مفهوم عصمت را چگونه می توان تبیین نمود؟
در مقدمهی مفهومعصمت اولاً باید بدانیم جایگاه، ضرورت و معنای بحث از کجاست؟ بعد بدانیم آیا ائمه (علیهمالسلام) لازم است معصوم باشند یا خیر، اگر هست در ابتدای کودکی باید باشد یا در طول امامت؟
خدای تبارک و تعالی به کرّات آیاتی را در قرآن کریم آورده است که همه عالم، خلقتشان و هدایتی که لازمه خلقت است برای آنان در نظر گرفته است.
آیه « ربنا الذی اعطی کل شیء خلقه ثم هدی » خلقتش به تمام حسُن و هدایتش تام است لذاکل حرکت عالم از ابتدا انتهای آن وابسته به حرکت الهی است و تخلّف بردار نیست لذا به این عنوان همه عالم، معصوم تکوینی است. یعنی این عصمت اختیاری نیست بلکه تکوینی است. «گندم از گندم بروید جوزجو» خطا در عالم راه ندارد، سیرهدایتی دانه گندم این است که تبدیل به بوته گندم شود.
همه عالم، یک سیرهدایتی دوری دارد که این حیوان، نبات، حتی جماد باید مراتب وجودیش را طی کند تا به انتهای کمال آن برسد، قطعاً راهی ندارد تا کمال دیگری پیدا کند هدایتش روشن است.
شاید این سوال پیش بیاید مبنی بر اینکه، مگر در عالم استثنا نداریم، مثلاً فلان حیوان دو قلب دارد آیا خللی در نظام تکوینی است قطعاً نه، چون خود این استثناءها با حفظ شرایط کلی است یعنی، این جور نیست که یکبار اتفاق افتاده باشد بلکه یک قانون کلّی برآن حاکم است. در نظام کلی هدایت، نه بشر قدرت دارد آن را دچار خطا کند و نه او خود، خطا میکند. شاید کسی سوال کند چرا بشر نمیتواند مگر بشر امروزی در سیستمهای سلولی و مولکولی و … دخالت نمیکند؟ مشاهده میشود که همین بشر، باید این قوانین کلی حاکم برآنها را بدست آورد و بارسیدن به این امر و به آن قوانین تسلیم میشود سپس دخالت میکند. بشر باید عالم شود تا شکافتِ اتم انجام دهد. لذا عصمت عالم خدشه دار نمیشود یعنی هر حرکتی که انسان در قوانین هستی انجام میدهد در حیطه چندراهی است که خدا در مقابل آن قانون گذاشته و فقط انسان تعیین میکند که از چه راهی صورت بگیرد.
آیا این آیه الذّی احسن… شامل انسان نیز میشود قطعاً بله، یعنی برای انسان راه هدایتی در نظر گرفته شده است. باید بدانیم اختیار انسان خط سیر را برهم نمیزند خدا این خط سیر را براساس خلقت و اختیار انسان قرار داده است. کسی نمیتواند بگوید دیگر نمیخواهم بعد از این اختیار داشته باشم. همین الفاظ که ما استفاده میکنیم با اختیار میگوییم، انسان، لحظه به لحظه با اختیاراست، لذا انسان هم در نظامش احسن و خط سیر هدایتی دارد.
جمع اختیار و این سیرهدایتی چگونه است؟
اسم این نظام، تطابق نظام تکوین و تشریع است. در موجودات دیگر قانونگذاری وجود ندارد مثلاً زنبور عسل. مثل انسانها دستهبندی ندارد که افراد مهندس، دکتر، روحانی، مداح و … شوند. این تقسیمبندی واقعی (تکوین) است ولی در انسانها بر حَسبِ استعداد تقسیمبندی میشود، چون عالمَ، عصمت محض است و خطا در عالم راه ندارد ولی در زندگی انسانی خطا، گناه و عدم عصمت راه دارد چون تشریع است و انسان صاحب اختیار است. سوال: آیاهر انسانی میتواند مستقیماً از خدا خط سیر بگیرد؟ خیر چون اگر اینطور بود مثل زنبور عسل میشد زیرا در این صورت چون اختیار در کار او نیست و از خدا خط سیر میگردد.
خط سیر انسان به سمت یک نقطه اوج است وحقیقت وجود انسان نفس او و روح اوست. کسی باید تحمل دریافت این نامتناهی، را داشته باشد تا دریافت کند و به دیگران عطا نماید، او کسی نیست جز پیامبر و امام معصوم یعنی خودش، متن صراط مستقیم است این حرکت در عمق است نه بیرون و ظاهری، لذا معراج مؤمن حرکت در عمق است و کسی که میخواهد مبیّن این حرکت باشد باید به عمق رسیده باشد وگرنه به راحتی نمیتواند جا پای او گذاشت که یکی از دلایل معصوم بودن امام همین بحث است که مأموم با اطمینان خاطر از امام پیروی کند وترس از این نداشته ندارد که ایا او خطا کرده یا نه.
و در این راه قرآن میزان است و چه کسی مفسّر و مبیّن آن است «وکلّشیء احصیناهُ فیامامِمبین» و این مبین کسی نیست جز امام معصوم، لذا این خط برای اینکه دائمی باشد در هر زمانی، انسانی که به اوج کمالات است باید در آن زمان باشد در روایت است اگر حجّت در هر زمانی نباشد زمین اهل خودش را فرو میبرد. اگر بنا باشد انسان از انسانیت جدا شود نعوذبه الله خالقیت خدا لغو میشود. و لذا با عنایت به این مسأله حجت از روی زمین برداشته نمیشود و اینکه نبی مکرم اسلام خاتمالانبیاء (لالله علیه و آله وسلم)است یعنی بر اوج انسانیت در طول تاریخ انسانی در قبل و بعد بوده و انسانها را به عالیترین مراتب خود میتواند برساند و در بین انبیاء مراتب وجود دارد و او افضل انبیا است به همین معناست.
هرمرتبهای از دعوت مرتبهای از عصمت را میخواهد هر نبی مردم را به آنجایی که رسیده دعوت میکند و پیغمبران هریک نسبت به پیامبر بعدی در مرتبهای پایینتر و همگی در سیر صعودی روبه کمال هستند و هرنبی در کمالی که روبه خدا دارد در حال صعود است و نسبت به مردم خود که آنها را هدایت میکند تام و کامل است. و در آخر پیامبراعظم (صلیالله علیه و آله وسلم)، انسانها را به بالاترین مرتبه انسانی و مطلق و مقام انسانیت دعوت کرد و حتی او به موطن نبی دعوت می کند و خود او باید محقق آن موطن باشد و عصمت امام در همین است و دائماً مردم باید به آنها مراجعه کنند و آنها در هر زمانی به مسائل باید آگاه باشند.
حال این سوال مطرح است عصمت از چه چیزی در وجود معصومین (علیهمالسلام) نشأت گرفته است؟آیا این بزرگواران اختیار دارند یا نه؟ آیا در معصوم بودن مجبور هستند؟
ببینید انسانها باتوجه به شعورشان حرکت میکنند. هر فعل انسان تابع تصدیق است یعنی باتوجه به فایده آن انسان هر کاری را انجام میدهد. حال در نظام عصمت، علم معصوم او متن وجود عالم است برای هر انسانی رسیدن به مراتب این علم هست و خطایی در علم امام نیست و این خطا در ذهن ماست. پس وجود امام ضروری است و همیشه باید حاضر باشد تا راه مردم باز باشد. متن واقع هدایت امام است و این اصل عصمت است.
اطاعت هر حکمی ارتباط و هم جواری با آنهاست و عصیان هر حکمی دور شدن از امام است و ارتباط ما با امام لحظه به لحظه است لذا در زمان احتضار، مؤمنین جشن خود را با امام میبینند و اینگونه است که ما در تمام لحظات با امام رابطه برقرار مینمائیم. لذا در روایت آمده است: علما و برزگان و صلحای هر زمان شفیعان آن زمان هستند یعنی به هراندازهای که مردم رادعوت کرده وهدایت نمودند شفیع آنها شدهاند و امام شفیع مطلق است. و تمامی این بحث ثابت کننده معصومیت نبی و ائمه (علیهمالسلام)است و خطا در آنها راه ندارد.
مرحوم خواجه نصیر(ره) آورده و مرحوم علامه طباطبائی(ره) در شرح تجرید دلایلی آورده است.
چه دلایلی برای عقلانی بودن عصمت امام وجود دارد؟
اول: آنکه اگر امام معصوم نباشد باید امام دیگری باشد تا او را به راه درست هدایت کند و خطای او را اصلاح کند پس آن امام دیگر، امام است و معصوم و اگر او هم معصوم نباشد امام سوم لازم است و چون تسلسل محال است، باید به امام معصوم منتهی شود.
دوماً: اینکه امام حافظ شرع است و اگر معصوم نباشد چگونه حفظ شرع کند. شرع را بایدکسی حفظ کند که به همه صفات ذیل آشنا باشد ۱- همه اسرار شرع را نیک بداند (آن هم از راه یقین) ۲- هوای خویش را در راه شرع به کار نبندد (از منیّت و درون خود چیزی به شرع نبندد) و احتمال چنین امری در او رخ ندهد. علمای ما هوای نفس ندارند ولی گاهاً خطا میکنند چون معصوم نیستند ولی امام هیچ خطایی ندارد. ۳- آنکه اگر امام معصوم نباشد و اقدام به گناه کند نهی و تبرّی جستن از عمل او لازم میشود.
در صورتیکه آمده اطیعوالله واطیعوالرسول واولیالامر منکم،یعنی از آنها اطاعت کنید پس ذات اقدس اله که فرموده است، اطاعت کن، کسی را میفرستند که لایق اطاعت باشد و خطا در او راه نداشته باشد. دلیل چهارم اگر امام معصیت کند مقامش از بقیه مردم پستتر است، چرا؟ چون بقیهی مردم علم نداشته معصیت کردهاند ولی امام علم دارد و باید برای او مانعیت داشته باشد.
عصمت در عقاید مطرح است یا عصمت در تبلیغ یا عصمت در احکام و فتوی یا عصمت در افعال و سُنَنَ؟ که به نظر میرسد بین شیعه و اهل تسنن اختلاف نظری هم در این زمینه وجود داشته باشد؟
در عقاید اختلاف وجود ندارد ولی در تبلیغ اکثراً و در احکام، چند طیف مخالف ولی در افعال، اختلاف بسیار زیاد است «مسئلهای که بیشتر در آن اختلاف است، زمان عصمت است یعنی در انبیا یا امامان از قبل از رسالت یا بعد از آن یا بلوغ یا از ابتدای تولّد؟
اعتقاد شیعه و اهل تسنن در این مورد چیست؟
شیعه، معتقد به عصمت در ابتدای تولّد است.امّا اهل تسنّن براین اعتقادند که از وقت نصب آن بزرگان دارای عصمت میباشند لکن بعضی دیگر از وقت بلوغ را میگویند که مرحوم مجلسی(ره) بحث را با دلیل درآن مطرح کرده است و کتاب المیزان نیز بسیار مؤثر است که در جلد دوم از صفحه ۱۳۴ مرحوم علامه، عصمت را مطرح کرده که به چهار قسم تقسیم نموده است که: ۱- اخذ وحی ۲- حفظ وحی ۳- ابلاغ وحی ۴- اجرای وحی و توضیح هریک از اینها. در روایت آمده که امام روح قدسی دارد واختیاراً به آن رسیده و عصمت به صورت ملکه در او وجود دارد.
آیاتی نیز هست بر دلالت این موضوع که در المیزان در کنار هر بحثی ضمیمه آنها شده است. اگر در عصمت امکان گناه وجود نداشته باشد عصمت تکوینی میشود. امام معصوم به جایی میرسد که چون علم دارد میفهمد که نباید خطا کند و اینجا این طور نیست که نتواند خطا کند ولی او به خاطر علمش دست به این کار نمیزند وامام حسین (علیهالسلام) با دانستن کامل به سراغ شهادت رفت. پس عصمتی که تکوینی باشد عقل نمیپسندد.پس عقل مییابد که عصمت ارزش است. میتواند، ولی نمیخواهد که تخلف کند و این تفاوت عصمت در انسان و عصمت در موجودات دیگر است.
پس عصمتهایی که برای انبیاء، و در هر زمینهای وجود دارد، تضادی با خواستههای انسانی ندارد بلکه مؤیداعمال او نیز میباشد چون با قدرت تمام جلوی هرچه اعمال غیر خدایی را میگیرد.
برگرفته از سایت رزمندگان اسلام