پارکورکار حافظ قرآن؛ جوانترین دانشجوی دکتری
گروه دانشگاه: محمدسعید بیلکار دانشجوی ۱۷ ساله دانشگاه تهران که در مقطع دکتری علوم قرآن و حدیث تحصیل میکند، در کنار حفظ کل قرآن و غزلسرایی به فعالیتهای ورزشی نیز اهتمام ویژهای دارد و پارکور را با جدیت دنبال میکند.
به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، چندی پیش در صفحه اینستاگرام دانشگاه تهران خبری تعجببرانگیز جلب توجه میکرد مبنی بر اینکه محمدسعید بیلکار با ۱۷ سال سن جوانترین دانشجوی دکتری در تاریخ دانشگاه تهران است، نشانی صفحه اینستاگرام محمدسعید که در آن تصاویری هم از تمرینهای پارکور وی به اشتراک گذاشته شده بود، مرجعمان برای یافتن وی شد. محمدسعید پیام دایرکت را پاسخ گفت و این شد مقدمه مصاحبه مفصلی که با وی انجام دادیم. بعد از تماس برای مصاحبه، خیلی زود قرار گفتوگو تنظیم شد و در یک عصر زمستانی بعد از ساعت کلاسهایش در دفتر خبرگزاری با روی گشاده پذیرای صحبت با ما شد.
ارسال نشود///پارکورکار حافظ کل قرآن/ کوچکترین دانشجوی دکتری دانشگاه تهران
محمدسعید بیلکار حافظ کل قرآن و پارکورکار که در رشته علوم قرآن و حدیث تحصیل میکند، همنام دایی شهیدش است و بعد از دو برادر، کوچکترین فرد خانواده است. وی خود را اینگونه معرفی میکند: ۱۷ سال سن دارم و متولد ۲۲ مهر سال ۱۳۷۷ در تهران هستم. حفظ قرآن را از سن ۱۱ سالگی و از سال ۸۸ در شعبه نامجو مؤسسه جامعهالقرآنالکریم زیر نظر اساتیدی مثل شرفی، اسلامی، میریحیی، میرعارفی و دیگر اساتید آغاز کردم و در مدت یک سال و سه ماه موفق به حفظ کل قرآن کریم شدم. آن زمان در کلاس پنجم دبستان تحصیل میکردم.
ارسال نشود///پارکورکار حافظ کل قرآن/ کوچکترین دانشجوی دکتری دانشگاه تهران
وی ادامه میدهد: فعالیتهای خود را در زمینه علوم قرآنی، عربی، تفسیر و … ادامه دادم و از طریق سهمیهای که برای حفاظ در رابطه با اخذ لیسانس وجود دارد، لیسانس خود را در سن ۱۳ سالگی اخذ کردم. درسهای مربوط به علوم قرآنی را نیز خدمت دکتر شاهرودی، از اساتید دانشگاه تهران در مؤسسه تبیان بودم، در حال حاضر نیز در مؤسسه تبیان درس عربی را تدریس میکنم. فقط حدود ۸۰ واحد و در حد یک لیسانس در مؤسسه تبیان خدمت دکتر شاهرودی درس خواندم. بعد از آن در کنکور کارشناسی ارشد رشته الهیات شرکت کردم. حافظان قرآن غیر از آزمونی که از آنها برای دریافت لیسانس اخذ میشود، مجدد باید مثل دیگر داوطلبان کنکور کارشناسی ارشد، آزمون فوق لیسانس را بگذرانند. در کنکور کارشناسی ارشد رشته الهیات در سال ۹۲ رتبه چهارم را کسب کردم، در رشته ادبیات عرب کنکور کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد نیز رتبه دوم را کسب کردم، آن زمان کوچکترین دانشجوی ارشد رشته الهیات و تمام رشتههای دیگر محسوب میشدم، تا سال ۹۴ دوره ارشد طول کشید، در کنکور دکتری سال ۹۴ نیز از بین ۲۵۰۰ نفر رتبه دوم را کسب کردم و الان هم دانشجوی ترم دوم رشته الهیات دانشگاه تهران بهعنوان کوچکترین دانشجوی مقطع دکتری در تاریخ دانشگاه تهران هستم.
ارسال نشود///پارکورکار حافظ کل قرآن/ کوچکترین دانشجوی دکتری دانشگاه تهران
داستان حفظ قرآن محمدسعید
هنگامی که از او خواستم درباره داستان تصمیم به حفظ قرآن خود در سن ۱۱ سالگی بگوید، بیان میکند: حفظ قرآن من یک فرآیند جالب دارد و از یکی دو سال قبل از حفظ قرآنم شروع میشود، قبل از هر چیزی بگویم که در خانواده ما چون مادرم مدرس قرآن کریم و برادرم هم حافظ موضوعی قرآن است خانواده جو مذهبی دارد. در سالهای سوم و چهارم دبستان، همکلاسیای داشتم که از لحاظ جسمی قدری معلول بود و باید او را کمک میکردم؛ تکالیف کلاسیاش را مینوشتم، اگر جزوهای میخواست به او میدادم، از او امتحان میگرفتم و …، با خودم گفتم خدایا چرا از بین این تعداد دانشآموز من باید کنار سپهر بنشینم؟ ۱۱ خرداد سال ۸۹ پدر سپهر با جعبه شیرینی به خانه ما آمد و کتابهایم نیز در دست ایشان بود، به من گفت من و مادر سپهر دعا میکنیم خداوند خیر زیادی به تو بدهد. ۹ روز بعد یعنی ۲۰ خرداد، مادرم از منزل همسایهمان صالح استکی که ایشان هم در حال حاضر حافظ کل قرآن است آمد و گفت: قرار است صالح به کلاس حفظ جامعهالقرآن برود تو هم دوست داری بروی؟ در ابتدا ممانعت کردم و گفتم سخت است، نمیشود و میخواهم بازی کنم، خانواده با جایزه پلیاستیشن راضیام کردند، بعد از یک ماه، پدرم گفت سعید جان، الان یک جزء را حفظ کردی من هم جایزهای را که میخواستی برایت میگیرم اگر میخواهی میتوانی دیگر به کلاس حفظ نروی، گفتم نه، خودم خوشم آمده است. تأثیر و کشش را خود قرآن کریم در من ایجاد کرد که در راه حفظ قرآن بمانم.
ارسال نشود///پارکورکار حافظ کل قرآن/ کوچکترین دانشجوی دکتری دانشگاه تهران
محمدسعید درخصوص ابعاد ورزشی زندگی خود نیز میگوید: علاوه بر حفظ قرآن به ورزش پارکور هم مشغول هستم، پارکور به فرانسه یعنی هنر جابهجایی، یعنی رفتن از نقطه الف به نقطه ب در سریعترین زمان، سریعترین زمان ممکن است با غلتزدن، شیرجه زدن و … اتفاق بیفتد، در کنار پارکور، Free Running قرار میگیرد، یعنی رفتن از نقطه الف به نقطه ب، با زیباترین حرکت. با پارکور از ۱۳ سالگی آشنا شدم، البته به خاطر کنکور ارشد آن را مدتی کنار گذاشتم، ولی دوباره دو سال و نیم است که پارکور را بهصورت تخصصی دنبال میکنم. تاکنون به افراد بسیاری ثابت کردهام که یک حافظ قرآن میتواند پارکور کار باشد، خوش بگذراند و تمام تفریحات سالم را انجام بدهد. در حفظ قرآن، قرآن و رشته الهیات با مباحث سختی روبهرو هستیم؛ مباحث جدید هرمنوتیک، بلاغی، زبانشناسی و … وارد شده و حوزه بسیار گستردهای است و کسی که در این حوزه کار میکند را نباید دست کم گرفت، کسانی که در حوزه قرآن کریم کار میکنند آدمهای بیسواد و کمهوش حساب میشوند ولی واقعاً اینگونه نیست.
وی میافزاید: پارکور را دوست داشتم و بهعنوان علاقه ورزشیام به سمت آن رفتم و دوم اینکه میخواستم ثابت کنم بهعنوان یک حافظ قرآن میتوانم در رشته دیگری غیر از حفظ و قرائت قرآن که دوست دارم و حلال است فعالیت داشته باشم، و چقدر خوب است در نظر دوستانی که شاید اصلاً با قرآن کریم مأنوس نباشند بتوانم تأثیر گذاشته باشم. از یک سو میشود حافظ قرآن بود و کارهای دیگر کرد و میشود پارکورکار و حافظ قرآن بود.
کوچکترین دانشجوی دکتری دانشگاه تهران در حوزه شعر هم فعالیت میکند، در رابطه با این حوزه فعالیت خود میگوید: از آبان سال پیش تا الان نزدیک ۵۰ غزل سرودهام، ولی شعرهایم فعلاً تمرین است. غیر از ادبیات عرب، ادبیات فارسی را هم دنبال میکنم و از کتابهایی مثل موسیقی شعر شفیعی کدکنی استفاده میکنم، پنجاه کتاب شعر معاصر دارم که همه را واو به واو خواندهام.
ارسال نشود///پارکورکار حافظ کل قرآن/ کوچکترین دانشجوی دکتری دانشگاه تهران
وی به بحث اجرای محافل قرآنی نیز اشاره و بیان میکند: بیش از ۲۰۰ برنامه در شهرهای مختلف در پنج، شش سالی که حافظ هستم اجرا کردهام، یک بار سال ۹۰ بهعنوان گروه حفاظ آموزش و پرورش و یک بار هم در سال ۹۱ در گروه حفاظ، خدمت مقام معظم رهبری برنامه اجرا کردیم. در شبکههای مختلف صدا و سیما، برنامههای مستند ستارهها، صبح بخیر ایران و … شرکت داشتهام.
محمدسعید در مورد برخی از مقامهایی که کسب کرده، میگوید: در مسابقات کشوری بنیاد شهید در رشته حفظ کل رتبه سوم، در آزمونهای کشوری وزارت ارشاد در رشته حفظ ۲۰ جزء و حفظ کل رتبه اول، در مسابقات استانی اوقاف استان البرز رتبه دوم و در مسابقات کشوری دانشآموزی هم رتبه پنجم را کسب کردم.
استفاده مثمر از ۲۴ ساعت شبانهروز
وی در مورد برنامهریزیاش برای همه این کارها، اظهار میکند: یادم است به مقاطع حساس پایاننامهام که رسیده بودم روزی ۱۷ ساعت کار میکردم، بهطور مثال در حال حاضر در یک روز از ساعت ۸ یا سر کلاس دانشگاه خودم یا تدریس هستم، بعد از آن تحقیقم را آماده میکنم، بعد از آن تا ساعت ۱۰ شب ورزش میکنم، یک کلاس مجازی هم دارم که هر شب دو ساعت برای پاسخگویی به سؤالات دوستان وقت میگذارم. از ۲۴ ساعت روز واقعاً به غیر از خواب و ناهار، کل آن را در حال فعالیت هستم و این فعالیت ممکن است قرآن، پارکور، شعر و یا مباحث عربی و رشته خودم باشد.
مشخص نبودن عضویت در بنیاد ملی نخبگان
محمدسعید به شرایط عضویت در بنیاد ملی نخبگان اشاره میکند و میگوید: کوچکترین دانشجوی دکترای دانشگاه تهران هستم و هنوز معلوم نیست که در بنیاد ملی نخبگان عضو خواهم شد یا نه؟ رتبه ۲ کنکور دکتری را کسب کردهام ولی گزینهای در رابطه با کنکور ارشد و دکتری ندارند، یا کمکاری از من بوده و متوجه نشدهام و یا اینکه به کسانی که رتبههای تک رقمی کنکور ارشد و دکتری میشوند عضویت در بنیاد ملی نخبگان تعلق نمیگیرد.
وی به برخی موانع کارش اشاره میکند و میافزاید: متأسفانه نگاه اساتید دانشگاه تهران به حفاظ قرآن کریم تا سال قبل از من، منفی بود، البته الان خیلی رابطه خوبی داریم و الحمدلله از محضرشان استفاده میکنم، اساتید یک مقدار دید منفی نسبت به حافظان داشتند و الحمدلله بعد از اینکه در ارشد ترم ۲ و ۳ را گذراندم و آشنایی خوبی با اساتید پیدا کردم و آنها هم از من شناخت پیدا کردند خیلی بهتر شد، من را مثل یک کودک نگاه نمیکردند و الحمدلله همین نگاه پیش رفت تا به ترم دوم دکتری رسیدهام. ۱۵ سالم بود که وارد ارشد شدم و تا در حال و هوا قرار بگیرم هفت هشت ماه طول کشید، البته اینگونه نبود که نمرههایم مثلاً ۱۱ و ۱۲ شود، در ارشد با همه بدیهایش معدلم ۱۷ و نیم بود و در سطح A قرار میگرفت. منظورم از در محیط قرار گرفتن از لحاظ علمی نیست، منظورم کارایی الان خودم است، حسرت میخورم که چرا یک سال اول مقاله علمی ـ پژوهشی نداشتم، الان که دانشجوی دکترا شدم تازه یک مقاله علمی ـ پژوهشیام با آقای دکتر شاهرودی برای accept هیئت تحریریه رفته است. هر کسی خود را میسنجد و اینها برای من حسرت محسوب میشوند، آن زمان به هر چه گذشته باشد بالاخره زمان از دست رفته است، در آن یک سال میتوانستم مطالب بیشتری بخوانم.
محمدسعید ادامه میدهد: حفظ قرآن یک سال و سه ماه طول کشید، یک سال و سه ماهی که روزی شش ساعت کلاس و روزی چهار ساعت مطالعه در خانه بود، مدرک لیسانسی که به ما دادهاند سهمیهای نبوده، وقتی ساعاتی را که برای حفظ قرآن صرف کردهام حساب کردم معادل ساعات لازم برای گذراندن ۱۳۰ واحد درسی شد، رشتهام الهیات است و اصل الهیات هم دانستن قرآن است پس کاملاً مرتبط هستند، فقط هم به خاطر حفظ به ما مدرک ندادهاند بلکه باید تمام دروس را یاد میگرفتم و بعد لیسانس را میگرفتم، حتی اگر سهمیه لیسانس را هم گرفته باشم، چطور توانستم در فوق لیسانس بدون سهمیه رتبه ۴ و در دکتری رتبه ۲ را کسب کنم، این درد و دلهای ماست.
کوچکترین شاگرد استاد حجتی
وی شاگردی استاد حجتی را از افتخاراتش بیان و عنوان میکند: افتخار دارم که کوچکترین شاگرد استاد حجتی، مؤسس رشته علوم قرآن و حدیث هم هستم، ایشان بازنشسته شدهاند ولی همچنان در دانشگاه تهران و دانشگاه آزاد تدریس دارند. در مورد پایاننامه ارشدم موضوع بررسیهای وجوه اعراب در ترجمههای قرآن کریم را انتخاب کردم، کار اصلیام در پایاننامهام ارائه شکل صحیح ترجمه وجوه اعراب و نقد ترجمههای قرآن بود، شهریور ۹۴ پایاننامهام را با نمره ۱۸٫۵ از ۱۹ دفاع کردم و مقاله مستخرج از آن نیز در حال بررسی در هیئت تحریریه است.
محمدسعید هیچ مشکلی را سخت نمیداند و اظهار میکند: به همه حافظان قرآن میگویم که ما یک بار کار سختمان که حفظ قرآن بوده را پشت سر گذاشتیم و از این به بعد هر کاری که روبهرویمان باشد را میتوانیم انجام دهیم فقط نباید خود را دست کم گرفت. در بحث تدریس میتوانستم بگویم الان ۱۷ سالم است و تا ۳۰ سالگی فرصت دارم اما فکر کردم چون دانشجوی دکتری هستم باید مانند دیگر دانشجویان دکتری و با همان کیفیت تدریس کنم، الحمدلله تا الان هم کلاسهای حضوری و مجازی خوبی داشتهام. سعی کردم نکتهسنج باشم و به کلاس صرفاً بهعنوان آموزش یک مطلب نگاه نکنم، با این رویکرد تحصیل کردم که قرار است در آینده آن مطلب را برای افراد دیگری تدریس کنم و هر نکتهای یک زمانی برایم مفید خواهد بود، قبل از شروع تدریس، این نکته را در ذهن داشتم، تمام نکات را وقتی میشنیدم با خود میگفتم الان که برای من «چرا» ایجاد شده برای شاگرد من هم «چرا» ایجاد میشود، به همین دلیل سعی کردم از ابتدا پایه خوبی برای خود شکل دهم.
وی که به اجرای ۳۰، ۴۰ روش حفظی تسلط کامل دارد و ۱۱۴ روش را نیز بالقوه در خاطر دارد، اصل مهم را در حفظ قرآن تسلط به مفهوم قرآن میداند و بیان میکند: تسلط به موضوعات خیلی برایم مهم است، بهطور مثال یک بار از من درباره مفهوم آیه «فَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»، (نحل/۹۸) پرسیدند، آیه مفهوم سادهای دارد ولی فکر کردم مطلبی بگویم که مفید باشد، پس در مورد امرهای قرآنی توضیح دادم. اجرای روشهای حفظ اصل نیست، اصل در معانی، مفاهیم و عمل به قرآن است.
نه هوش و نه پشتکار، بلکه حفظ قرآن تنها عامل موفقیتم بوده است
محمدسعید در پاسخ به این سؤال که هوش یا پشتکارت را بیشتر در موفقیت خود دخیل میدانی، میگوید: هر دو را کنار میگذارم و میگویم حفظ قرآن کریم تنها عامل موفقیتم بود، هر چقدر هوش و پشتکار داشته باشید اگر خداوند نخواهد و به شما توفیق داده نشود نمیتوانید از آنها استفاده کنید. سعی کردهام هیچگاه خود را تافته جدابافته ندانم، اگر به جایی رسیدهاید خدا خواسته و هر موقع هم بخواهد میتواند همان چیز را از شما بگیرد.
وی که با ۱۳ سال اختلاف سن از برادرانش علی و امین، کوچکترین عضو خانواده است، بیان میکند: از برادرانم تشکر ویژه میکنم، هر دو خیلی به من کمک کردند، در کنکور ارشد و دکتری بحث برنامهریزیام را بر عهده داشتند و روی تمام برنامههایم از لحاظ درسی، ورزشی و هر کار دیگری با جدیت نظارت داشتند.
محمدسعید در رابطه با دایی شهیدش میگوید: داییام سال ۶۳ مفقودالاثر شد، ایشان سیدسعید سیدعلی نام داشت، ۱۳ سال مفقودالاثر بود تا سال ۷۶ که شناسایی شد و به کشور بازگشت و من ۶ ماه بعد به دنیا آمدم، به همین دلیل نام من را محمدسعید گذاشتهاند، مایه فخر من است که هم نام یک شهید هستم و آن شهید نسبت نزدیکی با من دارد. تشکر ویژه از پدر و مادرم و برادرهایم دارم که هر چقدر هم تشکر کنم کم است، پدرم که در حال حاضر بازنشسته شرکت نفت است، یک ماه برای حفظ قرآن من دو سه ساعت زودتر برمیخواست و مرا به جامعهالقرآن میرساند. مادرم شبهای بسیاری با من بیدار میماند و تمرین میکرد. به پدرها و مادرها میگویم اگر میخواهید فرزندانتان قرآن را حفظ کنند باید از خود مایه بگذارید و تلاش کنید. پدر و مادرم پیگیر بودند، میدانستم اگر خودم هم پیگیر نباشم افراد دیگری برایشان مهم است و پیگیر کارهایم هستند، این موضوع حس خوبی به من میداد.
ارسال نشود///پارکورکار حافظ کل قرآن/ کوچکترین دانشجوی دکتری دانشگاه تهران
بهترین سال زندگی
وی ادامه میدهد: به هر کس که این مطلب را میخواند توصیه میکنم هر چقدر میتوانید قرآن بخوانید، روخوانی قرآن خوب است ثواب دارد اما به این معنا نیست که یک صفحه قرآن بخوانید و آن را کنار بگذارید، یک صفحه قرآن بخوانید معانی و تفسیر آن را هم ببینید و راجع به آن فکر کنید، بعد از آن قرآن را هم حفظ کنید؛ با این روش قرآن راهنما میشود و وقتی کار اشتباهی کنیم میدانیم که اشتباه است، اگر اشتباه کنیم و از آن ناراحت شویم خیلی بهتر از آن است که اشتباه کنیم و از اشتباه خود خوشحال باشیم. ۹۵ درصد حافظان قرآن سال حفظشان را بهترین سال عمرشان میدانند؛ چرا که انس با قرآن و فضای پاک قرآن روی هر کسی تأثیر میگذارد. شب عاشورای امسال دوستم که تنها بود خواهش کرد با هم تمرین پارکور کنیم، طوری شد که اصلاً تمرین نکردیم و دوستانم شبهه میپرسیدند و من جواب میدادم. برای قرآن فرقی نمیکند پارکورکار یا هر قشری باشیم تأثیر خود را روی ما میگذارد.
صدای اذان مغرب که از منارههای شهر برمیخیزد، گذر زمان و پایان زمان مصاحبه را یادآوری میکند، محمدسعید که بعد از دفتر خبرگزاری برای تمرین پارکور میرود، با چهره متبسمش از ما خداحافظی میکند.
گفتوگو از لیلا شرف