نقد و بررسی فیلم Molly’s Game (بازی مالی)
نویسنده «شبکه اجتماعی»، «آرون سورکین» از «جسیکا چاستین» به عنوان برگ برندهاش در اولین چالش پردیالوگ کارگردانیاش استفاده
میکند. فیلمی که داستانش در بستر دنیای زیر زمینی پوکر جریان دارد.
«آرون سورکین» صحبت از یک بازی خوب میکند، بنابراین جای تعجبی نیست که اولین تجربه کارگردانی او به طرز شگفتانگیزی از لحاظ سینمایی روان است. در این فیلم «جسیکا چاستین» در نقش یک خانم قمارباز خودساخته به نام «مالی بلوم» بازی میکند، کسی که یک امپراطوری چندین میلیون دلاری بازی پوکر راه انداخته است که توجهات ناخواسته زیادی را به خود جلب کرده –بسیاری از آنها به دلیل خاطرات گذشته اوست، «بازی مالی». چندین سری مونولوگ بیش از یک دقیقهای بهترین بخشهای این درام ۱۴۰ دقیقهای را تشکیل میدهند. با این حال، برای نویسندهای که در گذشته همواره با اتهام ضد زن بودن در نوشتههایش رو به رو بوده است، «بازی مالی» یکی از بزرگترین بخشهای زنانگی را بر پرده سینماها میآورد، متراکم، پویا و به طرز اجبارآوری سرگرم کننده، بهگونهای که از استعداد استراتوسفریک «چاستین» برای ایفای نقش اصلی فیلم بهرهای خیره کننده میبرد.
در حالی که اکثر کارگردانان هالیوود اشتیاقی برای نشان دادن درس «چیزی نگو» مدرسه نویسندگی دارند، به نظر میرسد که «سورکین» به فلسفهای کاملاً متفاوت اعتقاد دارد: بیشتر بگو، سریعتر بگو و دوباره با بیانی متفاوتتر بگو تا تأثیر خود را بگذارد. و حدس بزنید چه میشود؟ این استراتژی کارایی فوقالعادهای در فیلمی که کاملاً درباره واگذاری هرچه بیشتر اوضاع به دستان شماست، از خود نشان میدهد. در پایان روز فیلم و پوکر هر دو یک چیز هستند: میخکوب کننده.
و این جایی است که بیپروایی دگرگونه «سورکین» کمی لکنت میگیرد، چراکه «مالی» تقریباً همه چیز را از ابتدای فیلم لو داده است (از جمله عادات داروییاش) و فیلمنامه مجبور است تا برای جبران این مسئله که دیگر برای ما مهم نیست که او تمام روزش را آزادنه میچرخد و یا بیشتر زمانش را پشت بار میگذراند، چرخدندههایش را به کار بیندازد. این گونه نیست که زندگی او در خطر باشد، تنها شهرتش در خطر است و این جایی است که در مقایسه با شخصیتهای نسبتاً آرمانگرایانه «سورکین» در آثار پیشینش، این اثر همچون یک گلدان کوچک است.
با این حال، بیش از جادوگری یک قمارباز سنتی، «سورکین» حقههای بسیاری را در زیر شالش پنهان کرده است که هیچ کدام به اندازه انتخاب بازیگر نقش اصلی زنش تأثیرگذار نیستند: نقشی که بازیگر نقش دختر «جیمی لین سیگلر» در سریال «سوپرانوس» به دنیا آمده است تا بازیاش کند. بانوی سکسی و در عین حال در سایه که حلقه قماربازی غیرقانونی را تشکیل داده است. نقشی که مشابهاش را بازیگران طراز اولی مثل «توبی مگوایر»، «لئوناردو دی کاپریو» و «بن افلک» قبلا بازی کردهاند. «سورکین» به استفاده از «چاستین» اصرار میورزد، دختر موقرمزی که به اندازهای میتواند رشد کند که حتی روزی رئیس جمهور باشد.
«چاستین» از این نوع تیپها نیست. اما او یک ستاره است با غریزهای برای دریافت مواد خام عالی و به همین ترتیب است که شخصیت با پرسونای او آداپته میشود. هرچند که کمی از واقعیت دور شود («مالی بلوم» واقعی بیشتر شبیه دختران بدکارهای است که «الیوت اسپیتزر» را به زیر کشیدند) «بازی مالی» فیلم «چاستین» است و او دوباره به ما یادآور میشود که چه بازیهایی از او دیدهایم، از «نیمه شب تاریک» تا «خشونت بارترین سال»: مهم نیست که مردان دور و برش چقدر قدرتمند باشند، «چاستین» توانایی به دست گرفتن کنترل اوضاع را دارد و این مسئله نباید در صنعتی که در آن هشدار کمبود بازیگران زن طراز اول جدی است بهراحتی فراموش شود (حتی آنان که از نظر فنی قوانین را میشکنند)
«بازی مالی» شخصیت اصلی و راوی خود را به عنوان یک اسکیباز المپیکی معرفی میکند، او در هنگام چرخیدن میان اشیاء از این موضوع حرف میزند و دلیل اینکه چرا از دنیای ورزش کنارهگیری کرده (صدمهدیدگی از ناحیه کمر) و دوباره به مدرسه برگشته است را بازگو میکند. تصادفی که به نظر میرسد رابطه او با پدرش (با بازی «کوین کاستنر»)، یک روانشناس سرسخت، را به هم ریخته است. بنابراین «مالی» هم تمام توجهاتش را به پول درآوردن معطوف کرده است. همانگونه که گفته شد، «مالی» بسیار باهوش، پرمدعا و مورد توجه مردان قدرتمند است که به او این توان را میدهد تا با رئیس خرفت خود کنار بیاید. این مسئله همچنین بدین معناست که او به اندازه کافی باهوش است تا بتواند شانس خود را بعد از وارد شدن به دنیای زیرزمینی پوکر، جایی که خرید ژتون ۱۰ هزار دلاری شاید باعث شود تا چندین میلیون دلار را ببازد، امتحان کند.
زمانی که رئیس او سعی میکند که او را از دور خارج کند، «مالی»، دفترچه مخاطبان او را برداشته و با دزدیدن بازیکنان او و بالا بردن شرطها محل مسابقات پوکر مخصوص خود را راه اندازی میکند. فیلمنامه «سورکین» به وضوح نشان میدهد که بسیاری از افراد مشهور و ثروتمند به این دلیل حاضر به پیروی کردن از او هستند که یک ستاره فیلم در حال عوض کردن جریان است. («مایکل سرا» با ارائه یک پوستر آشنا و سورئال و تنها با حضور «چاستین» به عنوان ستاره فیلم بر این نکته تأکید میکند). اما آنها میمانند چون «مالی» در کارش خبره است، این مسئله کاملاً درست است حتی اگر عملکرد متزلزل او از درون شروع به فروپاشی کند.
وقتی پسرها در نهایت سعی میکنند او را از کسب و کار بیرون کنند، «مالی» به نیویورک میرود و یک بازی انحصاری حتی با خریداری بیشتر را آغاز میکند، اما اوضاع شروع به از هم پاشیدن میکند به طوری که او را به سمت مواد سوق میدهند و او ناخواسته (یا تعمدا؟) بازی را برای سه خانواده مختلف مافیای روسی باز میکند. این مسئله باعث جلب توجه ماموران فدرال میشود و زمانی که «مالی» دستگیر شده و از طرف دولت ایالات متحده که امیدورا است از طریق «مالی» بتواند به گردانندگان قدرت نزدیک شود، متهم میشود، ما را دوباره به نقطه اول باز میگرداند. «سورکین» فیلم را به نحوی تدوین کرده است که خط زمان مابین دادگاه «مالی» (در زمان حال) و پیشینه باورنکردنی او که موجب حضورش در دادگاه است ( همانگونه که در خاطراتش گزارش شده است) تغییر میکند. اما او یک معتقد سرسخت است که کتاب «مالی» زمانی به پایان میرسد که همه چیز در حال جالبتر شدن است، دستگیری «مالی» و محاکمهاش به عنوان پوششی برای داستانی که از جهاتی همچون فیلمهای «بدنامها» و «خانه بازی» منهای آن وجه آبدارو تحریک آمیزش دردناک است.
«سورکین» به «مالی» از دید یک شهروند محکم و برجسته نزدیک میشود. -به خصوص همچون یک جنگاور. و «چاستین» این نقش را چنان باورپذیر بازی میکند که در درام سال قبلش در نقش یک لابی کننده قدرت یعنی «خانم اسلونه» بازی کرده است- کسی که از سر راه کنار میرود تا از وکیلی («مایکل کستروف») بپرسد که آیا این کسب و کار نامتعارفش قانونی بوده است یا نه. زمانی که فدرالیها چیز دیگری میگویند، او متوجه میشود که به وکیل بهتری برای اینکه مدت زیادی را در زندان نماند نیاز دارد. بنابراین او به سراغ «ایدریس البا» میرود، کسی که به دلایل متعدد تمایلی به قبول پرونده او ندارد: با مصادره شدن اموالش «مالی» نمیتواند حقوق او را بدهد، به علاوه او شک دارد که «مالی» به اندازهای که ادعا میکند پاک باشد (رک باید گفت که فیلم هرگز دلیلی برای اینکه چرا او باید قسر در برود ارائه نمیکند). با این حال دلایل «البا» برای قبول این کار واضح است:یک بخش فوقالعاده با یک مونولوگ «این مزخرفات اتهامات را بس کنید» است.
نکته در اینجاست که «مالی» یک شخصیت بزرگ است و در قالب همکاری «چاستین» و «سورکین» به همان اندازه که قوی نوشته شده به همان اندازه نیز قوی اجرا شده است. «بازی مالی» نمونهای کمیاب از شخصیت زنی است که شخصیتش بارزتر از بسیاری از مردان ثروتمند و دارای قدرت این کشور است. و در پیچیدهترین سکانس فیلم (که به بلافاصله پس از یک صحنه کاملاً غیرضروری میآید، اسکی روی یخ در سنترال پارک نیویورک) او در نهایت میتواند به مقابله با مردان فوقالعاده قوی بایستد، مردانی همچون پدرش. «سورکین» مسائل مهمی را به طور پنهانی در قالب فیلمنامه خود گنجانده است.
به یاد داشته باشید، نقش او کوچک است و در محدوده چنددقیقهای که در اختیار دارد، «کاستنر» مغز او («مالی») را منفجر میکند، تنها مورد خیره کننده از روان درمانی بر پرده سینماها که تا کنون مشاهده شده است. همانطور که او میگوید: «من به شما پاسخ خواهم داد» و این کار را انجام میدهد. و در آن زمان همچون صحنه درخشان پشتبام در پایان فیلم «استیو جابز» زمانی که خالق اپل دخترش را به عنوان بزرگترین مخلوقش میپذیرد، «سورکین» کارتهایش را نشان میدهد. فیلم را به چیزی تبدیل میکند که ما واقعاً به آن اهمیت میدهیم: آشتی انسانی، نه پولدار شدن یا دفاع از غرور. بعد از آن حکم قاضی به سختی اهمیت دارد. «چاستین» و «سورکین» در برابر بینندگان پیروز شدهاند.