خبرگزاری فارس: «موسسه تحقیقاتی امنیت ملی اسرائیل» با اشاره به ضعفهای داخلی این رژیم مینویسد: مفسران معتقدند با وجود عدمآمادگی جبهه مردمی، دورنمای درگیری احتمالی با ایران، شکست بالقوه اسرائیل است.
به گزارش فارس، «موسسه تحقیقاتی امنیت ملی اسرائیل» در مقالهای به قلم «امیلی لاندو» محقق ارشد این موسسه نوشت؛ صحبتها در جامعه اسرائیل در مورد حمله احتمالی به ایران نقاط ضعفی دارد که تصمیمات آمریکا مبنی بر متوقفکردن برنامه هستهای ایران را نیز تحت الشعاع قرار داده است.
موضع ایالات متحده در مورد مسئله ایران چیست؟ در مورد چه موضوعی با اسرائیل بحث و گفتگو می کند؟ اخیراً در بحث های مطرح شده در جامعه اسرائیل، به این سوالات مهم توجه چندانی نشده است. به نظر میرسد نشانههای گوناگونی که بیانگر نکات ظریف و دقیق در دیدگاه جدید اتخاذ شده توسط دولت اوباماست، به تنهایی نمیتوانند به ذهن وسواسی اسرائیل نفوذ کنند.
احزاب شرکتکننده در گفتگوهای داخلی در اسرائیل، خود را با این فرضیه راضی میکنند که ایالات متحده به شدت خواهان صلح و آرامش تا زمان انتخابات ریاست جمهوری در این کشور است.
آنها اذعان دارند که مسائل هستهای، به آن اندازه که توجه اسرائیل را به خود جلب میکند، برای دولت آمریکا از اهمیت بالایی برخوردار نیست و ایالات متحده تمایل دارد ایران هستهای را به رسمیت شناخته و حتی به تحریمها علیه ایران پایان دهد.
نخست وزیر اسرائیل بنیامین نتانیاهو، و وزیر دفاع ایهود باراک، با صحبت کردن درباره حمله احتمالی اسرائیل به ایران، قصد دارند توجه رسانهها را به موضوع ایران معطوف کنند. به نظر میرسد مفسران هم از پرسشهای مکرر درباره حمله احتمالی اسرائیل به ایران لذت میبرند و با توجه به پیش بینی و دورنمای شکست بالقوه اسرائیل به سبب ناآماده بودن جبهه مردمی، لذت این پرسش ها دوچندان میشود.
با توجه به دیدگاههای فوقالذکر و بحثهای کوتهفکرانه در اسرائیل، تمام توجهها به سوی آنچه که در ایالات متحده اتفاق خواهد افتاد، جلب شده است؛ زیرا ایالات متحده، نقش مهم و حیاتی در تلاش برای متوقف کردن برنامه هستهای ایران ایفا میکند. به منظور ارزیابی موضع آمریکا، بدون در نظر گرفتن تاثیر انتخابات آتی در این کشور، ذکر بعضی از حقایق ضروری است.
تصویری که از ایالات متحده از آغاز سال ۲۰۱۲ پدیدار شد، با آنچه که اسرائیلیها تصور میکردند، کاملاً متفاوت بود. تصویری که کشوری با موضعی بسیار مصممتر از قبل در مورد ایران را نشان میداد. این موضع در درجه نخست، تصمیمات دولت آمریکا مبنی بر مجموعهای از تحریمها علیه بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران را منعکس میساخت. در واقع این تحریمهای اقتصادی، نوعی اعمال فشار بر ایران توسط آمریکا و اتحادیه اروپا بود تا ایران را به بازگشت بر سر میز مذاکرات در بهار ۲۰۱۲، وادار کند.
هنگامی که مذاکرات صورت گرفته با ایران توسط ایالات متحده و سایر قدرتها طی ماههای آوریل تا ژوئن، هیچ نتیجهای را در پی نداشت، ایالات متحده لحن خود را در مذاکرات تغییر داد. برای نخستین بار، آمریکا شرایط واضح و روشنی را برای ایران مشخص کرد و در برابر فشار، ایران برای کاهش تحریمها تسلیم نشد. در واقع، به دلیل مذاکرات ناموفق اخیر، تحریمهای شدیدتری نیز در حال بررسی است.
در همین زمان، ایالات متحده در حال تقویت حضور نظامی خود در خلیج فارس است. اکنون چند ماه است که دو ناو هواپیمابر نیروی دریایی ایالات متحده به گشتزنی در خلیج فارس مشغول هستند که این یک شرایط غیرعادی است. هنگامی که اوایل سال جاری، یکی از ناوهای ایالات متحده، خلیج فارس را از طریق تنگه هرمز ترک کرد، ایران در مورد بازگشت دوباره این ناو به خلیج فارس، به آمریکا هشدار داد.
با این حال، نه تنها ناو هواپیمابر دیگری از ایالات متحده وارد خلیج فارس شد بلکه دو ناو جنگی دیگر، متعلق به بریتانیا و فرانسه، آن را همراهی میکردند. در واکنش به تهدیدات ایران مبنی بر بستن تنگه هرمز، دولت اوباما تصریح کرد تا آنجا که به منافع آمریکا مربوط میشود، این اقدام ایران به معنای عبور از خط قرمز است.
اخیراً متوجه شدیم که بمب «ضد استحکامات» آمریکا، آماده استفاده در مواقع ضروری است. طبق ارزیابیها، این بمب توانایی نفوذ به تاسیسات هستهای که درعمق زمین قرار گرفته است را دارد.
با توجه به همکاریهای نزدیک میان آمریکا و اسرائیل، فرضیه معمول در اسرائیل مبتنی بر این موضوع است که ایالات متحده در حال حاضر خواستار صلح و آرامش تا زمان انتخابات ریاست جمهوری در این کشور است. در واقع، هدف از این موضوع، جلوگیری از حمله اسرائیل به ایران . دیدارهای اخیر مقامات ارشد آمریکا از اسرائیل و همچنین دیدارهای مقامات ارشد اسرائیل از آمریکا، همگی به منظور ارسال پیغامی مشابه برای اسرائیل بود؛ «حمله نکن!».
گرچه برای اسرائیل باور این موضوع سخت است که حمله به ایران نیازمند دیدارها و جلسات متعددی است. این فرض منطقیتر است که صحبتهای میان مقامات آمریکا و اسرائیل، حول محور موضوعات دیگر نیز بوده است. موضوعاتی از قبیل تبادل نظر و هماهنگ سازی مواضع در مورد گزینههای متنوع برای اقدام علیه برنامه هستهای ایران. طبق گزارشها مشاور امنیت ملی ایالات متحده «تام دانیلن»، در دیدار اخیر خود از اسرائیل، طرح احتمالی آمریکا برای حمله به ایران را به بنیامین نتانیاهو ارائه کرد.
طی ماههای گذشته، تعدادی از مقامات دولت آمریکا، به مناسبتهای گوناگون اظهار داشتند که میزان همکاریها میان اسرائیل و ایالات متحده، هیچگاه تا این اندازه جدی نبوده است.
اوباما صریحاً اظهار داشت که ایالات متحده خواستار جلوگیری از دستیابی ایران به سلاحهای هستهای است. با این وجود، اوباما ترجیحاً مخالف گزینه نظامی علیه ایران لااقل در این چند ماه پیش از انتخابات ریاست جمهوری است. گرچه اوباما خواستار ترس و نگرانی اسرائیل از مسئله ایران در این بازه زمانی نیست اما او از رفتار ایران نیز خشمگین بوده و همچنین از عدم موفقیت خود در مواجهه با موضوع ایران نیز ناراضی است. جای تعجب نیست که طی چند سال گذشته، دولت آمریکا موضع سختگیرانهتری را نسبت به ایران اتخاذ کرده است.
اما هنوز دو سوال مهم بیجواب مانده است؛ آیا ایالات متحده میتواند به موقع، زمان وارد شدن ایران به مرحله ساخت سلاحهای هستهای را شناسایی کند؟ و اگر چنین زمانی را شناسایی کرد، آیا مداخله نظامی خواهد کرد؟ واضح است که گزینههای مختلفی توسط اسرائیل و سایر کشورها مانند بریتانیا و فرانسه، مورد بررسی قرار گرفته است. یک تصمیم مناسب در جهت اقدام نظامی، که به طور مشترک توسط چندین کشور اجرا شود، لزوماً به چشم انداز موفقیت اوباما در انتخابات آینده ریاست جمهوری، صدمه نخواهد زد. در واقع، ممکن است کاملاً عکس این موضوع صحیح باشد.