدین به صورت غیرقانونی در دادگاهها دروغ می گفتند. ”
به اعتقاد دیوید هوگان، مدارک و اسناد موجود نشان میدهند که دادستانهای آمریکایی در طی دادگاههای داچوا به صورت جانبدارانه عمل کرده و برنامههای خاص خودشان را پیاده میکردند. این تاریخنگار آمریکایی در ادامه میافزاید: سرهنگ “ای. اچ. روزنفلد ” (A. H. Rosenfeld) مشاور حقوقی دادگاه بود. ریاست کمیته جنایات جنگی بر عهده شخصی به نام سرهنگ بورتون الیس (Burton Ellis) قرار داشت. دستایاران وی عبارت بودند از: رافائل شوماخر (Raphael Shumacker)، رابرت ای. بیرنز (Robert E. Byrnes)، ولیام پرل (William Perl)، موریس الویتز (Morris Ellowitz)، هری تن (Harry Thon) و شخصی به نام کیرشبائوم (Kirschbaum). همانگونه که از این نامها بر میآید همه این اشخاص به غیر از بیرنز دارای هویت یهودی هستند.
ایرل کارول (Earl Carroll)، یک وکیل آمریکایی حاضر در دادگاههای نورمبرگ، اعلام نمود که در حدود ۶۰ درصد از پرسنل بازجویی یهودیان آلمانی هستند که قبل از آغاز جنگ آلمان را ترک کردهاند. یقینا این یهودیان آلمانی نمی توانستند بدون هیچ گرایش و تعصب خاصی بازجوییها و تحقیقات را انجام دهند.
دیوید هوگان در پایان با اشاره به انبوه بیعدالتیهایی که در دادگاههای نورمبرگ صورت پذیرفت، مینویسد: جای تعجب ندارد که چرا قاضی ونراستروم، رئیس یکی از دادگاههای محاکمه جنایتکاران جنگی، با ابراز انزجار استعفاء داد و بعدها دادستانها را متهم کرد که، “به جای تلاش در جهت شکلبندی و دست یافتن به اصول حقوقی جدید، تنها بر اساس جاهطلبیها و انتقامهای شخصی حرکت میکردند… و اینکه بسیاری از دیگر پرسنل دادگاه از افراد متعصبی تشکیل شده بودند که به علت انگیزههای سیاسی و یا نژادی بر جریان بازجوییها تأثیر میگذاردند.
منبع: خبرگزاری فارس