انیس نقاش :
حاج عماد از روز اول که به مسائل نظامی و مقاومت وارد شد به این ذهنیت ایمان داشت که دشمن نخست ما صهیونیسم است. هرچند در آن روزگار لبنان درگیر جنگ داخلی بود اما آموزشهایی که وی دیده بود نه برای مسائل داخلی لبنان که درباره مبارزات فلسطین و حزبالله با اسرائیل بود. در آن زمان که حاج عماد در حال برنامهریزی برای مقابله با حملات دشمن صهیونیستی بودند حتی جنوب لبنان هم در سیطره ارتش اشغالگر نبود. در سال ۱۹۷۸ که اسرائیل جنوب لبنان را اشغال کرد عماد مغنیه با دوستان خود برای مبارزه با رژیم صهیونیستی همپیمان شدند. وی همچنین از روابط نزدیکی که با دوستان خود در خارج و داخل داشت برای ادامه مبارزات استفاده کرد. بعد از انقلاب اسلامی ایران حاج عماد که به ایمان و عزم انقلابی مردم و سران بویژه رهبر ایران آگاه شده بود به سرعت با این کشور ارتباط برقرار کرد.
البته ایشان مدام در فکر طراحی تاکتیکهای جدید و سیستمهای نوین برای ادامه مبارزات بودند و آن را فورا به تشکیلات خود منتقل میکردند. در نخستین اردوگاه نظامی که مشغول به آموزش شدند به هیچوجه درباره جنگ داخلی صحبت نمیکردند بلکه همواره محور بحثهای ایشان صهیونیستها بودند. وی میگفت جنوب لبنان هماکنون آرام است ولی تا چند وقت دیگر متشنج میشود لذا باید از فرصت استفاده کرد و به فکر ایجاد تشکیلات و آموزش نیروها بود. وقتی جبهه به این منطقه رسید تشکیلات هم باید آماده باشد. حاج عماد معتقد بود که از لحاظ جنگی همیشه باید جلوتر از دشمن باشیم و همه احتمالات را پیشبینی کرده و برای مواجهه با آن آماده باشیم. یعنی اینطور نباشد که وقتی مشکلی پیش آمد، تازه به فکر چارهجویی بیفتیم که نیرو را چگونه و کجا بفرستیم یا تجهیزات را از کجا بیاوریم. این ویژگی حاج عماد از جمله خصوصیات منحصر به فرد ایشان بود که کمنظیر است. یکی از دلایل قدرت کنونی حزبالله لبنان نیز به خاطر همین مساله است که همواره جلوتر از زمان حرکت میکند. همه این امور به صورت محرمانه انجام و به این ترتیب دشمن غافلگیر میشد. هماکنون میبینیم که دشمن صهیونیستی درباره اتخاذ تدابیر شروع به کار و آغاز عملیات با مشکل مواجه شده لذا با تهدید مقاومت به نوعی میخواهد ضعف خود را جبران کند و برای همین است که خطاب به حزبالله میگوید: ” به ما حمله نکنید زیرا ما قدرت بالایی داریم و شما را نابود میکنیم “.
سوال :
جنابعالی از چه زمانی شهید مغنیه را میشناختید و چگونه با ایشان ارتباط برقرار کردید؟ اصولا ایشان کار خود را از کجا آغاز کردند؟
انیس نقاش :
من از زمانی که در لبنان آموزش نظامی میدیدم ایشان را میشناختم. نبوغ حاج عماد بسیار واضح بود زیرا از همان زمان آموزش، او و تعداد معدود دیگری بودند که در میان سخنان استادان به دنبال پاسخ سوالات تاکتیکی و بسیار دقیق و جزئی میگشتند و این نشان از فکر بالای او داشت. حاج عماد وقتی عملیات مقاومت اسلامی شروع شد جزو عناصر و ارکانی بودند که هم با ایران ارتباط داشتند هم با سازمان فتح و هم با بسیجیان مومن حزبالله.
حاج عماد قبل از تشکیل حزبالله با فتح ارتباط داشت. وی عضویتی در جنبش امل نداشت زیرا این جنبش در آن زمان (سال ۱۹۷۶) سکولار بود و خیلی مومن نبودند. حاج عماد فردی بسیار مومن بود که از ۱۶ سالگی نزد علامه سید محمدحسین فضلالله درس میآموخت. او در الفتح آموزش میدید ولی عضو این گروه نبود. بعدها تشکل ویژه دانشجویان را در سازمان الفتح تاسیس کرد که آرمانهایش با اهداف این سازمان کاملا متفاوت بود. این تشکل با ریشهای لبنانی از لحاظ نوع مبارزات، سیاستهای نظامی و ساختار سیاسی کاملا با فتح متفاوت بود. اعضای همین تشکیلات بودند که بعدها در مارون الراس با ارتش اسرائیل درگیر شدند و ۹ نفر از آنها را به هلاکت رسانده و ۱۶ نفر را زخمی کردند. بعدها نیروهای آمریکایی به این بهانه که لبنان دولتی ضعیف دارد و نیازمند به کمک است وارد این کشور شدند اما به شرط آنکه نیروهای فلسطینی در این کشور حضور نداشته باشند. اما این مساله نتیجه عکس داد و بعد از دو- سه عملیات استشهادی هم آمریکاییها و هم فرانسویها از لبنان فرار کردند. ناتو به بهانه تقویت دولت و به اصطلاح مهار مقاومت وارد لبنان میشود اما با چند عملیات استشهادی معدود از هم میپاشد و میگریزد. در آن عملیاتها ۷۵ فرانسوی، ۷۰ اسرائیلی و بیش از ۲۰۰ آمریکایی کشته شدند. این ضربه از لحاظ نظامی حتی بزرگتر از خسارت جانی آمریکا در حادثه ۱۱ سپتامبر بود ولی برنامههای حاج عماد همیشه محرمانه و البته مورد اطمینان همگان بود. من به شخصه از حاج عماد مسائل محرمانه یا حتی اموری که به من مربوط میشد را نمیپرسیدم مگر اینکه خودشان بگویند. درباره روابط او با یاسر عرفات نیز تا زمانی که در تونس با عرفات ملاقات کردم اطلاعی نداشتم. در آنجا وقتی از عرفات پرسیدم که چرا از حزبالله کمک نمیخواهید و در مسائل جنوب لبنان همکاری نمیکنید، وی گفت، اگر حاج عماد از من بخواهد و ضمانت این همکاری دوطرفه از سوی تهران تضمین شود من هم با شما همکاری میکنم. بردن نام شخص مغنیه و نه تشکیلات حزبالله از سوی عرفات بسیار تعجببرانگیز بود. آن هنگام بود که از روابط عرفات و حاج عماد آگاه شدم چنانکه بعدها یک نفر از دوستان مغنیه که به نمایندگی از ایشان در تونس با عرفات دیدار میکرد نیز این مساله را تایید کرد. عرفات تا آن زمان به هر کسی که میخواست با اسرائیل بجنگد اسلحه و تجهیزات میداده است اما بعدها که بسیاری از این قولهای مبارزه دروغین از آب درآمد وی دیگر به کسی اعتماد نکرد و گفت اگر روزی بخواهیم به جنوب لبنان برگردیم تنها با پیشنهاد و همکاری حاج عماد این امر میسر خواهد بود.
سوال :
به اعتقاد صاحبنظران جنگ ۳۳ روزه لبنان از سوی نیروهای مقاومت پیشبینی شده بود، لذا تشکیلات حزبالله به خوبی از مدیریت جنگ برآمد و در نهایت پیروز شد، نظر شما در اینباره چیست؟
انیس نقاش :
سالها پیش از جنگ در ارودگاه جویه لبنان که منطقهای دور از شهر و آبادی بود “جنگ شهری ” درس میدادم. کسی از شاگردانم پرسید که چرا در این منطقه چنین درسی میدهم، گفتم من اطمینان دارم روزی فراخواهد رسید که رژیم صهیونیستی تا بیروت پیش میآید و آنجا با ما میجنگد و در آن روز ما باید از بیروت دفاع کنیم. حتی وقتی که در زندان فرانسه بودم نیز درباره جنگ با اسرائیل برنامهریزی میکردم. در آن زمان وقتی ریگان رئیسجمهور آمریکا و ساندر هیگ معاون امنیتی او شد، بگین در اسرائیل نخست وزیر و شارون نیز وزیر جنگ او شد. پیشبینی کردم که حتما جنگ بزرگی در منطقه رخ میدهد و تا بیروت میرسد. این مطلب را در گزارشی به لبنان فرستادم که حتی وزارت خارجه فرانسه هم از این گزارش کپی تهیه کرده بود و پس از ترجمه آن بشدت شگفتزده شدند.
سوال :
درباره ایده تشکیل مقاومت و اصولاً جبههای برای مبارزه با رژیم صهیونیستی جنابعالی چه نقشی داشتید؟
انیس نقاش :
اندکی پس از اشغال لبنان در دیداری که با یاسر عرفات داشتم به او گفتم که در شرایط کنونی کمک گرفتن از تنها چند لبنانی و الفتح کار را به نتیجه نمیرساند، باید تشکیلاتی گستردهتر برای آزادی جنوب لبنان تشکیل شود. گفتم یک تشکیلات لبنانی به نام مقاومت ایجاد میکنم که صرفاً هدف آن مبارزه با اسرائیل باشد. او هم قبول کرد و اسلحه و امکانات در اختیار من قرار داد. نزدیک به ۲۰۰ مبارز لبنانی را که تعدادی از آنها عضو الفتح بودند و تعدادی هم از سازمانهای دیگر در جنوب لبنان، آماده کردم. به محض اینکه انقلاب ایران پیروز شد ما نیز شروع به رد و بدل کردن تجربههای خود با ایران کردیم اما این ارتباط با رفتن من به فرانسه قطع شد. پس از آن تعدادی از این تشکیلات لبنانی ضمن برقراری رابطه با سپاه به ایران آمدند. در آن هنگام هنوز حزبالله نبود. قبل از حمله دوم اسرائیل به لبنان در سال ۱۹۸۲، میدانستیم تشکیلات مقاومت باید عظیمتر از قبل شود یعنی از قبل پیشبینی کرده بودیم که اسرائیل میآید پس ما باید آماده باشیم. حاج عماد این دیدگاه استراتژیک را کاملاً درک کرده و معتقد بودند که کار مقطعی فایده ندارد. همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی ایران که یک هدیه الهی بود، مصر از جنگ خارج شد و ضمن امضای قرارداد کمپ دیوید با اسرائیل، همپیمان آمریکا در منطقه شد اما توازن منطقه به لطف خدا حفظ شد زیرا ایران که قبل از انقلاب همپیمان آمریکا بود پس از انقلاب نهتنها به کشوری بیطرف بلکه به دشمن آمریکا و اسرائیل بدل شد. در آن زمان آقایان رضایی و رفیقدوست به لبنان آمدند تا چند برنامه را اجرا کنند. یکی از برنامههای آنها امضای توافقنامه با سازمان الفتح (ساف) برای همکاری نظامی و امنیتی بود. پس از آن از تشکیلات ما در جنوب لبنان بازدید کردند.
سوال :
با توجه به گفتههای شما، در آغاز روابط سازمان الفتح با ایران مسالمتآمیز بود پس چرا بعدها سیاستهایی مخالف و متفاوت از قبل اتخاذ کردند؟
انیس نقاش :
مسؤولان الفتح پس از انقلاب روابط خود را با ایران تقویت نکرده بلکه با عملکرد نادرستی که داشتند از دایره دوستان ایران خارج شدند بنابراین اختلافاتی که ابومازن در حال حاضر با ایران دارد ریشه در مشکلات استراتژیک الفتح در زمان گذشته دارد.
سوال :
درباره ترور حاج عماد، گمان میکنید که چه عوامل و عناصری در افشای موقعیت مکانی ایشان نقش داشتند و علت عدم انتشار گزارشی موثق و کامل درباره ترور حاج عماد چه بوده است؟
انیس نقاش :
این سوال از چند جنبه قابل بررسی است؛ یکی اینکه نمیتوان گفت شهادت مغنیه در نتیجه غفلت یا وجود خلأ در سازمان امنیتی حزبالله رخ داد زیرا مسؤولیت این سازمان برعهده خود حاج عماد بوده است؛ به این معنی که حاج رضوان تنها شخصی از اعضای حزبالله بود که با توجه به داشتن مسؤولیت سازمان امنیت حزبالله شخصاً مسائل حفاظتی خود را برنامهریزی میکرد و سازمان نمیتوانست به او بگوید چگونه ترتیبات امنیتی مربوط به خود را سامان دهد. مساله دوم این بود که بعد از جنگ ۳۳ روزه، روابط حاجعماد بسیار گسترده شد و موضوعاتی نظیر عراق و فلسطین نیز علاوه بر حزبالله در حیطه تفکرات و برنامههای ایشان قرار گرفت. این امر منجر به توسعه روابط با گروههای فلسطینی شد به نحوی که اگر قبل از آن مثلاً سالی یکی، دو بار با یکی از مسؤولان فلسطینی دیدار میکردند در آن زمان این دیدارها به برنامههای هفتگی و با چندین نفر تبدیل شده بود، ضمن اینکه دیدارهای فوق نه در جنوب لبنان که در سوریه انجام میشد؛ جایی که تحت کنترل حزبالله نبوده و دشمنان هم از این نکته کمال استفاده را کردند.
از سوی دیگر مسؤولان سوری هم از حضور مغنیه در این کشور کاملاً آگاه نبودهاند زیرا بنا به دلایل امنیتی نام و سمت دقیق ایشان فاش نشده بود، لذا سیستمهای امنیتی سوریه هم بنا به عدم آگاهی خود از حاج عماد مراقبت نمیکردند.
سوال :
نقش دیگر کشورهای عربی در طرحریزی ترور حاجعماد چگونه بوده است؟
انیس نقاش :
برنامه ترور حاجعماد با همکاری مشترک سازمانهای امنیتی برخی کشورهای عربی، اسرائیل و آمریکا طراحی شد. با وجود آنکه نقش اصلی در این توطئه برعهده اسرائیل بود اما بقیه کشورها نیز این رژیم را یاری کردند. از چند سال پیش تاکنون برخی از کشورهای عربی در ایجاد جنگ روانی در منطقه و سرمایهگذاری برای مبارزه با تشکیلات مقاومت با رژیم صهیونیستی همکاری دارند، چنانکه مصر به صورت علنی و اردن و عربستان نیز در پشت پرده همپیمان اسرائیل هستند و پروژههای چند صدمیلیون دلاری را برای رسیدن به اهداف خود اجرا کردهاند.
سوال :
تحلیل شما از برنامههای مبارزاتی حاجعماد و کیفیت انتقامگیری حزبالله از دشمن صهیونیستی با استناد به سخنان سیدحسن نصرالله که ترور حاجعماد را آغاز نابودی اسرائیل دانستهاند، چیست؟
انیس نقاش :
جنگ مقاومت با اسرائیل را میتوان به دو مرحله تقسیم کرد؛ مرحله اول جنگ چریکی و همان حمله به اسرائیلیهای حاضر در جنوب لبنان بود. در این مرحله طرحهای حاجعماد در میان همه تشکیلات امل، حزبالله و گروههای فلسطینی حرف اول را میزد. بعد از سال ۲۰۰۰ و آزادی جنوب لبنان، تاکتیک متفاوتی در جنگ ۳۳ روزه پیاده شد که هنوز برای سازمانهای امنیتی دنیا ناشناخته است. هماکنون به دشمن صهیونیستی که پیش از این با هر حملهای منطقه مورد نظر را به اشغال خود درمیآورد اثبات شد که با وجود مقاومت دیگر در حملههای زمینی هم توفیقی نخواهد داشت و شکست خواهد خورد. چنانکه در جنگ ۲۲ روزه هم همان سیستم جنگ لبنان اجرا و رژیم صهیونیستی در مدت زمان کمتری شکست خورد. بنابراین استراتژی عماد مغنیه برای بار دوم و این بار در غزه پیاده شد و نتیجه داد. اما درباره پاسخگویی به ترور حاج عماد و سخن سید حسننصرالله مبنی بر نابودی اسرائیل، این نکته قابل توجه است که برنامههای از پیش طراحی شده خود مغنیه نهایتاً انتقام خون او را خواهد گرفت و منظور سیدحسن نصرالله نیز همین بود.
سوال :
چشمانداز مبارزات آینده گروههای مقاومت با اشغالگران صهیونیست را باتوجه به نتایج و پیامدهای دو جنگ لبنان و غزه، چگونه ارزیابی میکنید؟
انیس نقاش :
جنگ غزه جنگ میانی بود یعنی اسرائیل در سه جنگ نابود میشود؛ جنگ اول لبنان و جنگ دوم غزه بود و اما جنگ سوم همان جنگ نهایی و نابودی کامل اسرائیل است. اسرائیل هماکنون به حدی تضعیف شده که حتی نمیتواند جلوی موشکهای حماس را بگیرد چه برسد به هزاران موشکی که احتمال دارد از لبنان به تمامی نقاط اراضی اشغالی پرتاب شود. این کشورهای عربی هم که از اسرائیل حمایت میکنند به این دلیل است که روابط استراتژیک با اسرائیل دارند و وجود آنها به وجود اسرائیل مرتبط است. در شرایط کنونی کشورهایی مثل مصر، عربستان، اردن و برخی دیگر درک کردهاند که وجود اسرائیل برای پیشبرد اهداف آنها ضروری است، بنابراین اگر یک روز مصر و اسرائیل با هم به غزه حمله کنند تعجببرانگیز نیست.
سوال :
چنانکه گفتید، وجود برخی کشورهای عربی به وجود اسرائیل گره خورده است، به نظر شما چرا همپیمانی این کشورها با رژیم صهیونیستی تا به این حد برای اعراب مهم است؟
انیس نقاش :
نکته قابل توجه در این مقوله این است که خود این کشورهای عربی دارای مشروعیت لازم نیستند زیرا از دل مردم برنیامده و بهطور استبدادی انتخاب شدهاند بنابراین اگر آمریکا و اسرائیل به عنوان حامیان این دولتها ارتباط خود را با آنها قطع کنند، آنها هم طبیعتا با خلع قدرت مواجه میشوند، لذا این کشورهای عربی به نحوی دارند از خود دفاع میکنند. این کشورهای عربی دو دسته هستند؛ دسته اول مثل ملکعبدالله اول، پادشاه اردن که قوم و قبیله او در عربستان هستند. او به دلیل حضور عبدالعزیز نمیتواند به عربستان برگردد، برادرش هم در سوریه کشته شده است لذا وی دست همکاری به سوی انگلیس دراز کرد و این کشور هم عمارتی را برای عبدالله در نزدیکی محل اقامتش یعنی شهر امان برقرار کرد. با وجود آنکه ملکعبدالله اول هیچ ارتباطی با ملت اردن ندارد اما با پول و پشتیبانی انگلیس توانست دولت و پادشاهی تشکیل دهد. حال این دولت برای استمرار بقای خود نیازمند حمایت از منافع انگلیس است. دسته دوم کشورهای عربی مثل مصر هستند. در زمان ریاست جمهوری جمال عبدالناصر بر مصر، انور سادات معاون او بود. پس از فوت عبدالناصر، انور سادات رئیسجمهور مصر شد و حسنی مبارک را که یک افسر نیروی هوایی بود به عنوان نخستوزیر معرفی کرد. یک ساعت پس از اعلام این خبر، سفیر آمریکا در ملاقاتی محرمانه با انور سادات به وی تأکید کرد که حسنی مبارک باید معاون اول و نه نخستوزیر انور سادات باشد. ظهر همان روز حکم جدیدی از سوی انور سادات صادر و شخص دیگری به عنوان نخستوزیر معرفی شد. مبارک، معاون اول انور سادات شد و پس از ترور رئیسجمهور بهدست خالد اسلامبولی، جانشین وی شد. بدین ترتیب نقش آمریکا در به قدرت رسیدن مبارک کاملا واضح و روشن است، لذا دو گروه کشورهای عربی عبارتند از یک گروه که از ابتدا توسط آمریکا و انگلیس بر سر کار آمدند و گروه دوم بهطور غیرمستقیم توسط این کشورها به قدرت رسیدند و حمایت میشوند.
سوال :
مهمترین دیدار شما با حاج عماد چه زمانی بوده و در چه موردی مذاکره کردهاید.
انیس نقاش :
مهمترین دیدار ما قبل از جنگ ۳۳روزه لبنان بود که در آن درباره تاکتیک و چارچوب جنگ مذاکره کردیم. اولا در آن نشست من پیشبینی کردم جنگ نزدیک است. حاج عماد هم برنامهها و نوع تجهیزاتی که برای هر حملهای قرار بود استفاده شود را برای من توضیح داد. حاج عماد به دقت تمامی تاکتیکهای جنگ و نحوه استفاده از ادوات جنگی را برای من توضیح دادند زیرا ایشان به همه امور جنگی از برنامهریزی گرفته تا به کارگیری سلاحها کاملا آگاه بودند. همان موقع بود که من در چشمهای حاج عماد برق پیروزی را که میدرخشید، دیدم و مطمئن شدم که رژیم صهیونیستی شکست خواهد خورد.
سوال :
پس از ترور حاج عماد وقتی که سیدحسن نصرالله از انتقام بزرگ سخن گفتند برخی بر این اعتقاد بودند که این انتقام در داخل اراضی اشغالی مثلا خود تلآویو انجام میشود، آیا از نظر امکانات و دیگر شرایط، وقوع چنین امری توسط حزبالله عملی است؟
انیس نقاش :
حزبالله یک شیوه جدید را برای جنگ پیاده کرده است و تاکتیک خاص خود را دارد. همچنین از آنجا که اسرائیل خارج از لبنان عملیات ترور را انجام داد لذا حزبالله نیز ممکن است در جایی در دنیا؛ نیویورک، پاریس، لبنان، اراضی اشغالی یا هر جای دیگری ضربه را وارد کرده و انتقام بگیرد. در شرایط کنونی اسرائیل از لحاظ لجستیکی، امکاناتی و کادر نظامی به پایان رسیده و تنها از لحاظ مقررات سیاسی حضور دارد، به همین دلیل سیدحسن نصرالله گفتند که امروز باید به رژیم صهیونیستی ضربه زد و اما نوع ضربهای که به دشمن وارد خواهد آمد از سوی خود سیدنصرالله تعیین میشود که در چه حدی و چگونه باشد. برای حمله به دشمن باید به تدریج و گام به گام حرکت کرد تا به هدف رسید. چنانکه میبینیم اسرائیل با از دست دادن اعتماد به نفس خود کمکم مقاومتش از ۳۳ روز به ۲۲ روز رسید. ما ابتدا از جنگ چریکی آغاز کردیم و بعد به جنگ برای اخراج اسرائیل از جنوب و شمال اراضی اشغالی رسیدیم. برد این نوع جنگ در طول تاریخ نیز اثبات شده است چنانکه در ویتنام، آمریکا با آن همه توان نظامی و قدرتی که داشت نتوانست در برابر مقاومت و جنگ چریکی مردم پیروز شود. الجزایر نیز همین تجربه را داشت؛ وقتی جنگ چریکی رخ داد؛ نیروهای اشغالگر خسته شده و شکست خوردند. در همین راستا میتوان به ارتش اسرائیل نام “ارتش دفاع ” داد. این نام برای نخستینبار مطرح شد زیرا معتقدیم در شرایط کنونی اسرائیل تنها در حال دفاع از خود است و دیگر نمیتواند به کشورها حمله کند.
سوال :
بعد از ترور شهید مغنیه دو گمانهزنی درباره نحوه انتقامگیری حزبالله لبنان مطرح شد؛ یکی اینکه اقدام فوق با ترور یکی از سران اسرائیل پاسخ داده میشود یا حزبالله در جنگی تمامعیار با رژیم صهیونیستی مقابله میکند. به نظر شما کدامیک از حالتهای فوق مصداق سخن سیدحسن نصرالله درباره ضربه نهایی خواهد بود؟
انیس نقاش :
نمیتوان به صراحت اعلام کرد که کدامیک از حالتها رخ میدهد، اما احتمال وقوع حالت دوم بیشتر است هرچند این لزوما به معنای جنگ نخواهد بود ولی در هر حال تصمیم اصلی توسط سیدحسن نصرالله اتخاذ میشود.
سوال :
در حال حاضر با توجه به نتیجه انتخابات پارلمانی اسرائیل و احتمال روی کار آمدن کابینه جدید به ریاست بنیامین نتانیاهو تغییری در سیاستهای رژیم صهیونیستی حاصل میشود؟
انیس نقاش :
هر چند تغییرات کلی در سیاستهای رژیم غاصب اسرائیل به وجود نمیآید اما اگر لیونی نتواند کابینه تشکیل دهد و نتانیاهو مامور تشکیل کابینه شود، افراطگرایی و تندرویهای اسرائیل بیش از پیش به منصه ظهور میرسد اما بیان این نکته ضروری به نظر میرسد که جنگ ۳۳روزه به دستور آمریکا و بهوسیله اسرائیل عملی شد و در نهایت سران صهیونیست و آمریکا قصد بهرهبرداری از آن را داشتند. جنگ ۲۲ روزه به درخواست کشورهای عربی، اجرای اسرائیل و در نهایت بهرهبرداری آمریکا انجام شد ولی اکنون با توجه به روی کار آمدن اوباما بعید است که جنگ بعدی اسرائیل به درخواست آمریکا باشد. سفارش جنگ بعدی از سوی اسرائیل و اجرای آن به طور مستقیم یا غیرمستقیم از سوی کشورهای عربی خواهد بود.
سوال :
با توجه به در پیش بودن انتخابات پارلمانی لبنان، جنابعالی نتیجه احتمالی این همهپرسی و رقابت ۲ گروه ۸ مارس و ۱۴ مارس را چگونه تحلیل و ارزیابی میکنید؟
انیس نقاش :
اگر گروه ۱۴ مارس با دیگر احزاب وارد ائتلاف نشود حتی قدرت کمتری نسبت به ۸ مارس خواهد داشت. از سوی دیگر مسیحیان لبنان هستند که برگ برنده دست آنهاست. ولی تا ماه ژوئن یعنی حدود ۴ ماه دیگر که انتخابات برگزار شود، ممکن است حوادث مختلفی روی دهد و هر نوع حادثه منطقهای یا داخلی بر آرای مردم تاثیرگذار خواهد بود. چنانکه پس از جنگ ۲۲ روزه و پیروزی حماس و گروههای مقاومت، مردم لبنان متوجه شدند که حزبالله یا کشورهایی مثل ایران همپیمان مردم بوده و در عوض دولتهای عربستان و مصر نمیتوانند پشتیبان لبنان باشند. این امر طبیعتا میتواند در آرای مردم به نفع گروه ۸ مارس و رهبری حزبالله تاثیر بسزایی داشته باشد.
سوال :
درباره مبارزه گروههای مقاومت و مردم با اشغالگران فلسطینی فرآیند تبدیل سنگ فلسطینیها به موشک حماس در جنگ غزه نقش بسزایی داشت، شما این دو نوع جنگ را چگونه ارزیابی میکنید؟
انیس نقاش :
ببینید! هر کدام از این نوع جنگها در مرحله خاصی اثربخش است! سالها پیش من خودم طراح تظاهرات و راهپیماییهای مردم در بیروت بودم و جوانان و دانشجویان را تشویق میکردم که با پلیس بجنگند. حتی یاسر عرفات نیز که دلیل این اقدام را نمیدانست روزی رفت نزد سلیمان فرنجیه، رئیسجمهور وقت لبنان برای مذاکره، رئیسجمهور برای مذاکره پیششرط گذاشت که این تشکیلات دانشجویی باید جمع شود زیرا مخل فعالیتهای دولت هستند. پس از جلسه مذکور عرفات با اعزام یک نماینده نزد من توضیح خواست که چرا اقدامات فوق را انجام میدهیم و من هم توضیح دادم که ارتش لبنان با خرید اسلحه و تجهیز نیروهایش قصد دارد به ما حمله کند. آن جوانانی که سالها قبل با سنگ به دشمن حمله میکردند همان موجب شد که امروز جرأت کنند و با در دست گرفتن آر.پی.جی و کاتیوشا جلوی دشمن را بگیرند لذا مرحله سنگ خیلی مهم است و نمیتوان جوانانی که تاکنون نجنگیدند را مستقیما وارد جنگ تمامعیار کرد؛ جنگ با سنگ مقدمه جنگ با سلاح بود.
سوال :
آیا گمان میکنید رژیم صهیونیستی با اتکا به دولتهای اروپایی و آمریکا و همچنین کمک گرفتن از برخی کشورهای عربی میتواند نهایتا مانع از رسیدن امکانات و سلاح به غزه شود؟
انیس نقاش :
به اعتقاد من هیچ ممنوعیت صددرصدی وجود ندارد. در حال حاضر نیروهای مقاومت و دوستان آن باید با به خرج دادن ابتکار عمل، برای رسیدن امکانات به غزه تلاش کنند. در اینجا ۲ مساله وجود دارد، یا اینکه راه ورود اسلحه باید تغییر کند و یا نوع سلاح باید عوض شود. اگر هر کدام از راهها میسر نشد راه بعدی باید در پیش گرفته شود تا مقاومت ادامه یابد. استفاده از مواد شیمیایی برای ساختن بمبهای دستی در کارخانههای زیرزمینی فلسطین یکی از این ابتکار عملها بود که به حقیقت پیوست و نتیجه مثبتی هم داشت.
سوال :
به نظر شما تاثیر جنگ ۳۳ روزه روی معادلات منطقهای و مناسبات کشورهای عربی چه بود و چشمانداز همکاریهای برخی کشورها از جمله مصر و عربستان با رژیم صهیونیستی را چگونه میبینید؟
انیس نقاش :
در نهایت این تحولات، آمریکا از منطقه خاورمیانه خارج میشود، همچنین قدرتهای برتر منطقه که همان ایران، سوریه و گروههای مقاومت لبنان و فلسطین هستند جایگاه خود را مییابند. حتی موقعیت عراق نیز مشخص میشود و با توجه به رفراندومی که قرار است ماه ژوئن در این کشور برگزار شود و مردم نظر خود را درباره حضور یا خروج نیروهای آمریکایی اعلام کنند، موضع بغداد مشخص میشود که البته پیشبینی میشود مردم عراق مایل به ادامه حضور اشغالگران آمریکایی نباشند. از سوی دیگر آمریکا برای پیشبرد اهداف و حفظ قدرت خود در عراق مجبور است از کشورهایی نظیر ایران و روسیه برای تامین امکاناتش استفاده کند لذا واشنگتن که نمیخواهد زیرمجموعه و نیازمند به دو کشور مذکور باشد به بنبست رسیده و از عراق خارج میشود.
سوال :
به نظر شما نقش گروههای داخلی لبنان از جمله کسانی مانند سمیر جعجع یا ولید جنبلاط در برنامه ترور شهید مغنیه چگونه و در چه حدی بوده است؟
انیس نقاش :
این افراد نقش علنی در ترور حاج عماد داشتند، چنانکه ولید جنبلاط چند ماه قبل از ترور با انتقاد صریح از شخص حاج عماد، وی را شخصی خطرناک توصیف کرد. سمیر جعجع حتی در جنگ ۳۳روزه هم با جمعآوری اطلاعات و ارسال آنها به رژیم صهیونیستی برای مبارزه با مقاومت تلاش میکرد. ربوده شدن دیپلماتهای ایرانی نیز با دخالت همین گروهها عملی شد و به طور کلی میتوان گفت، این گروهها به نوعی نفوذی و عوامل دشمن بودند که به احتمال زیاد در عملیات ترور شهید مغنیه دخالت داشتند.
سوال :
به نظر شما ردیابی حاج عماد از سوی موساد در مدت زمان کوتاهی انجام شده یا اینکه طی زمان طولانی موقعیت شهید مغنیه شناسایی شده بود؟
انیس نقاش :
خیر! این شناسایی چند ماه قبل از ترور حاج عماد انجام شده بود. ماموران امنیتی اسرائیل با پیگیری حوادث و ردپای شهید مغنیه توانستند جای او را شناسایی کنند. تشکیلات اطلاعاتی و لجستیکی رژیم صهیونیستی بسیار گسترده است و علاوه بر اراضی اشغالی در کشورهایی نظیر لبنان و مناطق کردستان عراق نیز حضور دارند، حتی روزنامه صهیونیستی یدیعوت آحارونوت هم نوشته بود، شخص ترورکننده حاج عماد از کردستان عراق آمده بود.
منابع :
وطن امروز
خبرگزاری فارس