نقد فیلم ما همه با هم هستیم
ما همه با هم هستیم فیلمی به کارگردانی کمال تبریزی و تهیه کنندگی سید رضا میر کریمی و نویسندگی پدرام پورامیری،
حسین امیری دوماری و محمد داودی بر اساس طرحی از امین بنی هاشمی است.
این فیلم که پر بازیگرترین فیلم سینمای ایران لقب گرفته است از ابتدای ساخت آن خبر اضافه شدن هر یک از ستارههای آن در سطح وسیعی بازتاب مییافت.
محمدرضا گلزار، مهران مدیری، لیلا حاتمی، ویشکا آسایش، جواد عزتی، هانیه توسلی، مانی حقیقی، پژمان جمشیدی، مهران غفوریان، حسن معجونی، سروش صحت، نادر فلاح، سیروس گرجستانی، علی شادمان، رضا ناجی، سام نوری، فرزین محدث، بهادر مالکی، شیرین آقاکاشی، بهزاد قدیانلو، اشپیتیم آرفی و… در این فیلم به ایفای نقش میپردازند.
پر خرج بودن این فیلم و سرمایه گذار متمول و دست و دل باز این فیلم، از ابتدای تولید آن حاشیههایی را برای این فیلم رقم زد و آن را در صدر اخبار نگه داشت.
این حواشی و حضور ستارگان این فیلم و تبلیغات گسترده این فیلم را بعد از دو هفته اکران به فروش بیش از ۵ میلیارد تومان رسانده است و هم اکنون در جایگاه پنجم فروش در سال ۹۸ است، اما پیش بینی میشود که رکوردهای زیادی را جابه جا کند.
داستان فیلم مربوط به یک شرکت هواپیمایی میشود که مدیرش برای پرداخت بدهی هایش تصمیم میگیرد عدهای از کسانی که امیدی به زندگی ندارند را با یکی از هواپیما هایش به عمق خلیج فارس بفرستد تا با مبلغی که از بیمه میگیرد بتواند بدهی هایش را تسویه کند.
ما همه با هم هستیم؟ بله. شما همگی با هم هستید. شما همه با هم در ساختن این حدود یک ساعت و سی و پنج دقیقهی بی معنی و دوست نداشتنی همدست هستید. دستهای همگی تان آلودهی این کار است و اگر قرار باشد سهم هر کس را در ساخته شدن این ابتذال ارزیابی کنیم، بی شک کمترین سهم و گناه را سرمایه گذار این پروژه دارد. از او که انتظاری نمیرود. او که ژست روشنفکری ندارد. او در کنار محمد رضا گلزار مثل یک طرفدار میایستد و عکس میگیرد.
از هیچ صاحب سرمایهای در هیچ کجای دنیا انتظار روشنفکری نمیرود. در هیچ کجای تاریخ هم یک صاحب سرمایه به صورت خودجوش پولش را صرف کارهای هنری ماندگار نکرده است.
همیشه یا واسطههایی دلسوز و هنردوست وجود داشته اند و اگر هم که نه، خود هنرمندان تصمیم گرفته اند با سرمایهای که در اختیارشان قرار داده شده یک اثر ماندگار خلق کنند. نمونه هایش هم در تاریخ هنر به وفور یافت میشود.
بحث راجع به سرمایه گذار این فیلم را به راحتی نمیتوان کنار گذاشت. البته که شاید سرمایه که خرج این پروژه شده است فقط اندکی از فیلمی مثل متری شش و نیم بیشتر باشد، اما تفاوت نتیجهی حاصل شده بسیار زیاد است.
سید رضا میرکریمی در واکنش به موضوع سرمایه گذار فیلم گفته است: «من حرفهایی را میشنوم و میخوانم که برایم حیرت آور است. کسی که همیشه به دفتر من آمده و گفته کمک کن تا فیلم بسازم الان میگوید جلوی این پول پاشی را بگیرید و بگذارید جوانها کارشان را بکنند. متاسفانه بخشی از این حرفها ناشی از فضای عمومی جامعه است. انگار جامعهی فرهیخته ما هم به این سمت میرود که اگر فحش ندهد و داد نزند دیده نمیشود و خوانده نمیشود.»
سوال از آقای میرکریمی این است که از کی تا حالا متاثر شدن از “فضای عمومی جامعه” بد شده است؟ مگر فیلم شما جز برای فضای عمومی جامعه ساخته شده است؟ نکند واقعا فکر میکنید فیلم هنری ساخته اید و باید فیلمتان در جشنوارهی کن افتتاح میشد، اما به هر حال به خاطر برخی ملاحضات و بدخواهی فرهیختگان و فضای عمومی جامعه و بد روزگار در هتل اسپیناس پالاس افتتاحش کردید؟
جامعهی فرهیخته و غیر فرهیخته و فضای عمومی و خصوصی ندارد، هیبت جناب سرمایه گذار این فیلم به گونهای است که هر کسی که اندکی برای آبرویش ارزش و اعتبار قائل باشد سعی میکند از ایشان فاصله بگیرد. حال هر چه قدر هم این بزرگوار میخواهد با شعور فرهیخته باشد.
کمال تبریزی در مصاحبهای گفته اند: «من به عنوان یک کارگردان کاری به این کارها ندارم و برای اولین بار او را (سرمایه گذار را) دیده ام و تا این لحظه هم رفتار بدی از او ندیده ام».
واقعا دست شما درد نکند که کاری به این کارها ندارید. پس شما دقیقا کاری به کدام کارها دارید؟ به این که حرف درشتی به مسعود فراستی بزنید که باز هم به صدر اخبار بیایید؟ شما که سال هاست یک نیم سکانس قابل تامل هم نساخته اید، پس به چه کاری کار دارید؟ بگذریم.
دست جناب سرمایه گذار هم درد نکند که تا آن لحظه رفتار بدی نکرده است. آخر میدانید که سایر سرمایه گذارها دست بزن دارند و از همان برخورد اول حرفهای زشت و بی ادبانه میزنند. مثلا محمد امامی هر روز حسن فتحی را شلاق میزده است یا هادی رضوی چیزی جز نا سزا از دهانش خارج نمیشده است.
از بحث پول و سرمایه و سرمایه گذار بگذریم. پول را گرفتید؟ پاکترین پولها را از صالحترین افراد گرفتید؟ باشد. چرا اینقدر فیلمتان مضحک از آب در آمده است؟ ایدهی تک خطی خودکشی دسته جمعی عدهای با هواپیما که معاملهای برد- برد برای مسافران و صاحب ایرلاین است، به خودی خود، جذاب است. اما پرداخت آن چگونه است؟
فیلم با سرعتی سر سام آور از روی کنشهای اولیه و انگیزههای صاحب شرکت هواپیمایی و مسافران میپرد تا همه را سوار هواپیما کند و هواپیما پرواز کند که به چه چیز برسد؟! سوار کردن آدمهای سطحی با انگیزههای سطحیتر برای خودکشی و جلوگیری یک آدم سطحی دیگر با انگیزههای سطحیتر دیگر از سقوط هواپیما چه هدفی را دنبال میکند؟! اصلا ما با چه فیلمی طرف هستیم؟
در میان مسافران هواپیما یک جوان اهل دود و دم،
بازیگر زنی که فیلمی شرم آور از او لو رفته است،
یک کارگردان سیمرغ نبردهی سینما و یک پزشک
که باعث مرگ یک کارگردان سینمای دیگر شده
است، حضور دارند.
پس با فیلمی اجتماعی و انتقادی سر و کار داریم.
پس چرا جلسهی هیئت مدیرهی ایرلاین در یک گاو
داری است؟ چرا لهجهی بعضی از شخصیتها این
شکلی است؟ چرا مهمان دارهای دوقلوی لوس
هواپیما اینقدر میخندند؟ ظاهرا فیلم کمدی است.
پس این گریمها و این فضای اتاق بازجویی و این
دروغ سنج و آن دستیار بازجو (بازپرس) با آن شکل
و شمایل و آن صحنهی پایانی در برف و… چیست
؟ حتما فیلم فانتزی است. خود کارگردان هم که
گفته است: «سقوط هواپیما در فیلم میتواند
نمادی از بحرانهای اقتصادی در جامعه و مشکلات
معیشتی باشد». پس تکلیف مشخص شد. فیلم
نمادین است. فیلمی کمدی/اجتماعی/انتقادی/
فانتزی/نمادین/روشنفکری/فانتزی/سیاسی/هنری.
اما فیلم هیچکدام اینها نیست. موضوع این است
که هنرمند ما زمان خلق اثرش به یاد میآورد که
جامعه دچار بحرانهایی است، به یاد میآورد که
مسالهی مرگ نابهنگام عباس کیارستمی برایش
هنوز هضم نشده است، به یاد میآورد که بسیاری
از جوانان درگیر حشیش و دود و… هستند.
پس باید اثرش اجتماعی باشد. بعد به یاد میآورد
که کارش نباید خیلی سیاه باشد و فکر گیشه را
هم باید بکند پس باید کمدی بسازد. ذوق ساختن
کارهای فانتزی هم که همیشه هست. هر چه قدر
هم که کار نمادینتر هنرمند روشنفکر تر. و…؛ و
نتیجه این میشود که اثر ساخته شده در آخر
هیچکدام اینها نمیشود.
ما همه با هم هستیم آزمون بزرگی برای عوامل
سازنده و برای مخاطبان این فیلم است. عوامل
سازنده بعد از این فیلم بیشتر خودشان را شناختند
و مخاطبین هم آنها را. دیگر میدانیم که نام لیلا
حاتمی هم نباید برای انتخاب یک فیلم گولمان بزند.
دیگر میدانیم کسانی که حداقل یک پست
راجع به پولهای کثیف و سرمایههای مشکوک
و آقازادهها و… در اینستاگرامشان دارند هم
میتوانند با در این شرایط معیشتی مردم پول
های آن چنانی به جیب بزنند و به روی خودشان
هم نیاورند. دیگر میدانیم که بعد از گذشت ده
سال چطور میتوان یک شعار خالص و معصوم و
زیبا را به گند کشید و در یادها مخدوش کرد.
دیگر میدانیم که…