تحریفات ذهبی در مورد قیام حسین (علیه‏السلام)

تحریفات ذهبی در مورد قیام حسین (علیه‏السلام)Reviewed by مدیریت پرچم های سیاه شرق on Dec 18Rating:

۱ـ وی در ابتدا با ذکر این که مردم کوفه به امام حسین علیه‏السلام نامه نوشته و او را به شهر خود دعوت کردند، از کسانی چون ابوسعید خدری، مسیب بن نجبه فزاری، ابن عبّاس، عبدالله‏ بن مطیع، عبدالله‏ بن عمر، عبدالله‏ بن جعفر یاد می‏کند که سر راه امام را گرفته و یا با او مکاتبه کرده و نسبت به عواقب این اقدام به او هشدار داده‏اند. سخنی که از همه این افراد گزارش شده این است که ای حسین! کوفیان به عهد خود وفادار نیستند، آنان همان کسانی هستند که پدر تو را کشتند و برادرت را مسموم ساختند و تو را هم خواهند کشت.(۱)

 

ذهبی گزارشی از پاسخ امام به آنان نمی‏دهد جز پاسخی که به نامه عبدالله‏ بن جعفر همسر زینب سلام‏الله‏ علیها از سوی ایشان داده شده که امام در آن فرمود: جدّ خود رسول‏الله‏ صلی‏الله‏علیه‏و‏آله را در خواب دیده و ناچار هستم به این سفر عازم شوم.(۲)

در هیچ یک از این گزارشها سخنی از مقصد و هدف والای امام، که همانا اجرای امر به معروف و نهی از منکر، جهاد برای احقاق عدالت، مبارزه با حکام فساق و فجار و … باشد در میان نیست در صورتی که امام از ابتدای سفر تا هنگام شهادت در مواقع مختلفی هدف خویش را بیان کرده و منابع نیز ضبط کرده‏اند.

طبیعی است شمس الدین الذهبی به عنوان یکی از مورخان بزرگ اهل سنت از طرفی خود مستقیما به ثبت این گزارشها تمایلی ندارد و از سوی دیگر، روایات خود را از دو مورخ دیگر اهل سنت یعنی ابن سعد و نیز ابن عساکر صاحب تاریخ دمشق گرفته است که آنان نیز به عنوان تاریخ‎نگاران برجسته مکتب اهل سنت، مسأله مهم مورد نظر را نادیده گرفته و ذکری از آن به میان نمی‏آورند.

۲ـ روایت دیگری که با گزارش‎های مورخان دیگر، سازگاری ندارد این است که عمر بن سعد ابی وقاص توسط فردی خبر قتل مسلم بن عقیل را به امام حسین علیه‏السلام می‏رساند.(۳) در حالی که چنین نیست و عمر بن سعد به قولی که به مسلم برای رسانیدن خبر قتل او داده بود عمل نکرد و امام تنها توسط حر بن یزید ریاحی که راه بر ایشان گرفته بود از شهادت مسلم آگاه شد.(۴) نکته جالب‏تر در این روایت این که وقتی این خبر به امام حسین علیه‏السلام رسید علی اکبر از پدرش خواست تا باز گردد و گفت مردم عراق با او حیله کرده و چون به عهد خود وفادار نیستند، شما هم مسئولیتی در برابر آنان ندارید، ولی در مقابل، فرزندان عقیل گفتند اکنون نمی‏توان بازگشت و حسین علیه‏السلام را به رفتن تشویق می‏کنند! در این حال امام از اصحاب می‏خواهد که هر کس دوست دارد می‏تواند برگردد.(۵)

مردم کوفه به امام حسین علیه‏السلام نامه نوشته و او را به شهر خود دعوت کردند، از کسانی چون ابوسعید خدری، مسیب بن نجبه فزاری، ابن عبّاس، عبدالله‏ بن مطیع، عبدالله‏ بن عمر، عبدالله‏ بن جعفر یاد می‏کند که سر راه امام را گرفته و یا با او مکاتبه کرده و نسبت به عواقب این اقدام به او هشدار داده‏اند.

گزارش ذهبی معنایی جز سست و مردد نشان دادن نزدیکترین کسان حسین علیه‏السلام یعنی فرزند برومندش علی اکبر نسبت به این امر عظیم و واجب الهی در بر ندارد. البته باید افزود درخواست علی اکبر برای بازگشت در منابع دیگر ذکر نشده است.

۳ـ گزارش دیگری که ذهبی ثبت کرده، صحبت امام با کسانی است که راه را بر او گرفتند، ایشان از آنان می‏پرسند آیا شما چیزی را که پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله از مشرکان پذیرفت از من نمی‏پذیرید؟ آنان گفتند آن، چه بود؟ امام پاسخ فرمود وقتی از او تقاضای صلح می‏کردند می‏پذیرفت. آنان نیز جواب منفی دادند.

این روایت همانند روایت ابن عساکر مسأله تقاضا و شرط امام حسین علیه‏السلام برای دیدار و بیعت با یزید را مطرح می‏کند(۶) که در مبحث ابن عساکر بطلان آن را روشن ساختیم.

۴ـ ذهبی همانند ابن عساکر و خصیبی به ذکر غرایب و تغییراتی که پس از قتل امام حسین علیه‏السلام در نظام هستی پدید آمده می‏پردازد که با آنها مشابه است ولی به چند مورد متفاوت از آن اشاره می‏کنیم:

۱ ـ پس از قتل امام حسین علیه‏السلام به مدت شش ماه آسمان قرمز بود.

۲ ـ گیاهان صحرای کربلا که سبز بودند همگی در آن روز خاکستر شدند.

۳ ـ وقتی شتری را در اردوگاه کشتند گوشت آن مثل چوب شد.

۴ ـ ابن عبّاس در آن روز پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله را دید که شیشه‏ای از خون در دست داشت و به ابن عبّاس می‏گفت این خون حسین علیه‏السلام و اصحاب اوست.

۵ ـ ام سلمه گریه و نوحه‏سرایی جنیان بر حسین علیه‏السلام را شنیده است.

۶ـ تمامی مردم شنیدند که جنیان در آن روز بر حسین علیه‏السلام عزاداری می‏کنند و اشعاری در مصیبت قتل او می‏سرایند.(۷)

حرم امام حسین علیه السلام

تلاش ذهبی و ابن کثیر برای تبرئه یزید از قتل امام حسین علیه‏السلام

۵ـ یکی دیگر از ترفندهای زیرکانه مورخان شامی از جمله ذهبی و ابن کثیر مبرّا ساختن یزید از قتل امام حسین علیه‏السلام است که عمدتا کوشیده‏اند بار این گناه عظیم و نابخشودنی را از دوش وی برداشته، به گردن عبیدالله‏ بن زیاد بگذارند و چنین وانمود سازند که وی بطور مستقل و بدون اجازه یزید به قتل امام اقدام کرده و یزید به این امر راضی نبوده است.

شمس الدین الذهبی روایاتی در این مورد ذکر می‏کند؛ از جمله اینکه وقتی سر امام حسین علیه‏السلام نزد یزید فرستاده شد، او سر مبارک را بین دستان خویش قرار داد و می‏گریست و پس از سرودن شعری می‏گفت: اما به خدا سوگند اگر من همراه تو بودم هرگز تو را نمی‏کشتم. سپس امام سجاد علیه‏السلام به او می‏گوید اگر رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله ما را چنین مغلوب و در غل و زنجیر می‏دید دوست داشت که ما از آن غل رهایی یابیم، یزید نیز گفت راست می‏گویی و دستور داد او را از غل رهانیدند و سپس هر چه اسیران خواستند برای آنان فراهم کرده و آنان را به سوی مدینه باز گرداند.(۸)

در روایت بعدی ناراحتی یزید از اقدام عبیدالله‏ را و حتی اینکه وی بر ابن‏مرجانه لعنت فرستاده و همه گناهان را به گردن او می‏اندازد از طبری گزارش می‏کند و پس از آن روایت دیگری از قول امام سجاد علیه‏السلام نقل می‏کند که ما، در حضور یزید گریه او را هنگام دیدن سر مشاهده کرده‏ایم و او به ما هر چه خواستیم بخشید و سپس طی نامه‏ای به مسلم بن عقبه حاکم مدینه سفارش فراوانی نسبت به ما کرد.

(۹)

ابن کثیر نیز در «البدایه و النهایه» همچون ذهبی می‏کوشد تا یزید را از قتل امام مبرا سازد. وی علاوه بر روایات ذهبی روایات دیگری نیز گزارش می‏کند؛ از جمله اینکه:

۱ـ وقتی سرهای شهدا را به حضور وی آوردند گریست و گفت: من از اطاعت شما بدون قتل حسین علیه‏السلام خشنودتر بودم. خداوند ابن سمیه را لعنت کند؛ به خدا سوگند اگر من در کار او بودم از او می‏گذشتم. خداوند حسین علیه‏السلام را رحمت کند.

۲ـ در روایت دیگری آمده است، خداوند ابن‏مرجانه را خوار کند. اگر بین او و این خاندان خویشی و قرابتی و رحمی بود با آنان چنین نمی‏کرد.

۳ـ یزید به زهیر بن قیس که سرهای شهدا را آورده بود صله‏ای نداد و هنگامی که یحیی بن حکم برادر مروان، شعری در تجلیل از عبیدالله‏ و اقدام او سرود بر سینه او زد.

۴ـ در روایتی دیگر از مهربانی یزید نسبت به امام سجاد علیه‏السلام سخن‎ها گفته می‏شود که یزید هیچ غذایی در ظهر و شام نمی‏خورد مگر آن که علی بن الحسین علیه‏السلام را با خود هم‏غذا می‏کرد. و وقتی خواست اهل بیت و اسرا را به مدینه باز گرداند به او گفت: خداوند سمیه را تقبیح و خوار نماید، به خدا سوگند اگر من کنار پدرت بودم چیزی نبود که از من بخواهد و من به او ندهم و تا حد توان از او مرگ را باز دارم حتی اگر به هلاکت بعضی از فرزندان من منجر می‏شد ولی خداوند چنین خواسته بود که دیدی، آنگاه مال فراوانی به آنان بخشید و بهترین لباسها را پوشانیده و به فرستاده خود نسبت به آنان سفارش نمود.

ابن کثیر پس از ذکر این روایات می‏گوید این امر، گفته‏های روافض (شیعیان) را رد می‏کند که می‏گویند اسیران را بر شترهای برهنه بدون پالان و جهاز سوار کردند و لباس‎های آنان به گونه‏ای پاره بود که پشت و مقابل آنان دیده می‏شد. سپس در پایان، خود اظهار می‏دارد که یزید به کشتن امام حسین علیه‏السلام راضی نبود و آنچه به گمان می‏آید اینکه اگر قبل از آنکه امام کشته شود یزید اطلاع می‏یافت او را رها می‏کرد.(۱۰)

امام حسین علیه السلام

دلائل باطل بودن ادعای ذهبی و ابن‏کثیر

۱ـ یزید برای گرفتن بیعت از امام حسین علیه‏السلام در همان ابتدا به حاکم مدینه نوشت که یا از او بیعت بگیر و یا سر از تن او جدا کن و برای من بفرست(۱۱)؛ به عمرو بن سعید دستور می‏دهد به بهانه انجام حج با گروهی به مکه رفته، حسین(علیه‏السلام) را دستگیر کند و نزد او بفرستد و اگر امتناع کرد او را بکشد.(۱۲)

۲ـ عبیدالله‏ بن زیاد لحظه به لحظه، حرکت امام به سوی عراق و نیز گزارشهای رسیده از عمر بن سعد و برخورد او با سپاه امام حسین علیه‏السلام و کشته شدن آن حضرت را به اطلاع یزید می‏رسانید که مکاتبات او با یزید ثبت شده است(۱۳)، پس نمی‏توان پذیرفت که یزید از این حادثه بی‏اطلاع بوده است.

۳ـ مسأله چوب زدن یزید بر دهان مبارک امام حسین علیه‏السلام در تمامی منابع شیعه و سنی مضبوط است(۱۴) که این امر نشان‏دهنده سرور وی نسبت به قتل آن حضرت است!

۴ ـ یزید هنگامی که با چوب به دهان امام حسین علیه‏السلام می‏زند اشعاری می‏خواند که در آن سرور خویش را از گرفتن انتقام اجداد خود (بنی امیه) در روز بدر که به دست علی علیه‏السلام کشته شدند، بیان می‏کند.(۱۵)

۵ ـ یزید دستور داد برای عبرت همگان سرهای مبارک شهدا و نیز سر امام حسین علیه‏السلام را سه روز بر دروازه‏های دمشق و نیز جامع اموی آویزان کنند.(۱۶)

۶ـ خطبه‏های کوبنده حضرت زینب در مقابل یزید و افشاگری‎های او در مورد اینکه یزید می‏کوشد تا نور اهل بیت رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله را خاموش کند و نیز کینه‏هایی که او از گذشته در دل دارد و مسائل دیگر می‏تواند وضعیت این تحریفات را روشن‏تر کند.(۱۷)

۷ ـ هنگامی که خبر اعزام کاروان اسیران کربلا و سرهای شهدا در دمشق به یزید رسید، وی دستور داد تا شهر را آذین بسته و بیارایند و زنان و مردان همگی برای تماشای کاروان حاضر شوند.(۱۸)

۸ ـ یزید با سرور و شادی به امام سجاد علیه‏السلام و زینب کبری(علیهاالسلام) می‏گوید دیدید که خداوند چگونه شما را خوار و ذلیل ساخت.(۱۹)

۹ـ در روایت دیگری یزید به علی بن الحسین علیه‏السلام می‏گوید ای علی، پدر تو خویشی مرا قطع کرد و حق مرا نشناخت و در حکومت با من به نزاع برخاست و خداوند نیز با او چنین کرد که دیدی.(۲۰)

۱۰ـ از همه این مسائل مهم‏تر اینکه نباید از گرایش مورخان شامی و اهل سنت به حاکمان اموی و احترامی که نسبت به معاویه و فرزندش یزید قائل هستند غافل شد و دیگر اینکه دوره‏هایی که این مورخان شامی در آن می‏زیستند، جریان تاریخ‏نگاری را بدان سو کشانیدند که از آن سخن‎ها گفتیم.

۱۱ـ نکته آخر اینکه ممکن است واقعا یزید برای عوام‏فریبی و تبرئه خود به چنین اقداماتی نیز متوسل شده باشد و مورخان وابسته اموی به آن پر و بالهایی داده باشند.

«اصغر قائدان»

گروه دین و اندیشه تبیان، هدهدی


۱ـ هدایه الکبری ۴/۵-۹، این روایات در بیشتر منابعی که تاکنون ذکر کرده‏ایم آمده است.

۲ـ پیشین، همانجا.

۳ـ پیشین ۴/۱۱.

۴ـ مسعودی، مروج الذهب ۳/۶۶.

۵ـ تاریخ الاسلام ۴/۱۱.

۶ـ همان ۴/۱۵.

۷ـ همان ۴/۱۸-۱۵.

۸ـ همان ۴/۱۹.

۹ ـ همان ۴/۲۱.

۱۰ ـ ابن کثیر، البدایه و النهایه ۸/۱۹۶، ۲۰۲، ۲۰۳.

۱۱ـ ابن اعثم کوفی، الفتوح ۵/۱۸.

۱۲ ـ شیخ مفید، الارشاد ۶۷ و ۶۸.

۱۳ ـ ابن اعثم کوفی، همان کتاب ۵/۶۹ و ۱۴۷.

۱۴ـ طبری، تاریخ الطبری ۶/۲۶۷؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ ۴/۳۵؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه ۸/۱۹۲.

۱۵ ـ پیشین، همانجا.

۱۶ـ خوارزمی، مقتل الحسین ۲/۷۵؛ ابن کثیر، همان کتاب ۸/۲۰۴.

۱۷ـ بنگرید به: طبرسی، الاحتجاج، جلد دوم؛ مجلسی، بحارالانوار، جزء ۴۵ از مجلد پانزدهم؛ ابن طیفور، بلاغات النساء؛ عبدالرزاق مقرم، مقتل الحسین او حدیث کربلا.

۱۸ـ مجلسی، بحارالانوار ۴۵/۱۲۴-۱۲۸؛ باقر شریف القرشی، حیاه الامام حسین(ع) ۳/۳۶۸.

۱۹ ـ ابن کثیر، همان کتاب ۸/۱۹۴.

۲۰ ـ پیشین، همانجا.

About مدیریت پرچم های سیاه شرق

Check Also

ماجرای نزول فرشتگان در زمان رجعتِ امام حسین(ع)

ماجرای نزول فرشتگان در زمان رجعتِ امام حسین(ع)

ماجرای نزول فرشتگان در زمان رجعتِ امام حسین(ع)Reviewed by مدیریت پرچم های سیاه شرق on …