قلاده های طلا را برای جلوگیری از تحریف تاریخ ساختم/ بعضی مانند میخ به پشت ما فرو رفتند/ از ناحیه کسانی تحت فشار قرار گرفتیم که فکرش را هم نمی کردیم

قلاده های طلا را برای جلوگیری از تحریف تاریخ ساختم/ بعضی مانند میخ به پشت ما فرو رفتند/ از ناحیه کسانی تحت فشار قرار گرفتیم که فکرش را هم نمی کردیمReviewed by مدیریت پرچم های سیاه شرق on Mar 18Rating:
ابوالقاسم  طالبی در گفت و گوی خود با مشرق ترجیح داده تا از کنار حاشیه ها بگذرد و به قول خودش حرفهایی را که برای نگفتن است بر زبان نیاورد اما از لابلای حرفهای او می شود به برخی ناگفته ها رسید. از این گذشته این گفت و گو به نکات قابل تامل فیلم از جمله بازسازی های تاریخی اشاره دارد که بد نیست خودتان در باره خواندنی بودنش قضاوت کنید.


مشرق:
چه شد که فیلم اکران شد؟آن هم با این همه حاشیه  و تنش..

طالبی: این قبیل فیلمها که ساخته می‌شود، این پروسه را دارد. بالاخره فیلمی که حرف داشته باشد، نقد هم دارد یکسری افراد نقدش می‌کنند و شما باید از یک دالانی بگذری. بعضی وقت‌ها این دالان کوتاه است و برخی اوقات بلند. برخی نیز تاریک هستند و برخی روشن. حاشیه‌هایی هم که درباره این فیلم بوجود آمد طبیعی بود. چون موضوع فیلم به یک حادثه بسیار پرتنش و پرحاشیه که از زمان وقوع آن نیز خیلی نگذشته بود و به هر حال داشت این کشور و حتی منطقه را تکان می‌داد، دنیای دشمن به آن امید بسته بود ودنیای دوست را نگران کرده بود، مربوط می شد. صحبت راجع به یک چنین مسأله‌ای قطعاً ساده نیست.

مشرق: برخی از منتقدان بر این باور بودند که قلاده‌ها در سینمای ایران،در ژانر خودش[به نوعی گونه اکشن] و در آثار خودتان یک نقطه عطف بود؟

طالبی: اگر در ژانر خودش بگویید که ظلم است. اما در این ژانر در سینمای ایران نقطه عطف بوده است. من همیشه آرزویم این بوده است که خدا، تعالی بدهد. چون برخی می‌گویند، انسان باید تغییر کند. من احساس می‌کنم حرکت و تغییر انسان باید به سوی تعالی باشد. یعنی انسان از یک نقطه‌ای شروع کند و به یک نقطه بالاتری برسد. چون به برخی می‌گوییم شما چرا اینطور شدید، پاسخ می‌دهد که ما در حال تغییر هستیم. درحالی که تغییر نباید باعث سقوط انسان بشود. نباید موجب انحطاط انسان بشود. من امیدوارم این فیلم در مسیر تعالی من بوده باشد و یک پله من را به بالابرده باشد.

مشرق: شما یک نکته ای را در فیلم قلاده های طلا داشتید که مثلا در کارهای قبلی نبود.اگر بخواهیم دقیق تر به آن اشاره کنیم می شود به دقتی که در دیالوگ نویسی در این کار داشتید اشاره کنیم. دیالوگ ها خوب بود و حتی در بسیاری از پلان ها میزانسن های خوب و قابل توجهی را می شد در کار دید.

طالبی: من در دیالوگ‌های به کجا چنین شتابان خیلی حساس بودم. اما[در آن سریال] موضوع این قدر هم حساس نبود. برای همین اگر بازیگر شما خواست بداهه بگوید به او اجازه می‌دهید. اما وقتی شما می‌خواهید فیلمی بسازید که تأویل‌پذیر است و این تأویلات ممکن است کار دست فیلم و اصل ماجرا بدهد. برای همین، فقط دیالوگ‌ها نیست. حتی برای همین ما در صحنه ها آنقدر دقت می‌کردیم که این اتفاقات نیفتد. این تأویل‌پذیری باعث شده بود که روی کل قصه دقت زیادی داشته باشم. یعنی من مراقب بودم آن چیزی را که می‌خواهم بگویم همان از کار دربیاید، نه آن چیزی که دیگران می‌خواهند. حالا اگر آن چیزی که من می‌خواهم بگویم و تصمیم دارم این مسأله تأویل هم بشود، باید بشود؛ اما زمانی که من می‌خواهم، نه وقتی من نمی‌خواهم. منظورم از من کارگردان است.

مشرق: شخصیت های قصه شما از کجا آمده بود. شخصیت‌ها ریشه‌های واقعی داشتند؟ این که به شخصیت ها اشاره می کنیم منظور شخصیت های سیاسی که اسم شان در فیلم آمده است، نیست؛ منظور پرسوناژهایی است که در قصه نقش آفرینی می کنند.

طالبی: خیلی از این‌ها واقعی بودند. خیلی از اینها را شما دیدید با آنها برخورد دارید. اگر واقعی نباشند شما نمی‌توانید با آنها ارتباط برقرار کنید. این افراد طوری هستند که شما آنها را لمس می‌کنید. البته بعضی‌ها هم حقیقی نیستند. بستگی دارد شما چطور آنها را می‌بینید. اگر شما این افراد را باورپذیر می‌بینید من موفق شدم. اینکه در دنیای واقعی دارد شما چطور آنها را می‌بینید. اگر شما این افراد را باورپذیر می‌بینید من موفق شدم. اینکه در دنیای واقعی ماتریکس وجود دارد خیلی مهم نیست. مسأله این نیست که شما چقدر باور کردید.

مشرق:برای فیلم شما یکسری حاشیه بوجود آمد و برخی از شخصیت های فیلم شما تاویل شدند.برخی مواقع ما می شنیدیم که مثلا فلان بازیگر فیلم نقش آن مسئول را در عالم واقعی دارد.مثلا یک شخصیت به نام اکبری وجود دارد که می گویند ریشه واقعی دارد شما قبول دارید؟


طالبی:
نخیر. علی‌الخصوص من آن اکبری را تأیید نمی‌کنم. ببینید این قصه ملی است. یک اتفاقی در این کشور افتاد که داشت هم اسلامیت ما و هم جمهوریت ما را از بین می‌برد و اساس دین ما که ولایت است را مورد مسامحه برخی قرار می‌داد. مثلاً شما می‌بینید که برخی علما سکوت کردند. خیلی عجیب بود. کسانی که هروقت حدیث می‌خوانند، می‌فرمایند “شما اگر ولایت نداشته باشید، نمازتان هم بدرد نمی‌خورد.”
اما وقتی نایب امام زمان (عج) و فرزند حسین(ع) فریاد می‌زند همه نشسته اند و می‌گویند صبر کنیم، کسی با ما کاری ندارد. رهبر انقلاب یک عبارتی را در شهر قم فرمودند که در حوادث سال ۸۸ برخی تحلیل نداشتند. برخی نمی‌فهمیدند، برخی‌ها می‌فهمیدند اما نظرشان چیز دیگری بود. برخی هم تنزه‌طلبی کردند. یعنی اینکه برخی گفتند بگذار ما انسان منزهی باشیم، همه ما را قبول داشته باشند. این منزه بودن و خودت را خرج نکردن برای اسلام، عین بی‌تقوایی است؛ هرچند شما نماز شب‌خوان باشید.
یعنی اگر بنا بر منزه خواهی بود، امیرالمؤمنین(ع) نیز می‌توانستند با کفار نبرد نکنند تا وقتی که می‌خواهند رهبر انتخاب کنند نگویند تو خیلی از اینها را کشته‌ای. لذا این عبرتی بود. خب وقتی یک اتفاق این‌چنینی در کشور می‌افتد جگر تمام انسان‌های ولایی حقیقی می‌سوزد.

مشرق: اشاره‌ای کردید به باورپذیری، این باورپذیری یک نقطه خاص این کار است. خیلی از این لوکیشن‌هایی که شما نشان دادید چه لوکیشن هایی که مربوط به ابتدای بزرگراه “جناح” بود و چه لوکیشن های دیگر،بسیار به واقعیت نزدیک بود، اینها را چگونه از کار درآوردید؟

طالبی: وقتی شما بخواهید وارد یک موضوعی که یک سال پیش همه مردم دیدند آن هم در زمانه‌ای که همه مردم می‌توانند با یک موبایل وقایع را ضبط کنند، اول چیزی که به تو می‌گویند این است که بگذار زمان بگذرد، بگذار جزئیات فراموش بشود، چون وقتی جزییات تمام بشود شما می توانید روی کلیات مانور بدهید و حرف بزنید. وگرنه همه می‌گویند مثلاً آن ماشین رنگش این نبود و…
برای همین خیلی می‌گفتند که من این فیلم را نسازم چون سینمایی درنمی‌آید. ولی من احساس کردم که باید این کار را کرد. این موضوعی که رهبری می‌گویند “بهنگام سخن گفتن” یعنی این. البته خیلی سخت بود. اما خدا تفضل کرد. بنده حدود ۲۱ سال است که دارم فیلم می‌سازم. این ۲۰ سال را جمع کردم و تمام زورم را زدم که لحظه به لحظه‌اش درست در بیاید. وقتی فیلمبرداری پایگاه بسیج و اتفاقات آنجا  تمام شد به خانه که رفتم یک لحظه به خانواده‌ام گفتم احساس می‌کنم که شانه‌ام سبک شده است و یک باری را زمین گذاشتم، چون به نظرم خوب درآمد.

مشرق: آنجا (پایگاه) دوربین‌های زیادی نتوانست تصویر بگیرد هرچه هم هست موبایل است داخل پایگاه هم دوربین نبود. این جزئیات درگیری را از گزارش‌های موجود درآوردید؟ البته فکر می کنم یک سری لغزشهای زمانی وجود دارد؟

طالبی: اولین سنگی که به پایگاه اصابت می کند ساعت ۱۹:۳۰ دقیقه است. این هم در گزارش بسیج و اطلاعات موجود است. برای فتح این پایگاه درگیری ۴ ساعت به طول انجامیده است. و نیروی انتظامی ساعت ۱۲ شب وارد می شود و به قضیه فیصله می دهد. برای همین از نظر زمانی دقیق است و از نظر پلان ها هم دقیق است. من چون می خواستم خیلی دقیق بگیرم هیچ خانه ای را در شهر پیدا نکردیم که اجازه بدهند اینطور تخریبش کنیم. رفتیم به همان پایگاه که متاسفانه آنجا را هم تغییر داده بود.لذا ما رفتیم و این پایگاه را دوباره با همه جزییات ساختیم. بعد فرمانده و نیروهای آن پایگاه را دعوت کردیم تا آنجا را ببینند. آنها چند ایراد کوچک گرفتند که ما آنها را هم اصلاح کردیم.این یعنی ۵ ماه.
درباره جزییات درگیری هم اینکه من هرچه فیلم بود را دیدم. از فیلم‌های بی.بی.سی و VOA تا فیلم‌های موبایل، نیروی انتظامی، سپاه، صدا و سیما و… را دیدم. همه گزارش‌ها را هم خواندم. همه آنهایی که ریزنگاری کرده بودند و هم کسانی که در جریان بودند. با یکی دو نفر از بازداشت‌شدگان و بازجوها صحبت کردم. یعنی می‌دانستم چه اتفاقی آنجا افتاده است. تنها چیزی که ما به آن نپرداختیم یک مادر و دختر بودند .

مشرق: یکی از نکاتی که در کار خوب در آمده بود تصویری بود که شما از نیروهای انتظامی و نظامی داده بودید؛ یعنی در عین اینکه کوشیده شده بود تا واقعیات کتمان نشود در همین حال برخی از ناگزیری ها و مظلومیت ها هم نشان داده شد، حتی شنیدیم مثلا آقای فریدون جیرانی خطاب به شما گفته است ابوالقاسم این اولین باری است که من از یک بسیجی خوشم می‌آید. وقتی دیده بود همه او را  نگاه می‌کنند، گفته بود منظورم این است که این یک بسیجی شهری است که تازه در فیلم آدم هم می‌کشد[ولی با این حال من به او حس بدی ندارم] این گفته آقای جیرانی را شما هم شنیدید؟

طالبی: بله ایشان این صحبت را به زبان آوردند..

مشرق: شما یک جا گفته بودید که این کار را انجام دادید که یک سند تاریخی بماند، درست است؟

طالبی: بله.

مشرق: از ملزومات یک سند تاریخی این است که ما حتی ریزه‌کاری‌ها را نیز رعایت کنیم. با توجه به نقاط قوت زیاد فیلم بنظر می‌رسد مطالبی که شما مطرح کردید یک جاهایی با واقعیت انطباقی ندارد؟

طالبی: من این فیلم را ساختم که اگر فردا تحریف کردند مانند جنگ تحمیلی کاری از پیش نبرند. قصه است دیگر، بعضی از قصه‌ها واقعی است، بعضی دیگر واقعی نیست.

مشرق: یک جاهایی از داستان شما سرویس‌های خارجی نمایش داده می‌شوند. چقدر از این تصویری که شما ارائه کردید با واقعیت انطباق دارد؟ مثلاً رأس این ماجرا وسط یک قایق تفریحی مشغول عیش و نوش است، آیا واقعاً اینطور است؟

طالبی: ببینید این طور نیست که همیشه در حال عیش و نوش باشد، یک جاهایی در همون حالی که مشروب می خورد نیرویش را توجیه می کند. حتی آنجایی که  در حمام ترکی است به آن نیروی جوان سرویس می گوید که چه باید بکند و چه نکند؛ خواستیم بگوییم که کار کردن همیشه این نیست که فرد هر روز برود و در اتاقش را باز کند و پشت میزش بنشیند؛ او دائم در حال پیام دادن تماس گرفتن و پیش بردن پروژه است.من دارم به جوان‌ها می‌گویم – به کسانی که در تظاهرات حضور دارند چه این طرف و چه آن طرف می گویم- شما فکر نکنید ماجرا به همین سادگی است، بلکه پشت‌پرده قضیه چیز دیگری است. اینطور نیست که مثلاً همه چیز در میدان هفت تیر اتفاق می‌افتد. یا اینکه شما فکر کنید شروع ماجرا با شماست و پایانش هم با شماست.[در صورتی که این طور نیست.]

مشرق: یک جایی اشاره کرده بودید ساخت یک همچین فیلمی چغری می‌خواهد و گفته بودید به شما خیلی فشار آمده که این فیلم ساخته نشود. یک مقدار درباره این فشارها بگویید. فشار غیر خودی ها تا حدود زیادی قابل پیش بینی بود اما خودی ها چرا فشار آوردند؟

طالبی: فشارها چندجانبه بود. یک عده فکر می‌کردند که من قصد دارم علیه جریان سبز فیلم بسازم که به آنها توهین کنم و تحقیر کنم. یک عده در سینمای کشور کارشان این بود که برخی را مسأله‌دار کنند. مثلاً فلان کارگردان را که در گذشته مشغول همکاری با تلویزیون بود و خیلی هم کارگردان خوبی بود و اصلاً با جمهوری اسلامی مشکل نداشت. یک جلسه او را بردند بالای سن و حاشیه برایش درست کردند و گفتند حالا از این به بعد اگر این چیزها[نامه ها و بیانیه ها] را امضا می کنی هوایت را داریم اگر نه از این به بعد خودت باید مشکلاتت را حل کنی… فضای آنها هم این است که شما باید غیر از آنها فکر نکنی… این نوع نگاه خیلی هم فاشیستی است. در فیلم «آقای رئیس‌جمهور» هم این اتفاق افتاد. تنها فیلمی که درباره جریان دوم خرداد ساخته شد فیلم «آقای رئیس جمهور» بود. در این فیلم من امروز با بازیگر قرارداد می بستم فردا می‌دیدم آن بازیگر نمی‌آید. چرا؟ چون می‌ترساندنش.
این جریان فاشیستی واقعاً وجود دارد. در زمینه مطبوعات هم این طور بود. با اینکه به همه مطبوعات کمک های میلیاردی گسترده می کردند، چک ۸۰۰ میلیونی که بنده بابت خرید کاغذ به معاونت مطبوعاتی داده بودم را برگشت زدند.از اینجا بگیرید تا یک دستیار پیش پا افتاده دائم‌الخمری که هرکسی را می‌ بیند به او می‌گوید که مثلاً اگر در فیلم فلانی هستی بدبخت می‌شوی.خب این حرفها روی برخی تاثیر می گذارد.
یک فشار هم از ناحیه کسانی بود که شما فکرش را هم نمی کنید. یک جایی هست که مثلاً تو ایستادی و تکیه داری به یک ستون و اصلاً فکرش را نمی‌کنی، یک وقت می بینی از پشت یک میخ را به کمرت فرو کردند. همه آن فشارهای قبلی منتظره است؛ اما این غیرمنتظره است.حالا دیگر همه چیز تمام شده است.

مشرق: مسله اینجاست که چیزی تمام نشده چون انشااله نه شما می خواهید ساخت چنین فیلم هایی را کنار بگذارید و نه قرار است فقط شما کار کنید به ما بگویید که انگیزه این افراد برای فشار به شما چه بود؟

طالبی:انگیزه هایشان را باید از خودشان بپرسید. فقط این را بگویم که تحلیل این افراد این بود که من با این کار خیانت کردم.

مشرق: به چه چیزی خیانت کردید؟

طالبی: از خودشان بپرسید. تعابیری به کار بردند که آزار دهنده بود. خیلی چیزها هست که آدم نباید از آن سخن بگوید. خوبی آن به نگفتنش است.

مشرق: این اتفاق بارها و بارها برای جوانترها هم اتفاق می افتد لااقل باید بدانند چه اتفاقی در حال وقوع است.یعنی باید همه از ابتدا چرخ را اختراع کنند.

طالبی:بسیار سفر باید تا پخته شود خامی.دوچرخه را اختراع نکنند اما دوچرخه سواری یاد بگیرند.

مشرق: به هر حال این تنش ها برای اعطای مجوز وجود دارد تنها از یک ناحیه می تواند باشد آن هم از ناحیه وزارت ارشاد است؛ این فشارها از داخل وزارت ارشاد بود یا خارجش؟

طالبی: [به طنز]در سینما هم داخلی داریم هم خارجی، داخلی هم می نویسند خارجی هم می نویسند، لانگ شات هم می نویسند.

About مدیریت پرچم های سیاه شرق

Check Also

ماتریکس 2021

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید!

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید! از …