نقد و بررسی فیلم ۳۶۰

User Rating: Be the first one !

نقد و بررسی فیلم ۳۶۰

فیلم ۳۶۰ با پشتوانه ای از راه رسیده است که آب از دهان سینما دوستان

سرسخت راه می اندازد. ۳۶۰ با کارگردان صاحب نامی چون فرناندو میرلس

(شهر خدا و باغبان همیشگی)، فیلمنامه نویسی تحسین برانگیز به نام

پیتر مورگان (فراست/نیکسون) و بازیگران بین المللی پر سابقه ای چون

آنتونی هاپکینز، ریچل ویز و جود لاو، به نظر می رسد از آن فیلم هایی باشد

که دیدنش را نباید از دست داد، اما شاید هم اینطور نباشد. به هیچ عنوان

نمی توان گفت که فیلم بدی است. اما فیلم نا امید کننده و کمی خسته

کننده ای است. مشکل سرآشپز نیست، مشکل دستور العمل پخت است.

فیلم به جای این که یک روایت به هم پیوسته باشد بیشتر خود را به شکل

یک پازل نشان داده است و تبدیل به یک بازی تاکتیکی برای کارگردان و

فیلمنامه نویس شده است که با کاراکتر A شروع می شود و کاراکتر A

با کاراکتر B ملاقات می کند و این زنجیره تا کاراکتر H که کاراکتر A را می بیند ادامه پیدا می کند و چرخه کامل می شود. ۳۶۰ به ساختار فیلم اشاره دارد که شاخصی است برای نشان دادن این که منطق فیلم کجا قرار گرفته است. من عنوان بهتری برای فیلم دارم: «بازیگران کمی مشهور و بازیگران نه خیلی مشهور که به طور اتفاقی با هم روبرو می شوند و نه چیز مهمی می گویند، نه کار خاصی انجام می دهند.» این عنوان خیلی طولانی است، اما صحت دارد.

من می توانم الان خلاصه ای ارائه دهم از این که کاراکترهای A, B, C, D و… چه کسانی هستند، اما خب هدف از این کار چه خواهد بود؟ این توضیح کوتاه در مورد موقعیت هایشان اصلاً روشن کننده نخواهد بود. میرلس و مورگان بیشتر از این که به شخصیت ها پرداخته باشند، محو ایدۀ بازی با ارتباطات آن ها شده اند. به همان گونه که در دنیای امروز هم مشاهده می شود، مردم به آسانی به مسافرت هایی در سراسر جهان می روند و در طی این سفرها ممکن است هم به صورت معمولی و هم به صورت کاملاً غیر منتظره، راه بعضی زنان و مردان به هم گره بخورد. فکر جالبی پشت طرح داستان این فیلم بوده و می توانست ایده جذابی برای یک سریال با داستان های کوتاه باشد، اما این ایده در یک فیلم سینمایی نامناسب به کارگرفته شده است. یکی از آشکارترین نقص های فیلم این است که به بعضی شخصیت ها بهای بیشتری داده شده و دیگر این که پیش بردن چندین داستان کنار هم بازدهی کمی داشته و بی هدف به نظر می رسد.

موجه ترین داستان فیلم مربوط به «میرکها»(با بازی لوسیا سیپوسووا) است. یک فاحشه گران قیمت که با خواهرش آنا (با بازی گابریلا مارکینکووا) در براتیسلاوا زندگی می کند. آن ها به خاطر شغل میرکها به وین سفر می کنند. آنا در کار خواهرش مشارکت نمی کند، اما بیرون هتل هایی که خواهرش در آن ها قرار دارد، صبر می کند. اولین مشتری میرکها در وین یک مرد متاهل تنهاست (با بازی جود لاو) که از خانه اش دور است. بعدتر میرکها پول می گیرد تا ساعتی را با یک مواد فروش بگذراند. وقتی آن دو با هم در اتاق هستند، او سر صحبت را با سرگی(با بازی ولادمیر میدوویشنکف) باز می کند که بادی گارد و راننده مرد مواد فروش است. او فرصتی را با این زن جوان زیبا به دست آورده است که قبلاً خوابش را هم نمی دید.

خیلی از بخش های فیلم ۳۶۰ در مورد خیانت ( چه واقعی و چه فرضی) و دلایلی که باعث می شود بعضی افراد منحرف شوند و بعضی دیگر وفادار باقی بمانند، است. اگر یک فیلم متوسط، دریچه ای به روی زندگی دیگران باز می کند، ۳۶۰ فقط اجازه می دهد یک نگاه سر سری به مدخل دریچه بیندازید. خیلی سخت می توان از کوتاهی تصاویر احساس رضایت کرد. دیدن بازیگرانی چون هاپکینز، لاو و ویز همیشه لذت بخش است، اما این حقیقت که در این فیلم چیز زیادی از آن ها خواسته نشده، برایتان نا امید کننده خواهد بود. مثلاً هاپکینز به جز دیالوگ خوانی هیچ کار دیگری نمی کند، اما صدای عمیق و قوی او و چهره گویا و پر معنایش به راحتی بیننده را گول می زند که باور کند هاپکینز فقط نقش یک راوی را در این فیلم ندارد.

وقتی فیلم، بیشتر از توجه به داستان، به تعریف ساختار پرداخته است، شاید انتظار آشکار سازی حقیقتی شیطانی یا فاش کردن یک راز بزرگ را از آن داشته باشیم. اما ۳۶۰ هیچ چیز جز رفت و آمد بین کاراکترها و قاره ها ندارد و اشارات کوتاه و ناقصی به مقوله های ازدواج، عشق بازی، کارهای تجاری و برخوردهای بازیگوشانه افراد با هم دارد. کارگردانی چون میرلس، با قصد قبلی این فیلم را این طور غیر جاه طلبانه و بدون چالش ساخته است و احتمالاً به آن به عنوان شانسی برای دیدن کشورهای مختلف (فرانسه، وین، اسلواکی، انگلستان و امریکا) و کار با بازیگران متنوع نگاه کرده است. با این وجود ممکن است این بحث هم بشود که بیشتر تصاویر مختلف فیلم یک یا دو ساختار را بیشتر نشان نمی دهند. آن ها هنوز شروع نشده، خاتمه می یابند و ما مجبور به گذشتن از آن می شویم. وقتی یک فصل از فیلم ملال آور است (و در طول فیلم خیلی از این تصاویر می بینیم) باعث می شود که روند داستان به یک توقف اجباری برسد. آغاز و پایان ۳۶۰ محکم است و این میانۀ ضعیف فیلم است که باعث می شود طولانی و بی هدف به نظر برسد.

About Mrezangi

Check Also

ماتریکس 2021

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید!

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید! از …