مشعشعیان دولتی با ادعای مهدویت جعلی

مشعشعیان دولتی با ادعای مهدویت جعلیReviewed by مدیریت پرچم های سیاه شرق on Mar 22Rating:

شوشتری می نویسد: “شیخ احمد بن فهد کتابى در علوم غریبه (جادو) جمع آورى کرده بود چون هنگام احتضار وى رسید آن را به یکى از نوکران خود داده، وصیت کرد آن را در آب فرات بیندازد امّا محمّدبن فلاح کتاب را از وى گرفته و با خواندن آن کارهایى مثل نیزه بر شکم زدن و غیره انجام مى‏ داد. نوشته ‏اند که احمد بن فهد حلّى فتواى قتل وى را صادر کرد ولى سیّد محمّد فلاح با ادعاى سیّد صوفى از این فتوا رهایى پیدا کرد.

مشعشعیان
مشعشعیان

ایران در آستانه قرن هشتم میلادی حاکمیتی چند پاره داشت. در واقع حکومت ایلخانیان که دولت عباسی را برانداخت در استمرار و دوام دچار تعارض با ملت شد و تسلط خود را بر تمام پیکره ایران از دست داد. اینگونه بود که در نقاط مختلف ایران دولت های محلی گوناگونی شکل گرفته بود و از آن جمله مشعشعیان است در خوزستان و بین النهرین. به گفته ی عبدالله مستوفی این منطقه یعنی بین النهرین و خوزستان “دل شهر ایران” بود و شاید اکنون نیز باشد.
از نظر محمدعلی رنجبر در تاریخ مشعشعیان: “سده نهم هجری در تاریخ فعالیت گروه ها و جنبش هایی با گرایش های شیعی اهمیت بسیاری دارد. خیزش نوربخشیان، صفویان و مشعشعیان در زمره این گروه ها و جنبش ها قرار دارند که به رغم تمایز عناصر نژادی مخاطبان و حامیان آنها و تفاوت مناطق فعالیت، همه این گروه ها در رویکردی مبالغه آمیز به تشیع همانند بودند. از جنبش های مذکور، صفویان و مشعشعیان موفق به تشکیل حکومت شدند، با این تفاوت که حکومت مشعشعیان، برخلاف صفویان، فراگیر و دیرپا نبود. از آغاز تا انجام جنبش و حکومت مستقل مشعشعیان حدود هفتاد سال به درازا کشید (ظهور سید محمد بن فلاح حدود ۸۴۰ ق، برافتادن حکومت مشعشعیان به دست اسماعیل یک صفوی ۹۱۷ ق). اما پس از چیرگی صفویان بر مشعشعیان حیات آنها به شکل فرمانروایی وابسته و پیرو صفویان ادامه یافت. در واقع مشعشعیان دو دوره متمایز: ۱) جنبش حکومت مستقل (۹۱۴ – ۸۴۰ ق) و ۲) دوره فرمانروایی تحت تابعیت (والی گری) (۱۱۳۵ – ۹۱۴ ق.) را تا پایان دوره صفوی سپری کردند. بنیانگذار این حکومت محمد بن فلاح مشعشعی است که در مکتب فقهی حله درس آموخت و پای درس احمد بن فهد با فقه آشنا شد.”

در دوره های هفتگانه ای که برای حیات فقه شیعه بر می شمارند مکتب حله که پس از سقوط حکومت عباسی و بغداد شکل گرفت پنجمین دوره است. در واقع پس از اینکه بغداد به دست هلاکوخان افتاد، مراکز علمی و فقهی این شهر از بین رفت و این سرزمین، مکانی امن برای دانشمندان و علما محسوب نمی شد. شهر حلّه از آسیب مغول ها در امان مانده بود و طلاب بغداد به این سرزمین کوچ کردند و تقریباً همان نشاط علمی که قبلا در بغداد وجود داشت، در این مکان جدید ایجاد شد. برخی فقهای مهم این دوره عبارتند از: محقق حلّی، علامه حلّی. شهید اول. تنظیم ابواب فقهی را از مهم ترین دستاوردهای این دوره می دانند. شروع این کار در ابتدا توسط مرحوم شیخ طوسی در کتاب المبسوط بود اما محقق حلّی در کتابش شرایع الاسلام ترتیب خاصی را رعایت کرد که تا زمان حاضر هم چنان رعایت می شود: باب اول: عبادات، باب دوم: عقود، باب سوم: ایقاعات، باب چهارم: احکام.

از دیگر نکات مهم این دوره این بود که کثرت دیدگاه علمای شیعه در این دوره به رسمیت شناخته شد و در تاریخ نگاری فقه شیعه، درآمد. به این شکل که علّامه حلّی، شاخص و میزانی برای بیان طبقات فقهاست. فقهایی که قبل از او می زیسته اند تحت عنوان قدما و فقهای بعد از او تحت عنوان «متأخران» شناخته می شوند.

محمد بن فلاح در شهر واسط به دنیا آمد ولی برای تحصیل به جله رفت و آنچا به درس احمد بن فهد حلی نشست. قاضی نورالله شوشتری در مجالس المؤمنین می گوید: محمدبن فلاح در درس فهد بن حلی با اصول مذهب تشیع آشنایى یافت امّا به تدریج جنبه‏هاى صوفیانه در افکار وی پدید آمد و حرکت خود را با چنین زمینه‏ اى و با اعتکاف در مسجد آغاز کرد و به زودى در واسط و اطراف آن پیروانى یافت و دعوى مهدویّت کرد».

رسول جعفریان در”نقش خاندان کرکی” می نویسد که خود فهد حلی با اینکه از مجتهدین امامیه بود از اکابر صوفیه نیز بوده است اما صوفی گری اش آنچنان نبوده که بر چهره ی فقهی اش بنشیند. گویا این تفکرات بیشتر جذاب بوده است که دو شاگردش محمد نوربخش و محمد بن فلاح را در حلقه خویش درافکند. “فهد بن حلی، شریعت را بر طریقت ترجیح می داده و فقه را بر تصوف”. اینگونه بود که محمد بن فلاح از استاد که شوهر مادر خویش نیز بود دل کند و به گفته جعفریان با بیان اینکه جانشین مهدی قائم آل محمد است، فعالیت خویش را آغاز می کند. فهد بن حلی در همان دم او را تکذیب و تکفیر می کند و دستور قتلش را صادر.

شوشتری می نویسد: “شیخ احمد بن فهد کتابى در علوم غریبه (جادو) جمع آورى کرده بود چون هنگام احتضار وى رسید آن را به یکى از نوکران خود داده، وصیت کرد آن را در آب فرات بیندازد امّا محمّدبن فلاح کتاب را از وى گرفته و با خواندن آن کارهایى مثل نیزه بر شکم زدن و غیره انجام مى‏ داد. نوشته ‏اند که احمد بن فهد حلّى فتواى قتل وى را صادر کرد ولى سیّد محمّد فلاح با ادعاى سیّد صوفى از این فتوا رهایى پیدا کرد. وى پس از آن در هویزه و اطراف به تبلیغ پرداخت و توانست به پیروان خود بیفزاید. محمد بن فلاح با غارت و فروش اموال، نیروى خویش را با تجهیز جنگى آراست و به نواحى دیگر هویزه روى آورد و قدرتى به هم رساند و نام مشعشع بر خود گذارد. آنان در حلقه ‏اى مى‏ نشستند و با ذکر «على اللّهى و غیره باطل» مى ‏گفتند و کارهاى خلاف عادت مانند بلعیدن شمشیر و برهنه در مقابل شمشیر رفتن را انجام مى‏ دادند”.

عدم ثبات حکومت ها و جنگ های پی در پی بین دولت های محلی وضع اقتصادی و اجتماعی ایران در تنگنای شدیدی قرار داده بود، توجه ویژه محمد مشعشعی به محرومان و اقشار ضعیف جامعه برای جلب حمایت آنها از آن جمله است.

جعفریان از یکی از نامه های او گزارش می دهد که از کسانی که همسایه مومن آنها گرسنه باشند به عنوان مجرم یاد می کند. این گونه توجهات بود که توانست مشعشعی را در بسیج عوام و راه انداختن لشگر، یاری و به تاسیس دولت بیانجامد. وی در سال ۸۴۱ قمری نهضت خود را آغاز کرد و اولین هدفش نیز زادگاهش بود؛ شهر واسط. که در گام اول تفوق نیافت و به هویزه رفت و عشایر عرب را با خود همراه ساخت.

در کتاب رنجبر درخصوص ادعای مهدویت مشعشعی بحث مفصلی صورت گرفته است؛ به این خلاصه که از یک سو احمد کسروی به جد و محکم معتقد است: محمد بن فلاح ادعای مهدویت کرده است. در اندیشه کسروی رهبر مشعشعیان در اندیشه و عمل پرونده ای سیاه دارد ادعاهای او بنیاد پایداری نداشته و هر زمان عوض شده، از مقام حجاب و نیابت امام غایب (ع) آغاز کرد اما خود را مهدی نیز نامید و حتی دعوی جانشینی از همه پیغمبران و امامان (ع) داشت. او در کلام المهدی «مشق قرآن سازی» کرد و برای خود زیارت نامه نوشت و خود را «ولی الله» نامید و علی رغم ادعایش، «بسیار نادان و کودن» بود و به ظاهر در مدرسه ابن فهد جز «مشق مهدی گری»، کار دیگری نکرد و دانشی نیاموخت. (تاریخ پانصد ساله خوزستان)

در مقابل این نظر بنا بر این کتاب، جاسم حسن شبر از پرکارترین پژوهشگران در موضوع مشعشعیان قرار دارد که گویا خود نیز از این خاندان است. وی معتقد است محمد بن فلاح یک صوفی شیعه بود و این صفویان بودند که ادعای مهدویت را به او نسبت دادند و این واقعیت ندارد. ( تاریخ المشعشعین و تراجم اعلامهم)

البته رنجبر در نقد وی به این نکته اشاره می کند که “شبر هیچ گاه دو اثر مهم کلام المهدی و تاریخ مشعشعیان (اثر سید علی خان) را به طور کامل مطالعه نکرده است. او فقط به بخش هایی از اثر نخست دسترسی داشته که احمد کسروی به طبع رسانده و اثر دوم را به طور گذرا ملاحظه کرده است وگرنه صراحت بخش هایی از این دو اثر و به ویژه کلام المهدی(مصحف محمد بن فلاح) در موضوع الوهیت برای رد بخشی از سخنان شبر کافی است.

در ادامه این گزارش تاریخی به “کامل مصطفی شیبی”، اشاره می شود که پژوهش روشمندی را در خصوص تشیع و تصوف انجام داده است و در اثرش، مشعشعیان را بخشی از روند طولانی چهره ها و خیزش های متاثر از تصوف و تشیع غالی معرفی کرده است . از این رو دو مبنای مذکور کم و بیش و با ویژگی های از بنیان هایی اعتقادی سید محمد بن فلاح به شمار می روند و در واقع مشعشعیان برآیندی از (آمیزش تشیع و تصوف) قلمداد شده اند. از نظر شیبی دو چهره تاثیرگذار، یعنی ابن فهد حلی و حافظ رجب برسی (متوفی پس از ۸۱۳ ق) غیر مستقیم طراح ماهیت فکری مشعشعیان هستند. تصوف ابن فهد نزد سیدمحمد بن فلاح با تمرکز بر خلق کرامت های ظاهری همراه می شود. دعوی مهدویت به این می رسد که وارث ائمه است. این تعبیر از وراثت بی تاثیر از این دیدگاه نیست که انبیا و اولیا یک منشا اند و ولایت در حد ذات خود می تواند بالاتر از نبوت نیز باشد. (تشیع و تصوف، ترجمه علیرضا ذکاوتی قراگزلو) اندیشه ای که خاستگاه آن به تصوف ابن عربی باز می گردد اما در ترکیب با آموزه های فقهی شیعه که جز آموخته های سید محمد بن فلاح بود ـ و به مهدویت تازه ای منجر می شود، و این البته مورد قبول ابن فهد قرار نمی گیرد و با هر قیام مسلحانه به جز قیام امام غایب (ع) مخالفت می ورزد، و به این ترتیب فتوای قتل سید محمد بن فلاح صادر می شود.” رسول جعفریان نیز معتقد است که: “محمد بن فلاح در کتاب کلام المهدی اول خود را جانشین حضرت مهدی معرفی می کند. این به نوعی همان ادعای بابیت است که پیش از وی و بعد از وی کسانی مدعی آن شدند.”

رنجبر در ادامه اشاره می کند که: “سید محمد بن فلاح از خویش با عنوان‏هایی چون «مقام، حجاب و نیابت» یاد می‏کند که رسالت زمینه‏ سازی ظهور امام غایب(ع) را بر عهده دارد. او با دعوت مردم به قیام، می‏کوشد صف مؤمنان و پرهیزکاران را از بی ‏ایمانان به امام غایب (ع) جدا کند و با این شیوه فرصتی برای آزمایش مردم فراهم سازد. از نظر سید محمد بن فلاح، مهدی(ع) در زمان ظهور از چنان قدرتی برخوردار است که هیچ کسی را یارای مقابله با او نیست. در آن هنگام، خضر و عیسی (ع) همراه او هستند و به صورت اجتناب‏ناپذیری همه مردم تسلیم او خواهند شد و این اجبار، فرصتی جهت «آزمایش» صالحان از ناصالحان باقی نمی‏گذارد و در این شرایط است که وجود نایب مهدی (ع) ضرورت پیدا می‏کند، شخصی که از توانایی مهدی (ع) برخوردار نیست و برای پیروزی نیاز به یاری دارد و در این صورت فرصت انتخاب برای مردم فراهم می‏شود که: یا از جمله پرهیزکاران حامی قائم مقام امام غایب (ع) یعنی سید محمد بن فلاح باشند”.

و در ادامه این کتاب می آید که: “باری، پیشوای نهضت مشعشعیان امام مهدی (ع) «راز غایب» است و سید محمد بن فلاح «حجاب و ابزاری» برای اوست و هر کس که در این رسالت او را یاری کند و به فریاد او پاسخ دهد، در واقع در «حضور قائمِ پوشیده در غیب» مبارزه کرده است. به تعبیری دیگر سید محمد بن فلاح، خود را «عالم ربانی» می‏پندارد که آشکارا به حق دعوت می‏کند و ضرورت دارد که او را یاری کنند، زیرا فرمان خداوند است که «ان تنصروا الله ینصرکم و یثبت اقدامکم» و مدعی است که به اجماع مفسران، یاری خداوند همان یاری پیامبر(ص) و یاری «ولی و عالم ربانی» است و گرنه خداوند بی‏ نیاز از یاری مخلوقات است. تعبیر دیگر که او درباره خود به کار می ‏برد «امام امت» است. و به نظر او کسی که به «شریعت» عمل کند و در «طریقت» سیر کند و به «حقیقت» نایل شود، امام امت است و «رییس بندگان». این چنین شخصی، اگر ادعای امامت کند پذیرفتنی است و اگر اراده «امارت» کند در آن «اولی و احق» است و چنین فردی در زمان غیبت، از سوی «قائم آل محمد (ص)» نیابت دارد.”

مشعشعیان در طول ۷۵ سال بر خوزستان و بین النهرین حکومت کردند که بعد از محمد بن فلاح پسرش محسن بر مسند قدرت نشست و بعد از آن پسرش علی. دوره اول حکومت مشعشیان توسط شاه اسماعیل اول در سال ۹۱۴ با ادعای مبارزه با شیعیان غالی و اینکه شاه صفوی معتقد بود اینان “علی اللهی” هستند برافتاد. دور دوم قدرت آنها به عنوان والی حکومت صفوی در دوران شاه طهماسب شروع شد. البته بدون آن نظرات درخصوص مهدویت و کاملا در چارچوب اندیشه های دولت صفوی.

گزارش از مهدی افشارنیک

منبع:شفقنا

About مدیریت پرچم های سیاه شرق

Check Also

سلبریتی

اگر حجاب و نماز خوبه! پس چرا برخی از آدم های مشهور کشورمون مثل بازیگران و ورزشکاران نماز نمی خوانند و خودشون و اعضای خانواده شون حجاب لازم رو ندارند ؟

⭕️ اگر حجاب و نماز خوبه! پس چرا برخی از آدم های مشهور کشورمون مثل …