نقد و بررسی فیلم «کوچک سازی» (Downsizing)
به عنوان فیلمی درمورد آدمها، «کوچک سازی» (Downsizing)، شاید بتوان گفت خیلی بزرگ فکر میکند. کارگردان و یکی از نویسندگان
«آلکساندر پین» در ساختن دنیایی پر از ایده، داستان فرعی و فرصت در دو ساعت فشرده، بسیار عالی عمل کرده است. (البته باید گفت
مینیسریال «وستورلد» (Westworld) در این مقوله فراتر از عالی بوده است). متاسفانه، پیرنگ اصلی «کوچک سازی» (Downsizing)
خیلی جالب نیست. انرژی شخصیت «پاول سافرانک» کم است و باوجود اینکه ممکن است بعضیها از پایان بیسروصدای فیلم را بپسندند،
اما فیلمی که پتانسیل خود را نصف و نیمه نشان میدهد، در نهایت تاثیر مورد نیاز را بر روی مخاطب نمیگذارد. خود من به عنوان یک مخاطب
آنقدر به داستان «پاول» اهمیت ندادم.
فیلم با یک تاریخ نامشخص در آینده شروع میشود. دانشمندان نروژ کشف کردهاند که جمعیت بیشازحد، بشریت را تهدید میکند و به همین دلیل وسیلهای را اختراع کردند که میتوان با آن موجودات را کوچک کرد. پنج سال بعد، یک تیم پیشگام به رهبری دکتر «یورگن اَسبیورنسن» (رولف لاسگورد) یک بخش را به عدهای قلیل از انسانها اختصاص داده است. این مسئله ردیف اول اخبار میشود و وقتی ما «پاول» را برای اولین بار در بار «اوماها» میبینیم، او از این خبر متعجب شده است. ده سال بعد، پروژه کوچک کردن معروف شده است و این فرایند برای انسانهایی که وضع مالی متوسطی دارند، یک فرایند محبوب محسوب میشود. اگرچه دانشمندان روش کوچک کردن را برای زندگی مفید دانستهاند (یک انسان ۱۳ سانتیمتری به مراتب کربن کمتری را استفاده میکند تا یک فرد بزرگ)، اما یک دلار در دنیای کوچک به مراتب بیشتر از دنیای بزرگ میارزد. همه انسانها درحال تبدیل کردن خود به انسانهای کوچک هستند تا بتوانند زندگی مفرحی داشته باشند.
«پاول» و همسرش «ادری» (کریستن ویگ) بعد از اینکه درخواست وام خرید خانهشان بخاطر بدهی زیادشان رد میشود، تصمیم میگیرند کوچک شوند. آنها متوجه میشوند که ۱۵۰ هزار دلارشان «در سرزمین عشق و حال» تبدیل به ۱۲ میلیون دلار میشود. بنابراین آنها اقدام مورد نظر خودشان را انجام میدهند، اما وقتی «پاول» از خواب بیدار میشود، متوجه میشود که همه چیز آن جور که میخواست پیش نرفته است. بجای آنکه آنها در ناز و نعمت باشند، او مجبور میشود که یک آپارتمان در طبقه پایین «دوسان میرکوویچ» (کریستوفر والتز) نفرتانگیز اجاره کند و در شرکت خدمات نظافتی که رئیس آن «نگوک لان تران» (هونگ چائو) پناهنده ویتنامی که بهزور دولتش مجبور شده به کوچک شدن تن بدهد، کار کند.
کار آسانی است که «کوچک سازی» (Downsizing) را نسخه بزرگسال فیلم «گلم، من بچهها را کوچک میکنم» (Honey, I Shrunk the Kids) قلمداد کرد، اما اینکار، کار جالبی بنظر نمیرسد. این دو فیلم تنها در جنبه کوچک کردن باهمدیگر نقطه اشتراک دارند. «کوچک کردن» (Downsizing) یک فیلم ماجراجویی نیست، بلکه درمورد مسائل بسیار جدیست. عدم احساس مسئولیت نسبت به محیط زیست و تغییر وضعیت آب و هوا، هردو در ذهن «پین» برای وارد کردنشان به داستان قرار داشتند. او همچنین با تیشه به جان فرهنگ مصرفگرایی میافتد و سعی در خراب کردن آن دارد. «کوچک سازی» (Downsizing) مانند بسیاری از فیلمهای علمی تخیلی فانتزی، سیاسی است. مشکل فیلم که از قضا بسیار بزرگ هم هست، این است که بعد از آماده کردن همه چیز و معرفی کردن شخصیتها، بنظر نویسندگان نمیدانستند با صفحه بزرگ نقاشی خود چیکار کنند. بنابراین در صفحه نقاشی خود فقط مقداری مسائل املاکی را نشان میدهد و همین امر باعث میشود که مخاطب خیلی با فیلم ارتباط برقرار نکند. ۴۵ دقیقه اول «کوچک سازی» (Downsizing) فوقالعاده است، اما ۹۰ دقیقه پایانی فیلم با ارفاق متوسط است، به این دلیل که مسائل موجود در فیلم راه خود را پیدا نمیکنند. سرانجام ما متوجه میشویم که «کوچک سازی» (Downsizing) درمورد سفر وجودی «پاول» است، اما او پویاترین شخصیت داستان ما نیست. تنها وجههای از شخصیت او که جواب میدهد، رابطه او با «لان تران» است، چون، (علیرغم کمدی زبان انگلیسی نصفونیمه او) وی شخصیت جالبتری است تا «پاول». چرخ داستان زمانی شروع به چرخیدن میکند که «پین» تصمیم میگیرد یک داستان «آخرالزمان» وارد قصه خود کند. اما این داستان هم یا از اول ایده اشتباهی بوده و یا بهخوبی توضیح داده نشده است (سخت است که تشخیص داد، کدام یکی درست است)؛ این داستان «پین» بسیاری سوال را در ذهن مخاطب بهجا میگذارد. و اما، پایان؛ پایان بیصدا و بدون اوج است.
برای «پین» که کارنامهاش شامل فیلمهایی مثل «راههای فرعی» (Sideways) و «نبراسکا» (Nebraska) میشود، «کوچک سازی» (Downsizing) جدیترین کار اوست (و البته کم تاثیرگذارترین). اگرچه فیلم طنز در داستان نقشی ندارد، اما صحنههایی کوچک با بازی «نیل پاتریک هریس» و «لارا درن» فیلم را بامزه کردهاند. بیشتر سفر وجودی «پاول» بدون زبان طی میشود. گاهی اوقات «پین» با دیالوگها مقداری طنز را وارد فیلم میکند (مثل زمانی که دو شخصیت درمورد تجارب روابط جنسی که داشتهاند، باهم شوخی میکنند)، اما در کل صدای موعظه و لحن جدی در فیلم بیشتر شنیده میشود. شاید این مسئله که هرچقدر ما از دنیای کوچکشدهها باخبر میشویم، بیشتر متوجه عدم حذف شدن قضیه کشمکش طبقهای و حقوق نابرابر میشویم، از عمد باشد، اما میتوان دلیل آن را عدم وجود یک موتور راهبنداز در روایت دانست.
همین که داستان اصلی «کوچک سازی» (Downsizing) شروع شد، من به عنوان یک مخاطب دوست داشتم درمورد همه شخصیتها بدانم، غیر از «پاول». جدیت «مت دیمون» که در فیلم «مریخی» (The Martian) خیلی چیز قابل تقدیری بود، در اینجا اصلا کارساز نیست. بین او و «هونگ چائو» رابطه عاطفی برقرار میشود، اما این رابطه برای جلوگیری از عدم سرنگونی «کوچک سازی» (Downsizing) کافی نیست. اشتباه نویسندگان این بود که فکر میکردند قصه «پاول» میتواند مخاطب را جذب کند. البته باید گفت در «کوچک سازی» (Downsizing) اتفاقات جالب هم میافتند. این فیلم، فیلم مفاهیم و آرزوهای بزرگ است. متاسفانه، شخصیت اصلی قصه ما از لحاظ ادبی مثل هیکلش در فیلم، کوچک است و همین امر باعث میشود داستان نتواند آن قدرت لازم را داشته باشد.