نقد فیلم Eyes Wide Shut (چشمان کاملا بسته)

نقد فیلم Eyes Wide Shut (چشمان کاملا بسته)Reviewed by محمدرضا on May 6Rating: ۵.۰نقد فیلم Eyes Wide Shut (چشمان کاملا بسته)نقد فیلم Eyes Wide Shut (چشمان کاملا بسته) معمولاً در تاریخ سینما می‌توان با بررسی آثار یک کارگردان در طول زندگی شغلی‌اش تحول‌های مختلف او را در زندگی

User Rating: Be the first one !

نقد فیلم Eyes Wide Shut (چشمان کاملا بسته)

معمولاً در تاریخ سینما می‌توان با بررسی آثار یک کارگردان در طول زندگی شغلی‌اش تحول‌های مختلف او را در زندگی یا دیدگاهش مشاهده کرد.

 

با بررسی آثار جان فورد می‌توان به تغییر دیدگاه او درباره استفاده از استریوتایپ‌های سرخپوستان آمریکایی پی برد یا با بررسی آثار تری گیلیام می‌شود روندی که او از یک کارگردان ناامید به آینده‌ی بشریت به یک کارگردان نسبتاً امیدوار به انسانیت نهفته طی کرده است را مشاهده کرد. یکی از کارگردان‌هایی که می‌شود با بررسی آثارش به تحولات دیدگاه و استفاده از قدرتی که سینمای بدنه به او می‌داد پی برد، استنلی کوبریک است؛ و این روند را می‌توان در مقایسه آثار اولیه او با اثر نهایی او، «چشمان کاملاً بسته» مشاهده کرد.

 

داستان فیلم کاملاً خطی و بدون پیچش‌های زمانی جلو می‌رود و مخاطب با شخصیت دکتر ویلیام هارفورد در یک شب کامل در نیویورک همراه می‌شود

در اواخر دهه ۹۰، استنلی کوبریک با کمک رمان‌نویس آمریکایی فردریک رافائل تصمیم گرفت که رمان «داستان رویا» آرتور شنیتسلر را تبدیل به فیلم کند. داستان رمان، یک دکتر ونیزی را دنبال می‌کرد که در یک دوره دو روزه با گشت و گذار در خیابان‌های ونیز با موقعیت‌های عجیبی روبه‌رو می‌شد که او را به سمت یک مهمانی بالماسکه هدایت می‌کرد. کوبریک برای فیلم داستانی با این روند را خلق کرد اما به جای ونیز در اوایل قرن بیستم، داستان را به نیویورک دهه ۹۰ میلادی آورد تا مخاطب بتواند راحت‌تر با شخصیت‌ها و فضای فیلم ارتباط برقرار کند، اما به جز چند تغییر جزئی در نام و موقعیت‌های فرعی، داستان فیلم همان داستان رمان را دنبال می‌کند.

داستان فیلم کاملاً خطی و بدون پیچش‌های زمانی جلو می‌رود و مخاطب با شخصیت دکتر ویلیام هارفورد در یک شب کامل در نیویورک همراه می‌شود و او را از جایی به جای دیگر دنبال می‌کند. اما آن‌چه که دکتر هارفورد را از مکانی به مکان دیگر می‌فرستد، جذاب‌ترین بخش فیلم است. چشمان کاملاً بسته فیلمی است که تماماً روی سرکوب‌های جنسی تمرکز دارد. سرکوب‌هایی که توسط مادرها، پدرها، ازدواج، دوستان و یا حتی جامعه به افراد تحمیل می‌شود. دکتر هارفورد را نیز همین سرکوب‌ها در خیابان‌های نیویورک دنبال می‌کند، سرکوب‌هایی که به شکل شخصیت‌های زن مختلف شخصیت مرد را به بازی می‌گیرد. در اینجا می‌شود روند تکاملی دیدگاه استنلی کوبریک را مشاهده کرد. شخصیت‌های زن که در فیلم‌های اولیه کوبریک از الگوی هیچکاک (مادر، همسر و اغواگر) تبعیت می‌کردند، حال به قدری مستقل شده‌اند که شخصیت مرد را می‌توانند به کنار برانند و فرصت داستانگویی را از او بگیرند.

 

در این فیلم کوبریک دقت مشهورش را در رنگ‌بندی سکانس‌های مختلف به کار می‌گیرد و رنگ‌بندی تصاویر را تبدیل به نکته‌ای قابل توجه در روایت می‌کند

در این میان لازم است که به بازی فوق‌العاده تام کروز در نقش ویلیام هارفورد و نیکول کیدمن در نقش همسر او اشاره کرد. هر دو بازیگر که پیش از این فیلم بارها قدرت خود را اثبات کرده بودند، در چشمان کاملاً بسته یک بازی متفاوت ولی در عین حال جذاب را نمایش می‌دهند. کروز با استفاده از حرکات بدنی که هر چه میل جنسی‌اش شدیدتر می‌شود بیشتر خود را نشان می‌دهند روندی که باعث می‌شود دکتر هارفورد از محلی به محل دیگر برود را به بهترین نحو به تصویر می‌کشد. دیگر بازیگران فیلم نیز در کنار کروز و کیدمن به خوبی از پس نقش‌های خود برآمده‌اند ولی با این‌حال همچنان بازی کروز و کیدمن و رابطه‌ی جذابی که بین این دو شخصیت وجود دارد اوج فیلم است.

اما فیلم از یک نکته بسیار بزرگ مثبت نیز بهره‌مند است و آن پختگی کوبریک بعنوان یک کارگردان است. در این فیلم کوبریک دقت مشهورش را در رنگ‌بندی سکانس‌های مختلف به کار می‌گیرد و رنگ‌بندی تصاویر را تبدیل به نکته‌ای قابل توجه در روایت می‌کند. با اختصاص دادن یک رنگ خاص به یک موقعیت حسی خاص، کوبریک توانسته است که برای مخاطب یک تابلوی بزرگ نقاشی خلق کند که با تماشای رنگ‌بندی آن به تنهایی نیز می‌توان روند روایت و روند پیشروی داستان را دنبال کرد. استفاده از رنگ قرمز برای نمایش شهوت، رنگ نارنجی برای نشان دادن شک و تردید و رنگ آبی برای نشان دادن خیانت؛ به کوبریک اجازه می‌دهد که بتواند از دیالوگ‌هایی که باید تم صحنه را مشخص کنند دوری کند و در ازای آن دیالوگ‌هایی برای معرفی بهتر شخصیت‌های منفی خلق کند.

در نهایت باید گفت که چشمان کاملاً بسته شاید اوج قدرت کوبریک برای نمایش فضاسازی باشد. فیلم در بهترین حالت برای خلق یک دنیای نیمه واقعی و نیمه سورئال قرار دارد که مدام هر آن‌چه که شخصیت‌ها و مخاطب درباره واقعیت می‌دانند را به چالش می‌کشد. در این میان دیدن روند تحولی که باعث شده کارگردانی که فیلم «لولیتا» را کارگردانی کرده حال به درجه‌ای برسد که شخصیت مرد را توسط شخصیت‌های زن بازیچه قرار بدهد جذابیت‌های خود را دارد. چشمان کاملاً بسته فیلمی است که برای کوبریک یک نقطه‌ی عطف بزرگ در خلق تصویر، خلق داستان و دیدگاهش به شخصیت‌ها در دوران کاری‌اش محسوب می‌شود. بنابراین می‌توان گفت که چشمان کاملاً بسته بهترین خداحافظی استنلی کوبریک با مخاطبان و دوستدارانش بود.

About Mrezangi

Check Also

ماتریکس 2021

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید!

نقدی بر «رستاخیزهای ماتریکس» :خانم واچوفسکی؛ کاش یک ماتریکس را برای ما باقی می‌گذاشتید! از …