نقد و بررسی فیلم Safe House (خانه امن)
خانه امن یک اثر طولانی و و نه چندان خوب در مقایسه با هویت بورن است. یکی دیگر
از فیلمهای ژانر هیجانی-جاسوسی که در آن ” کاراکتر بد” فیلم (یک خیانتکار) در واقع
“کاراکتر خوب” فیلم است. ( چون که شروع به جنگ با فساد میکند) و ” آدمهای خوب”
قصه، ( مسئولین دولتی) کاراکترهای بد داستان هستند ( زیرا فاسد هستند). در این
فیلم، تعقیب و گریز ماشین، زیر آب زدن و خشونت های زیاد گرافیکی به چشم میخورد
که تمام این موارد تاثیر مثبت خیلی کمی بر روند فیلم دارند. سرعت در این فیلم غیر معمول،
رفتار شخصیتها هیجان انگیز است و دیالوگهای موجود در فیلم نه شوخ هستند و نه
هوشمندانه نوشته شدهاند (معمولی). پایان فیلم نزولی و به نتیجهای دور از انتظار و
پیش بینی نشده ختم میشود. خانه امن یک فیلم درجه B است که بازیگران و عوامل
آن درجه A هستند؛ فرمولی که که بیشتر اوقات سرگرمی معقول برای مخاطب ایجاد
میکند؛ بغیر از مواردی که عوامل و بازیگران شناخته شده آن قصد شارژ کردن کردن حسابهای بانکی خود را داشته باشند.
به نظر میرسد که تریلر زیبای خانه امن ارزش تماشای دو ساعت هیجانات آغشته
به اندیشه های ماکیاولی را داشته باشد. حقیقت این است که این فیلم ترکیبی از
عناصر پخته نشده و بازیافتی است و “تبهکار” فیلم تا انتهای فیلم یک سایه رنگ پریده
است که فقط در پیشنمایش فیلم میتوان آن را ملاقات کرد. به نظر میرسد هیچ کس
در این فیلم واقعا هرنمایی نکرده است؛ نه دنزل واشنگتن که بازی اش در این فیلم
یکدست است و نه رایان رینولدز. سبک کارگردان سوئدی فیلم، دانیل اپیزونا تا حدودی
یادآور تونی اسکات، است. بسیاری از وقایع فیلم در کیپ تاون رخ میدهد که در این
فیلم مرکز شرارت محسوب میشود و اکثر وقایع داستان در آن اتفاق میافتند.
سرنخ قصه از نوعی سناریوی تکراری استفاده میکند که در آن یک عامل نفوذی سی
آی ای هر کاری میکند تا از کشف شدن مصون بماند که این کارها شامل کشتن مردی
میشود که به مدارکی دست یافته است که نشان دهنده تخلف تمام دستگاههای دولتی
آمریکا و انگلیس است. این مرد، توبین فراست است (با بازی دنزل واشنگتن)، یکی از
ماموران اسبق و خبره که سالها پیش شیطنت کرده و از مجموعه کنار رفته است و از
آن موقع نیز مخفی شده است. وی توسط کارمندان سابق خود یک خائن معرفی شده
است، اما نام وی مشهور و زبانزد است. زمانی که وی به طور اتفاقی وارد کنسولگری
آمریکا در آفریقای جنوبی میشود، هیچ کس از انگیزه وی آگاه نیست. او برای بازجویی
به یک خانه امن منتقل میشود. یک گروه کوچک ضربت نیز خانه امن را شناسایی میکند،
به این محل حمله کرده و همه به جز توبین و مت وستون ( با بازی رایان رینولدز) را قتل
عام میکنند. این دو از این مهلکه جان سالم به در برده و فرار میکنند. سی آی ای مدام
به وستون درمورد محل بعدی دستور صادر میکند اما به دلیل وجود عامل نفوذی در لنگلی، آدم بدها همیشه یک گام جلوتر هستند.
فیلمنامه داستان که توسط دیوید گاگنهایم نوشته شده است، مورد تازه و هیجان انگیز و خیره کننده برای ارائه ندارد. سکانسهای اکشن در فیلم کلی هستند، تکامل کاراکترها سرسری و پیچیدگی طرح کلی داستان کاملا واضح است. کسی که هویت عامل نفوذی را در ده دقیقه اول فیلم حدس نزند، حتما باید با ژانر جاسوسی تازه آشنا شده باشد. در این فیلم تقریبا ۲ ساعته، ۳۰ دقیقه از آن تنها شرحهای خسته کننده و بی بازده است. این فیلمنامه قبل از تولید حتما باید بیشتر روی آن کار میشد.
خانه امن تلاش میکند تا در میان فیلمهای هم دسته خود نمایش متفاوتی از خود برجای بگذارد. بین فراست و وستون هیچ صمیمیت گرمی حس نمیشود، بلکه تا آخر فیلم نیز با یکدیگر دشمن باقی میمانند؛ درصورتیکه نوع دیگری از رابطه را میشد برای آنها در نظر گرفت. شخصیتهای داستان تا حدودی در این فیلم خنثی هستند، هیچ گونه هیجان خاصی در واکنشهای آنها حس نمی شود و تنها آن چیزی را رائه میدهنده که فیلم نامه از آنها خواسته است. علیرغم اینکه غرور فراست در این فیلم خدشه دار میشود اما شخصیت وی در انتهای فیلم بیشتر از ابتدای آن اسرارآمیز به نظر میرسد. در سویی دیگر نیز وستون در تلاشهای خود برای ایفای نقش خود انگیزه کمی از خود به نمایش میگذارد.
واشینگتن این نقش را در خواب خود نیز میتوانست ایفا کند. برای بازیگری با توانایی و قابلیتهای بالا همچون واشینگتن، کاملا جای ناامیدی است که در فیلمی این چنینی ایفای نقش کند. رینولدز علیرغم کار بسیار قویش در فیلم به خاک سپرده (Buried)، باید توانایی بیشتری از خود در ایفای نقش در فیلمهای اکشن به نمایش بگذارد( اما در فیلم فانوس سبز Green Lantern عکس این قضیه اثبات شده است) و فیلم خانه امن نشان داد که وی هنوز برای کاراکترهای تیره چندان آماده نیست. هنرپیشگان دسته پایین تر فیلم همچون Brendan Gleeson، Vera Farmiga و Sam Shepard در واقع دریایی از استعدادهای تباه شده در این فیلم هستند. در بسیاری از بخشهای فیلم آنها در گوشه اتاقی در لنگلی نشسته اند و اطلاعات جانبی از فراست و وستون ارائه میدهند.
میتوان حدس زد یکی از دلایلی که یونیورسال پیکچرز این موقع از سال را، یعنی اواسط فوریه برای اکران این فیلم انتخاب کرده است، این میتواند باشد که انتظارات از یک فیلم خوب در این زمان پایین تر از حد معمول است. فیلمهایی از این قبیل در صورت داشتن توزیع کننده، میتوانند برای تابستان و تعطیلات مناسب باشند. خانه امن بر روی کاغذ بهتر به نظر میرسد تا بر روی پرده، که این امر برای بسیاری از این قبیل فیلمهای اکران شده در این موقع سال صادق است. تنها میتوان گفت که این فیلم به جای اینکه دنباله فیلم هویت بورن باشد، نوعی شبیه سازی کم فروغ از آن است.