بدون تردید نمیتوان روند انتقال مسالمتآمیز قدرت در قطر را امری طبیعی و عادی ارزیابی کرد به ویژه برای فردی همچون شیخحمد که خود از طریق کودتا قدرت را از پدرش گرفت.
به گزارش خبرگزاری فارس، «شیخ حمد بن خلیفه آل ثانی» صبح امروز در سخنانی به طور رسمی از قدرت کنارهگیری و آن را به پسرش «شیخ تمیم بن حمد» واگذار کرد تا عرصه سیاسی قطر از این پس در اقدامی غیرمنتظره در میان کشورهای عربی حوزه خلیج فارس شاهد خروج مسالمت آمیز مردی از قدرت باشد که تاکنون در کنار «شیخ حمد بن جاسم»، نخست وزیر و وزیر خارجه این کشور حرف اول را در سیاستهای داخلی و خارجی قطر میزدند و تمام تلاشهای خود را بر بزرگ جلوه دادن کشوری کوچک با دخالت در امور دیگر کشورها متمرکز کرده بودند.
اگرچه نمیتوان سیاست اخیر قطر را برگرفته از امیر و نخست وزیر قطر به شمار آورد. در این راستا میتوان به بخشی از اظهارات «سایمون هندرسون»، پژوهشگر اندیشکده واشنگتن درباره سیاستهای قطر و تبعیت آن از آمریکا اشاره کرد.
وی در این ارتباط میگوید: وقتی در مارس ۲۰۱۱ در دوحه حضور داشتم، مصادف با دخالت ناتو و قطر در لیبی جهت براندازی رژیم سرهنگ قذافی در این کشور بود، کاریکارتوی در روزنامه انگلیسی «ایندپندنت» توجه مرا به خود جلب کرد. این کاریکاتور جنگندهای را به تصویر میکشید که نخست وزیر انگیس و رئیس جمهوری وقت فرانسه برای به دست گرفتن هدایت آن با یکدیگر گلاویز شده بودند، در حالیکه رئیس جمهوری آمریکا در صندلی عقب هواپیما لم داده بود و چرت میزد و از دور بر اوضاع نظارت داشت و امیر قطر سوار بر نوک هواپیما انگشت سبابه خود را برای شناسایی جریان باد بالا برده بود، به همین دلیل باید گفت که قطر تصمیم گیرنده در عرصه سیاستهای خارجی خود نیست، بلکه بخش قابل توجهی از سیاستهای این کشور اجرای سیاستهای آمریکا در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقاست و آمریکا ترجیح داده به جای اینکه خود را به صورت مستقیم درگیر بحرانهای منطقه کند، قطر را به نیابت از خود وارد این بحرانها کند.
اما هم اکنون گروهی که بر رشد و پیشرفت قطر و تبدیل آن به قدرتی منطقهای اشراف و نظارت داشت، در برابر روند تغییر در این کشور سرفرود آورد و شیخ حمد ۶۱ ساله قدرت را به پسر ۳۳ سالهاش منتقل کرد.
این خبر تعجب و شگفتی بسیاری از کشورهای بزرگ و همسایگانش را به دنبال داشت، چون انتقال قدرت به جوانی ۳۳ ساله در کشوری که تنشها و اختلافات پشت پرده بسیاری به چشم میخورد، امری بسیار خطیر به نظر میرسد.
وضعیت جسمی امیر قطر
یکی از دلایل این انتقال قدرت را باید در سلامت شیخ حمد، امیر قطر ملاحظه کرد که گفته میشود، با یک کلیه به زندگی خود ادامه میدهد و شاید اگر تصویر سال ۲۰۰۹ وی حین دیدارش با باراک اوباما در نیویورک را با تصویر آوریل گذشته سالجاری میلادی مقایسه کنیم، مشخص میشود که وی تا چه اندازه وزن خود را از دست داده است.
بیم از گروههای جهادی تکفیری مورد حمایت قطر
در این میان برخی کارشناسان به بحران سوریه و حمایت شیخ حمد از گروههای جهادی تکفیری که عمدتا وابسته به سازمان تروریستی «القاعده» هستند و در سوریه علیه نظام این کشور مبارزه میکنند، اشاره میکنند که موجبات نگرانی بسیار کشورهای غربی از جمله آمریکا را به دنبال داشته است. چون واشنگتن به خوبی میداند، به قدرت رسیدن این گروهها در سوریه به معنای پایان نفوذ غرب و آمریکا در سوریه است و مهمتر از آن اینکه به قدرت رسیدن این گروهها در سوریه خطری بزرگ برای موجودیت اسرائیل در آینده تشکیل خواهند داد.
شاید غرب و آمریکا وقتی بحران سوریه شروع شد و از این گروهها برای سرنگونی نظام سوریه کمک خواستند، هیچگاه تصور نمیکردند که این گروهها آنقدر در سوریه قدرت یابند که با کنار زدن گروه تروریستی موسوم به «ارتش آزاد سوریه» میداندار عرصههای نبرد در سوریه باشند و آن قدر در سوریه قدرت یابند که بسیاری از مناطق تحت کنترل گروههای مسلح در دست این گروههای جهادی تکفیری باشد.
این درحالی است که باید به این نکته توجه داشت که گستره این گروهها جهادی تکفیری تنها محدود به سوریه نشده و هم اکنون لبنان نیز به عرصه تاخت و تاز این گروهها در آمده است. در حالیکه به نظر نمیرسد، اردن هم چندان از فعالیت این گروهها در امان باشد. بدون تردید این گروههای جهادی تکفیری این همه قدرت خود را مدیون حمایتهای مالی و نظامی شیخ حمد امیر قطر هستند.
حمایت از اخوانیها
صرف نظر از حمایت نظامی و مالی شیخ حمد از گروههای جهادی تکفیری، قطر دوره شیخ حمد را باید از جمله مهمترین حامیان «جماعت اخوان المسلمین» در جهان عرب به شمار آورد، سیاستی که اگر مخالفت آمریکا و غرب را درپی نداشته باشد، خشم و غضب عربستان سعودی و امارات و دیگر کشورهای عربی حوزه خلیج فارس را به دنبال داشته و آنها را وادار به تحرکاتی علیه قطر کرده تا آمریکا و غرب را از روی کار آمدن اخوانیها در کشورهایی که شاهد انقلابهای عربی بودند، برحذر دارند.
این درحالی است که روی کار آمدن اخوانیهای مخالف در اصول و مبادی با وهابیهای سعودی در تونس، مصر، نوار غزه در دست حماس، لبنان درحال تهدید از سوی شیخ الاسیر، اخوانیهای اردن و سرانجام اخوانیهای سوریه به معنای از بین رفتن منطقه نفوذ آل سعود از شمال آفریقا تا سوریه و اردن است، افزون بر اینکه عربستان نمیتواند، امیدی جهت نفوذ در عراق تحت حاکمیت شیعیان و ایران رقیب سرسخت منطقهای خود داشته باشد و این به معنای از دست رفتن تمام قدرت و اقتدار عربستان سعودی در منطقه و سپس عرصه بین المللی است.
سیاست حمایت قطر از اخوانیها تنها خشم عربستان سعودی را درپی نداشت، بلکه شیوخ امارات متحده عربی را نیز به شدت برانگیخته و موجب شده بود تا حاکم امارات، امیر قطر را به تلاش برای تهدید امنیت ملی امارات و براندازی حکومت در این کشور متهم کند.
پافشارییهای شیخه موزه
شاید یکی دیگر از دلایل کنارهگیری شیخ حمد از قدرت را پافشاریهای «شیخه موزه»، همسر سوم امیر قطر ملاحظه کرد که معتقد است، حضور امیر قطر میتواند مانع از مشکلات مربوط به جانشینی شیخ تمیم شود، زیرا میتواند از شیخ تمیم در مقابل دیگر رقبا حمایت کند. به ویژه آنکه «شیخ حمد بن جاسم»، نخست وزیر و وزیر خارجه قدرتمند قطر از جمله رقبای سرسخت شیخ تمیم برای به دست گرفتن قدرت در این کشور به شمار میآید و تاکنون بارها به تلاش برای کودتا علیه امیر قطر متهم شده است.
این درحالی است که معارضان قطری نیز با انتشار بیانیهای با ذکر دلایلی از جمله «توطئه علیه کشورهای عربی و اسلامی، برقرار روابط خفتبار با رژیم صهیونیستی و …» خواستار کناره گیری شیخ حمد از قدرت در قطر شدند.
به همین دلیل نمیتوان عملیات انتقال مسالمتآمیز قدرت در قطر را امری طبیعی و عادی ارزیابی کرد، به ویژه برای فردی همچون شیخ حمد که خود از طریق کودتا قدرت را از پدرش گرفته بود، به این راحتی آن را به پسرش واگذار کند. نگاهی به تاریخ قطر نیز نشان میدهد، در طول تاریخ این کشور ۸ مورد انتقال قدرت صورت گرفته که تماما با کودتا و به اجبار بوده است.
قطر کشور دمکراتیک و آزادی نیست و دایره اقدامات سیاسی تنها در دست خاندان آل ثانی است. این درحالی است که نباید فراموش کرد، از زمان روی کار آمدن شیخ حمد در قطر پس از کودتا علیه پدر شمار قابل توجهی از قبایل و عشایر از این اقدام شیخ حمد ناراضی و از آن زمان تاکنون برخی از این قبایل تحت فشارهای بسیاری از سوی شیخ حمد قرار داشتهاند، از جمله این قبایل میتوان به قبیله «آلالمره» اشاره کرد.
براساس اطلاعات موجود شیخ حمد پس ازرسیدن به قدرت بیش از ۷ هزار شهروند قطری از خاندان «مره» را از این کشور بیرون کرد تا به جای آنها ۴۰ هزار عراقی، سوری، لبنانی و فلسطینی را وارد کشور کند و به آنها تابعیت قطری بدهد و از آنها قبایل جدیدی به نامهای دواسر، عـنزه، عتیبه، شمر، مطیر، حرب، السهول و غامد تشکیل دهد.
قبیله «آلالمره» به این جهت از قطر بیرون رانده شد، چون این قبیله و شاخه «الغفران» این قبیله رابطهای تنگاتنگی با شیخ خلیفه، امیر سابق قطر داشت و امیر کنونی قطر برای بیرون راندن آنها از هیچ اقدامی فروگذاری نکرد، از جمله آب و برق و تلفن منازل افراد این قبیله ۷ هزار نفری را قطع کرد تا آنها را وادار به خروج از قطر کند.
منابع آگاه میگویند، قبیله آلالمره وفادارترین افراد به امیر سابق قطر بودند و شاخه «الغفران» در این قبیله ستون اصلی محافظان و افراد نزدیک و مقرب به شیخ خلیفه را تشکیل میدادند و شیخ خلیفه نیز به آنها اعتماد بسیار داشت.
بنابراین ملاحظه میشود که آرامش ظاهری قطر به معنای آرامش باطنی و واقعی این کشور نیست. اگرچه انتقال مسالمت آمیز قدرت در این کشور نیز به معنای رضایت تمام قبایل و عشایر از به قدرت رسیدن شیخ تمیم نیست و بدون تردید جنگ برسر قدرت در قطر در دوره حاکمیت این امیر جوان نیز ادامه خواهد یافت و این جدای از چالشهای بزرگی است که این کشور در عرصه خارجی با آن مواجه است و رهاورد دخالتهای بیجای شیخ حمد در امور داخلی دیگر کشورها به طمع تبدیل کردن قطر به قدرتی منطقهای است.