در اخبار و احادیثی که از معصومین سلام الله علیهم اجمعین رسیده ، از همت عالی مدح و ستایش زیادی شده و فرمودهاند : همچنان که مرغ با بال و پر خویش پرواز میکند ، انسان هم با صفت حمیده بلند همتی میتواند به مقاصد عالیه خود دست یابد.
در حدیثی که زینت بخش این بحث شد، امام صادق علیه السلام میفرماید :
ارزش هر کس به مقدار نظر بلند و علوّ همت اوست شخصی از حضرت پیغمبر اکرم(ص) سؤال کرد یا رسول الله دو کبوتری که در هوا در حال پرواز هستند ، کدامیک از آنها نزد شما محبوب تر است؟
فرمودند آنکه بالاتر رفته و خود را به اوج زیادتر رسانده است.
سعدالدین تفتازانی از علماء و پایه گذاران فن بلاغت است، از پسرش پرسید میل داری به چه مقامی برسی؟گفت به مقام علمی شما، پدر گفت همتت کوتاه است، من تصمیم گرفتم به مقام علمی امام صادق علیه السلام برسم ، با تلاش و کوشش به اینجا رسیدهام ، تو به کجا خواهی رسید
در قرآن هم که کلام خداست به اسبان تندرویی که از کثرت سرعت از زیر سم آنها موقعی که به سنگ برخورد میکنند برق جستن میکند قسم یاد فرموده :
والعادیات ضجاً فالموریات قدحاً یعنی قسم به اسبان تندرویی که در اثر سرعت و شتاب صدای نفس و شکم های آنها از دور شنیده میشود، و هرگاه سم اسبان به سنگی برسد در اثر سرعت از زیر سم آنها برق میجهد، و در آیه دیگر میفرماید:
فالسابقات سبقاً یعنی به آن اسبانی که در میدان مسابقه جلو میروند ، وقتی که حیوانی تندرو و چالاک اینقدر مورد علاقه حضرت احدییت است که باو قسم میخورد، پس مؤمن متقی که گل سر سبد عالم وجود است هرگاه دارای جانی گرم و همتی عالی گردید به چه سرحدی از سعادت قدم خواهد گذاشت و نیز علی علیهالسلام میفرماید :
برای حیات شما قیمتی نمیشود فرض کرد، پس او را ارزان از دست ندهید جز با قیمت بهشت .
ابوریجان بیرونی در پیگیری علم شهرت خاصی دارد، میگویند در لحظات آخر عمرش یکی از فقها به عیادتش آمد با اینکه رشته تخصصی او فلسفه و ریاضیات و جامعه شناسی بوده و منجم خوبی هم بود، از فقیه مسئلهای در باره ارث پرسید.
فقیه گفت الآن چه وقت این مسئله است، گفت این را هم بدانم و بمیرم بهتر است؟
یا ندانم و بمیرم ؟ ۱
قال علی علیهالسلام :
الفخر بالهمم العالیه لا بالرممم البالیه یعنی سربلندی و افتخار به همت و فکر بلند است نه به استخوان پوسیده گذشتگان .
سعدالدین تفتازانی از علماء و پایه گذاران فن بلاغت است، از پسرش پرسید میل داری به چه مقامی برسی؟
گفت به مقام علمی شما، پدر گفت همتت کوتاه است، من تصمیم گرفتم به مقام علمی امام صادق علیه السلام برسم ، با تلاش و کوشش به اینجا رسیدهام ، تو به کجا خواهی رسید.۲
خاطرهای از مؤلف :
موقعی که وزارت فرهنگ و آموزش عالی میرفتم با اینکه شغلم آموزش معارف اسلامی بود که هر روز در یکی از ساختمانهای آن وزارتخانه به پرسنل آموزش معارف اسلامی میدادم، ولی همه روزه نماز را در ساختمان مرکزی به جماعت میخواندم طرز سلوک و رفتارم با اشخاص بقدری حسنه بود که از شخص وزیر گرفته تا طبقات پایین همه نسبت به من محبت داشتند، زیرا مردم دار بودم.
روزی اطلاع حاصل شد که مادر یکی از کارمندان فوت کرده است به رفقا گفتم بیائید دسته جمعی به منزلش برویم و اظهار همدردی نمائیم، اتوبوسی از پارکنیگ خواستم دسته جمعی به منزل او که در جنوب شهر بود رفتیم، من که در ردیف جلو سوار شده بودم زودتر پیاده شدم، دیدم این بنده خدا در خانه محقر و کوچکی زندگی میکند که ظرفیت سرپا ایستادن ما را هم ندارد، به آن دوستمان گفتم اعلامیه مجلس ترحیم تان را بدهید ، تا روز معین در مجلس ختمتان شرکت کنیم، اعلامیه را گرفتیم و برگشتیم و روز معین در مسجد و مجلس ختم شرکت کردیم، و بعد از شب هفت چند نفر فرستادیم او را سرکار آوردند.
ایشان به اطاق من آمد و گفت شما مرا در محل خیلی سرافراز کردید، من در محل آدم گمنامی بودم، آمدن شما با آن تشریفات باعث سربلندی من شد، گفتم روز اول که آمدیم من در حقت دعا کردم، از خدا خواستم که خانه بزرگتری به شما بدهد.
لبخندی زد و گفت آقا خودم مقصرم، چند سال پیش برای اولین بار مشهد رفتم، عرض کردم آقا امام رضا من از مستأجری در تهران خسته شدهام، از خدا بخواه به من خانهای کرامت کند ولو اینکه جای یکدست رختخواب داشته باشد، گفتم بنده خدا چرا همتت کوتاه بوده، حالا که شخصیتی مانند حضرت امام رضا علیهالسلام را در خانه خدا واسطه کردهای چرا خانه بزرگتری نخواستهای؟
من خودم همیشه نظر و همت بلندی داشته و دارم همیشه عرض کردهام خدا، میخواهم خوب بخورم، خوب بپوشم، ماشین خوب داشته باشم، خانه خوب داشته باشم، بچه خوب داشته باشم، همسر خوب داشته باشم، همینطور هم عطا فرموده، من خدا را بد عادت نکردهام ، معتقدم هر طوری بخواهی همانطور میدهد، خوب دقت کنید، وقتی که خدا را قادر مطلق میدانم و خدا را بخیل و تنگ نظر نمیدانم، من چرا همتم کوتاه باشد؟
بعضیها میگویند خدا نان زیر برفی بدهد، بهار که شد دستم کار میکند و دهانم میخورد، همانطور هم به او میدهد.
توصیه میکنم که همیشه همتی بلند داشته باشید، خداوند هم بلندنظرها را دوست دارد.
بعضیها میگویند خدا آخرتمان را خوب کند، دنیا میگذرد ، من اینطور نمیگویم، من میگویم خدا هم این دنیایم را خوب کن و هم آن دنیایم را، ربنا آتنا فیالدنیا حسنه و فیالآخره حسنه خدا که صفت بد ندارد (بخیل و تنگ نظر نیست) بلکه کرمش حد و حصر ندارد و با ظرف بزرگ درخانهاش به گدائی میروم.
همت بلند دار که مردان روزگار از همت بلند به جایی رسیدهاند
مردی بلند همت :
سپاهیان اسکندر ، شهری را فتح کردند و پرچم حکومت اسکندر را بر فراز خانههای آنها برافراشتند پس از مدتی اسکندر وارد آن شهر شد و پرسید :
آیا از شاهزادگان قبلی کسی در این شهر باقی مانده ؟
جواب دادند تنها یک مرد باقی مانده و او نیز همواره در قبرستان بسر میبرد، و کنار قبرها را محل سکونت خود قرار داده است.
در اخبار و احادیثی که از معصومین سلام الله علیهم اجمعین رسیده ، از همت عالی مدح و ستایش زیادی شده و فرمودهاند : همچنان که مرغ با بال و پر خویش پرواز میکند ، انسان هم با صفت حمیده بلند همتی میتواند به مقاصد عالیه خود دست یابد.
اسکندر دستور احضارش را داد ، او را مخاطب قرار داد و گفت چرا کنار قبرها را محل سکونت خود قراردادی؟
شاهزاده گفت دوست داشتم بین استخوانهای شاهان و نوکرانشان را در گورستان مشخص کنم و از همدیگر متمایز سازم، ولی به این کار موفق نشدم، زیرا دیدم استخوانهای همه (شاه و گدا) یکسانند.
اسکندر گفت اگر از من متابعت و پیروی کنی و همتی بلند داشته باشی ، تو را به پادشاهی همین جا منصوب میکنم تا شکوه و عظمت گذشته تان را بازیابی ، شاهزاده گفت همت من بلندتر از اینها است که گفتی ، من بدنبال زندگیای هستم که مرگ نداشته باشد، بدنبال جوانیای هستم که پیری نداشته باشد، بدنبال ثروتی هستم که فقر و نداری از پی او نباشد، من بدنبال شادمانیای هستم که اندوه از پیآن نباشد .
اسکندر گفت چنین اموری که همت تو خواهان آنست در نزد من پیدا نمیشود، شاهزاده گفت پس مرا به حال خود بگذار تا بروم سراغ کسی که (خدائی) که این امور (زندگی جاوید) در نزد اوست.
نوشته : سید غلامرضا موسوی بروجردی
فرآوری: شکوری_گروه دین و اندیشه تبیان
___________________________
۱- صفحه ۴۱۵ اسلام و مقتضیات زمان استاد مطهری .
۲- صفحه ۶۵ رمز پیروزی مردان بزرگ نوشته استاد جعفر سبحانی چاپ هشتم.